در ایران رسمه که شب عید سازمان ها گزارشی در مورد جمع بندی عملکردشون میدن بیرون. سال گذشته در مجموع سال خوبی برای فدراسیون بسکتبال نبود چون این فدراسیون اصولا بر پایه نتیجه های تیم ملی بزرگسالان در بازیهای اسیایی استواره و بعد از باخت عجیب به اردن و از دست دادن شانس المپیک یک نمه اوضاعشون لنگ در هوا شد. اما با کمال تعجب مدیر تیم های ملی سال گذشته با سالی خوب و موفقیت امیز برای بسکتبال ما جمع بندی کرد. همین باعث شد که خیلی ها که از دلشون از اوضاع خونه قاط بزنن و هر چی از دهنشون در بیاد بگن. البته با توجه به سیستمی که در بسکتبال ایران در جریانه کسی که ساز مخالف میزنه یا صداش همانجا خفه میشه یا اینکه کسی جرات  نمیکنه بگه بابا این بنده خدا هم حرف حساب میزنه 

یکی از اونهایی که حسابی قاطی کرده و با بی اعصابی کامل کت و پت فدراسیون را ریخته بیرون شخصی است به نام همایون بکتاش.  من ایشون را نمیشناسم ولی حرفهاش به نظر من حرف حساب میاد .ایشون در یک مطلبی به نام " معظلات نانوشته بسکتبال ایران " هر چی میدونسته را ریخته بیرون. یقه همه را چسبیده . از صفا علی کمالیان تا خواهر زاده آقای مشحون را به همیدگه پیچیده. خلاصه همه را شسته گذاشته کنار. مطلب کاملش توی یک وبسایتی که در ایرانه منتشر شده و تا فیلتر نشده بخوننین تا گوشی دستتون بیاد اوضاع از چه قراره

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
3 CommentsPost a comment

خارجی ها اصطلاحی دارند به تحت عنوان «دَمِج کنترل»، مفهوم این دمج کنترل اینست که وقتی شخصی یا سازمانی خرابکاری به بار می‌آورد - اصطلاحا دَمِج بوجود میآید- شخص یا سازمان به لاک دفاعی فرو میرود تا با هر روشی عواقب آن خرابی را کاهش دهد. بسیاری از شرکت ها حتی کارشناسان روابط عمومی استخدام میکنند که در برابر دوربین های تلویزیونی و رسانه ها دیگر آن خرابکاری را تا حدی ترمیم کنند. فدارسیون بسکتبال ایران پس از شکست شوکه کننده در برابر تیم اردن و از دست دادن شانس حضور در المپیک احساس میکند که باید در فاز دَمِج کنترل قرار بگیرد. در راستای این هدف فدارسیون از چند نفر از قدیمی های ورزش دعوت کرد تا در برابر رسانه از عملکرد فدراسیون تعریف و تمجید کنند. وقتی داشتم این مطلب را در روزنامه البرز ورزشی میخواندم یاد سریال برره افتادم که پاچه خواران از یکدیگر پیشی میگرفتند. در اینجا فقط فرازهایی از گفته های این سه پیش کسوت را برای شما نقل میکنم و باقی اش را به خودتان واگذار میکنم 

در پاسخ به سوالِ «چرا به اردن باختیم» گفتند:

- ما همیشه در مقابل اردن مشکل داشتیم اگر چه همیشه برنده هم بودیم.

در برابر سوال «سهم فدراسیون از این ناکامی چیست» گفتند:

- باید انصاف داشته باشیم.

- رضا مشحون امکان همراهی با این تیم را نداشت. اگر این امکان را داشت نتیجه این نبود.

- قشنگی ورزش به همین برد و باخت هاست.

- برخی نسنجیده حرف میزنند به صرف اینکه فقط مخالف باشند.

- ایلیاوی میکروفون به دست میگیرد و هرچه میخواهد میگوید.

- مشحون از ۸ صبح تا ۸ شب کار میکنند و زحمت میکشد و برخی ها انصاف ندارند و به او پیله میکنند.

- تمام افرادی که حرفی برای گفتن داشتند در زمان مشحون امتحان خود را پس داده اند.

در پاسخ به سوال « پس از باخت به اردن انتقاداتی به مشحون شد. آیا هیچ انتقادی را وارد میدانید؟» گفتند:

- مشحون جایزه اسکار ورزش را گرفته است. 

- هیچ کدام از انتقادات منطقی نیست. ما در انجمن پیشکسوتان تصمیم گرفتیم نامه ای به وزیر ورزش بنویسیم و برای مشحون درخواست مدال کنیم.

در پاسخ به «چرا برای تیم ملی پشتوانه سازی نکرده اند» گفتند:

-  بسکتبال رشته رکوردی نیست که پشتوانه آنچنانی بخواهد.

- بازیکنان بسکتبال تا ۳۸ سالگی هم میتوانند بازی کنند. 

- حرف من اینست که سیاه نمایی نکنند. 

در پاسخ به سوال« چرا نوربخش سرپرست تیم ملی شد» گفتند:

- ما هم معتقدیم نوربخش نباید میشد و به رضا مشحون این را گفتیم.

- درِ فدراسیون به روی منتقدان باز است.

- آن آقای محترمی که نسبت به سرپرستی نوربخش انتقاد دارد باید به فدراسیون مشکل خود را بگوید. مسایل خانواده بسکتبال نباید در رادیو و تلویزیون بیان شود. 

- تقصیر مشحون نیست. مشکل اینجاست که جدول و نحوه برگزاری جام ملت ها آنقدر مزخرف است که تیم ما با ۵ برد و یک باخت حذف میشود.

- ما اینجایم که دل شکسته مشحون را التیام بدهیم.

- در بازی اردن مشحون خون خونش را میخورد اما نمیتوانست به نیمکت ماتیچ نزدیک شود و به این بگوید چرا بهترین بازیکن میدان را از زمین بیرون میکنی؟

- مشحون همیشه به پیشکسوتان احترام گذاشته و از آنها استفاده کرده.

- منتقدان نباید اینقدر حرف بزنند.

- در بعد فنی همه تبحر ندارند و نمیتوانند حرف بزنند.

- متاسفانه بعضی از رسانه ها ابزاری شده برای اشخاص سو استفاده گر تا به اهداف خود برسند.

بعد از خواندن کل مطلب که در سایت رسمی فدارسیون هم به آن ارجاع شده بود این صحنه در ذهنم نقش بست که فدارسیون بسکتبال ایران دربار سلطنه ها و دوله هاست و این پیشکسوتان هم اعضای دربارند که یکی بعد از دیگری مدیحه می سرایند تا از قبله عالم کیسه اشرفی دریافت می‌کنند. 

جای تاسف است. اگر پیشکسوتان ما اینها هستند،‌ این ره که می‌رویم به ترکستان است. 

 

Posted
AuthorKaran Makvandi

وقتی که طرف بر میگرده میگه ما برای مدیریت جهان برنامه داریم بی خود که نمیگه. بیا! این یک نمونه اش. همین امروز صبح خبرگزاری دانشجویان ایران خبرداد که مشکل ان بی ای حل شد، همه به توافق رسیدن، هشت ده میلیار دلار اسکناس خشک را به یک موی سیبل حاجی استرن معامله کردند و با انجام مراسم روبوسی به میمنت و مبارکی لیگ از ماه دسامبر شروع خواهد شد. درسته که سایت رسمی ان بی ای هنوز از انجام توافق خبر نداره، ولی چه اهمیتی داره، وقتی خبرگزاری معتبر دانشجویان ایران مشکل را حل کرده دیوید استرن و بیلی هانتر و بقیه دستگاه عریض و طویل لیگ سگ کی هستند که بگن نه

برادر من، عزیز من, اخوی؛ این کاره نیستی بسکتبال را بی خیال شو ... فکر کن بسکتبال هم مثل هاکی روی یخه. نمیخواهد خبر بنویسی. اگر هم نوشتی حداقل یکبار بده بزرگترت چک کنه. اگر هم بزرگتر نداری در مورد چیز دیگه ای بنویس. ماشالاه حرف و خبر که زیاده. خدای نکرده اینجوری که شما خبر رسانی میکنید ممکنه بعضی  از دشمنان فکر کنند بقیه خبرهاتون هم همینجوری از روی شکم مینویسید. من که میدونم اینطور نیست ؛ منظورم دشمنان و بد خواهانه

Posted
AuthorKaran Makvandi

نگارنده این سطور از همین تریبون رسما اعلام میکنه که در درک زبان فارسی، انگونه که در فدراسیون بسکتبال ایران در جریان است، کم اورده است. لطفا یکی از دوستان و خوانندگان این وبلاگ این جمله رییس فدراسیون را که امروز در نشست مطبوعاتی در با اعضای تیم ملی بزرگسالان کشور مطرح شد را به فارسی قابل درک برای این جانب معنی کنید

به گزارش خبرنگار ورزشي «خبرگزاري دانشجو»، محمود مشحون امروز در نشست خبری تیم ملی بستکبال در محل اين فدراسيون ضمن قدرداني از رسانه ها و تاثير آنها در موفقيت هاي سال گذشته اين تيم گفت: اگر تیم ملی بسكتبال مقابل اردن ناباورانه بازي را واگذار كرد و سهميه المپيك را از دست داد اتفاقي است كه افتاده و توجيه آن براي اصحاب رسانه و مردم، توهين تلقي مي شود

Posted
AuthorKaran Makvandi

پس از باخت بسکتبال ایران به اردن و از دست دادن شانس حضور در المپیک، در این سه روز هر آنچه ممکن بود توسط کارشناسان بسکتبال و مسوولین امر گفته شد. از بد بازی کردنِ حامد حدادی تا لگد زدنِ عربها به ساقهای بچه‌های ایران، از مصدومیتِ صمد یا ارنج افتضاح ماتیج. هر چیزی به فکرِ هر کسی رسید، از گفتنش آبا نکرد. در پی اینکه چرا تیم ایران، آن تیمی که ده سال است دستِ خالی به خانه بر نمی‌گرشت، به اردن میبازد هر حرفی را زدند. حتی مدیر تیم های ملی، کسی که قرار است در بُرد و باخت پایِ تیمش بایست، از کتابِ درسیِ قدیمی اش دلیلی بیرون کشید و بازیکنان تیمش را به مغرور بودن و دست کم گرفتن متهم کرد. 

اما در میان غوغای رسانه‌های دستمال بدست داخلی از یک سوی و همهمه مخالفین قسم خورده فدارسیون از سوی دیگر، چیزی که از همه برایم درد آورتر است، رفتارِ کاربرانِ دنیایِ مجازی در قبالِ خبرِ شکستِ تیم بود. سایت بالاترین، به عنوان یکی از پرترافیک ترین سایتهای نسبتا آزاد، محکِ مناسبی برای درکِ جو فکریِ ایرانی های است که سوادشان از بقیه یک پلقی بیشتر است. خبر شکست تیم ملی هر ده ثانیه یکبار توسط فرد جدیدی لینک میشد و کیلو کیلو مثبت میگرفت و در چشم به هم زدن به صفحه داغترین لینک های روز صعود کرد. حتی برای اولین بار در تاریخ این وب سایت یک خبرِ مرتبط با بسکتبال به فهرست داغترین موضوعات روز اضافه شد. سوال اول اینجاست که چطور کاربرانی که حتی یک لینک مرتبط با بسکتبال در تاریخچه لینک های فرستاده شده قبلی‌اشان پیدا نمیشود ناگهان سینه چاک خبر‌های بسکتبال شده است، یا اینکه کیلو کیلو رای های مثبتی که به این لینک ها داده میشود به چه معناست. آیا منظور مثبت دهندگان اینست که «ممنون از خبر رسانی شما عزیزِ لینک گزار، کارمان بدجوری گیر همین یک خبر بود» یا « دمت گرم عجب خبر توپی، خیلی حال کردیم»، یا حتی « بسیار از خبر رسانی دقیق و به موقع شما لذت بردیم و شدیدا با باخت تیم ملی موافقیم». هر چه بیشتر فکر میکنم که چرا خبر پیروزی های تیم ملی بسکتبال نه تنها لینک نمیشود بلکه اگر هم لینک میشود در زیر خبرهای مرتبط با آخرین مدل موی فرهاد مجیدی و سفر کریم باقری به آمریکا دفن میشود ، فکرم به جایی قد نمیدهد. چرا باخت تیم ملی یک کشور تا این حد برایمان جذاب است؟

آیا این رفتارِ معادلِ مجازیِ منشِ آن پانزده هزار بندهِ خدایی که به تماشای اعدام آن نگون بخت رفتند نیست؟ چطور ممکن است شکست تیم ملی یک کشور، شهروندانش را چنان از خود بی خودمان کند که مسوولیت اطلاع رسانی و ارسال رای مثبت را وظیفه ناموسی خود بشمارند.

مردمان عجیبی هستیم… بیخود نیست که خارجی های به خودمان پول میدهند تا اتاق فکر بسازیم و به آنها بگوییم که ما خلایق برگ چه درختی هستیم. 

بر خلاف تصور همه و با نهایت شگفتی تیم بسکتبال ایران در عین شایستگی به اردن باخت و آخرین شانس حضور در المپیک لندن را از دست داد. شاید الان کمتر کسی حال و روز بچه های بسکتبالیست ایرانی را حس میکند که پس از آن بازی های درخشان بلیت لندن را کم کم توی دستهایشان میدیدن. ولی این رویا به باد رفت

به اردن باختیم. خیلی نزدیک هم باختیم.  فقط با چهار اختلاف. معنی این باخت چیست ؟ آیا معنی اش اینست که بسکتبال اردن از بسکتبال ایران قوی تر است. به هیچ وجه! تیم ایران هم به نوبه خود یکبار تیم چین را برده . ایا معنی اش اینست که کل بسکتبال ما از کل بسکتبال چین قوی تر است. هرگز! چهارچوب برگزاری مسابقات قاره ای و جهانی فیبا اصولا به شکلی است که تنها یک بازی میتواند تعیین کننده آینده یک تیم باشد. همه آنهایی  که دستشان به توپ بسکتبال خورده میدانند که شوت بسکتبال ، حتی در بالاترین رده های بسکتبال هم بگیر نگیر دارد. بازیکن ها حتی در رده ان بی ای هم شبهایی دارند که بهتر یا خیلی بد تر گل میزنند. اگر امار های بازی را نگاه کنیم حامد حدادی، حامد افاق، ارسلان کاظمی و حتی صمد شب بدی نداشتند ولی این اردنی ها بودند که شب فوقالعاده ای داشتند. آنها دوازده درصد بهتر از ایران سه امتیازی زدند و خدا درصد بهتر از ما پنالتی. دفاع ایران که تا اینجا بالاتر از انتظار عمل کرد نتوانست شب خوب اردنی ها را خراب کند. پوینت گارد اردن هرچه خواست کرد و هر چه خواست زد و شاید همین فشار روانی بر روی مهدی کامرانی بود که باعث شد شوتهای فراوان اون به در و تخته بخورد

هدفم بزرگ یا کوچک کردن این شکست نیست. اگر فقط دو تا از سه امتیازی ها یا چند پنالتی اضافه را گل کرده بودیم الان کارمان مرثیه سرایی برای بسکتبال ایران نبود، اما بسکتبال همین است. مثل زندگی. کسی که اشتباه میکند یا کمی بد شانس است را سخت تنبیه میکند. هیچ عدالتی هم در کار نیست. تا چشمت را باز کنی مدال از دستت رفته است

داستان از این قرار است: صمد نیکخواه بهرامی کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران و امتیاز آور ترین بازیکن بسکتبال این روزهای ما به دلیل آسیب دیدگی و طی کردن دوران نقاهت در چند بازی تدارکاتی اخیر شرکت نکرد. امیر ایلیاوی، بازیکن سابق تیم ملی در برنامه رادیویی اش گفت به نظر میرسد تیم ملی بسکتبال ایران بدون او روانتر بازی میکند! صمد که در اردوی امادگی تیم ملی برای بازی های ویلیام جونز (که هم اکنون در تایوان برگزار میشود) حضور داشت چنان دلخور شد که به نظر می رسید که در حال ترک اردو است. محمود مشحون، رییس فدراسیون بسکتبال ایران، برای دلجوی از این بازیکن با ارزش شخصا به اردوی تیم ملی رفت و او را دلداری داد. در بخشی از فرایند دلداری ، محمود مشحون ، سابقه ورزشی امیر ایلیاوی سانتر تیم ملی را زیر سوال برد و او را متهم کرد که چون فقط قدش بلند بوده بازیکن تیم ملی شده (این حرف دانسته و یا ندانسته توهین مستقیم به جابر روزبهانی هم هست) و اگر قحط الرجال نبود او هیچ وقت بازیکن ملی نمیشد. ( نقل از روزنامه تماشا چهارشنبه هفته پیش). در این راستا صمد هم در مصاحبه ای با روزنامه ورزشی پرسپولیس گفت دلخور هستم چون اگر کسی از من انتقاد میکند باید در حد صمد باشد (منظورش اینست که امیر ایلیاوی در حد او نیست). پس از این مصاحبه صمد در سه بازی اول جام ویلیام جونز شرکت نکرد. دوستانش معتقدند که هنوز مصدومیتش ترمیم نیافته ولی بدخواهان بر این عقیده هستند که او میخواهد زهر چشم بگیرد تا همه بدانند تیم بدون صمد پشم است

داستان از این قرار است: صمد نیکخواه بهرامی کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران و امتیاز آور ترین بازیکن بسکتبال این روزهای ما به دلیل آسیب دیدگی و طی کردن دوران نقاهت در چند بازی تدارکاتی اخیر شرکت نکرد. امیر ایلیاوی، بازیکن سابق تیم ملی در برنامه رادیویی اش گفت به نظر میرسد تیم ملی بسکتبال ایران بدون او روانتر بازی میکند! صمد که در اردوی امادگی تیم ملی برای بازی های ویلیام جونز (که هم اکنون در تایوان برگزار میشود) حضور داشت چنان دلخور شد که به نظر می رسید که در حال ترک اردو است. محمود مشحون، رییس فدراسیون بسکتبال ایران، برای دلجوی از این بازیکن با ارزش شخصا به اردوی تیم ملی رفت و او را دلداری داد. در بخشی از فرایند دلداری ، محمود مشحون ، سابقه ورزشی امیر ایلیاوی سانتر تیم ملی را زیر سوال برد و او را متهم کرد که چون فقط قدش بلند بوده بازیکن تیم ملی شده (این حرف دانسته و یا ندانسته توهین مستقیم به جابر روزبهانی هم هست) و اگر قحط الرجال نبود او هیچ وقت بازیکن ملی نمیشد. ( نقل از روزنامه تماشا چهارشنبه هفته پیش). در این راستا صمد هم در مصاحبه ای با روزنامه ورزشی پرسپولیس گفت دلخور هستم چون اگر کسی از من انتقاد میکند باید در حد صمد باشد (منظورش اینست که امیر ایلیاوی در حد او نیست). پس از این مصاحبه صمد در سه بازی اول جام ویلیام جونز شرکت نکرد. دوستانش معتقدند که هنوز مصدومیتش ترمیم نیافته ولی بدخواهان بر این عقیده هستند که او میخواهد زهر چشم بگیرد تا همه بدانند تیم بدون صمد پشم است

بسکتبال هم مثل هر چیز دیگر برای ما ایرانی ها یک موضوع وارداتی است. ما ایرانی های عجول هم از بسکتبال فقط توپ، حلقه و توی زمین بالا و پایین دویدن را آموختیم. آخیر هم قر و فر بسکتبال را تقلید میکنیم. یاد گرفتیم هد بند ببندیم، هدفون سفید و گنده بیت داکتر دری دور گردنمام بیفکنیم  و اشکال یعجوج و معجوج به بازویمان خالکوبی کنیم. چیز که ما از بسکتبال نیاموختیم و به نظر میرسد در آینده هم نیاموزیم شالوده اصلی این ورزش که به خارجی ها به آن میگویند منتال تافنس . منتال تافنس یا سرسخت بودن ذهنی یا ثابت قدم بودن لات بازی در زمین و ادعادی اینکه بسکتبال منچ نیست و زدو خورد دارد نیست. سرسخت بودن ذهنی خروج از زمین بسکتبال جلوی بازیکنان دیگر تیم بدلیل مشکلات مالی با باشگاه نیست. سرسخت بودن ذهنی این نیست که چاک دهنمان را بازکنیم و هر چه به دهانما میاید با پیشکوست بسکتبال ایران بدلیل انتقاد از نحوه تیم داری فدراسیون بگوییم. سرسختی ذهنی چیزی است که به ما در کودکی نمیآموزند. به ما نمیآموزند که در برابر مشکلات و انتقاد ها بایستیم و تمرکز خود را از دست ندهیم. به ما نمی آموزند که وقتی حرف کلفتی شنیدیم برخورد منفعل و شخصی نداشته باشیم. این که کاپیتان تیم ما، کسی که در لحظه های سخت نجات دهنده تیم بوده و خواهد بود، با نظرات یک برنامه رادیویی چنان دلخور میشود که رییس فدراسیون باید برای دلجویی شخصا وارد عمل شود نگران کننده است. این روحیه ای نیست که به نسل بعدی ما چیزی اضافه کند

ممکن است مقایسه لبرون جیمز با بازیکنان امروز بسکتبال ما ناعادلانه باشد ولی باید توجه کرد که قدرت این جوان تنها در این نیست که میتواند سریع بدود یا مثل آهو بپرد. نه. قدرت این جوان در سر سختی ذهنش است. احترام من برای او هنگامی بیشتر شد که دیدم چگونه این جوان بی پدر در برابر ناسزای یک ملت و رسانه های امریکا بی توجه به کارش چسبید. او بارها در رختکن گریه کرد ولی شانه کسی را برای گریه کردن نطلبید. ساکش را برنداشت تا تیم را ترک کند. این جوان یکبار لب به شکایت نگشود یا حتی نگفت از رسانه ها دلخورم یا از تماشاگران دلگیرم. در حالی که بیست هزار نفر در استادیوم یونایتد سنتر شیگاگو در هنگام رویارویی تیمش با شیگاگو بولز بد ترین فحش ها را به او میدادند و رسانه های ورزشی آمریکا چیزهایی در موردش میگفتند که کم از دشنام نداشت، با محبوب ترین و بهترین بازیکن لیگ روبرو شد و تیم شیکاگو بولز را به زانو در آورد. سرسختی ذهنی درجات مختلفی دارد و حتی بازیکنان ان بی ای هم در برخی از شرایط سرسختی ذهنی شان به آزمون گذاشته میشود

چه خوشمال بیاید چه خوشمال نیاید برخورد شخصی، قهر ، دلخوری و دلسردی در برابر انتقاد از جمله پایه های اخلاق حرفه ای ما ایرانی هاست. تا وقتی درک فرهنگ بسکتبال ما محدود میشود به از پوشیدن کفش های مدرن و گوش دادن به موسیقی هیپ هاپ، ادعای اینکه بسکتبال ما فراتر از آسیا رفته است توخالی است۰

بهداد سامی َ، بازیکن ایران زاده شاغل در لیگ حرفه ای پرتغال

این نمایشنامه کاملا تخیلی است. هر گونه تشابه نام، مقام، واحد پول و نام کشور کاملا تصادفی است۰

 پرده بالا میره و صحنه یک اتاق کنفرانسِ که از اثاثیه اش معلومه یک جای دولتیه. چند تا مرد جا افتاده و قد بلند با کت و شلوارهای بد رنگ دور یک میز نشستند و دارند با هم کل کل میکنند۰ 

 رییس فدراسیون: آقا این چه وضعیه؟ شما هم گندشون در آوردی با آین لیگ برترتون. مگه قرار نشد تیم‌هاتون به این جوون های ما وقت بازی بدن. این بنده های خدا که همش نشستن پشت خط تا بازیکن های خارجی بازی کنند. اینطور پیش بره پس فردا لابد عمه ۰بنده باید توی بازی های اسیایی براتون سه امتیازی بزنه۰ 

 رییس سازمان لیگ: به من چه، این تیم ها جوری به بازیکن هاشون پول میدن که انگار پول علف خرسه. من هم اگر بازیکن دسته ششم آمریکایی باشم، بهم بگن آقا بیا بابت بیست سی تا بازی نیم میلیون دلار پول بدون مالیات بگیر، با کله بلند میشم میام اینجا۰

رییس فدراسیون: ای بابا! دارندگی و برازندگی... طرف (صاحبان تیم ها) میخواد با پولش سر سیبیل شاه نقاره بزنه حالا شما شاکی هستی؟

رییس سازمان لیگ: بخدا بهشون گفتیم هر تیم بیشتر از چند تا بازیکن خارجی نمی تونه داشته باشه، ولی بازم هر روز یک خارجیه را میارن میگن این بچه تیر دوقولوِ! این هم شناسنامه ایرانیش... اونی یارویی هم که روی بازوش خالکوبی کرده توپک شکور نیست، عکس آقا جونشه یک خورده سبزه افتاده. خداییش ما رو اسگل گیر آوردن۰ 

ساز مخالف: آی آقا. اگر طرف شناسنامه ایرانی داشته باشه که دیگه نمیشه ایراد گرفت. چطور میتونی یقه یارو را بگیری و بهش بگی برای معافی باید ده دوازده هزاردلار به سلفی؟ هان چطور اونجا ایرانیه اما اینجا خارجی شد؟ 

رییس سازمان لیگ با اخم و تخم رو به ساز مخالف: اصلا کی به شما گفت حرف بزنی؟

رو به بادمجون دورقاب چین میکنه و یواشکی میگه: آین یارو را رو کی اینجا راه داده؟ مگه من نگفتم جلوی آقا کسی روی حرف من حرف نزنه. در حالی که به سازمخالف اشاره میکنه به بادمجان دورقاب چین میگه: یادت باشه بعد از این جلسه نسخه این یارو را بپیچیم

رییس فدراسیون که از این درگوشی حرف زدن ها یواش یواش داره حوصله اش سر میره با بی میلی میپرسه: بالاخره چی شد؟ این ایرانی- خارجی ها واسه ما بازیکن تیم ملی نمیشن. یک جوری دست به سرشون کن۰

 رییس سازمان لیگ با خوشحالی: قربان پیشاپیش فکرشو کردیم. میخواهیم یه قانون بگذاریم که بازیکن‌های ایرانی زاده که تازه از خارج اومدن باید ثابت کنند که شش ماه در ایران زندگی کردن تا ما اجازه بدیم با تیم های لیگ قرارداد ببندن. بهشون میگیم : داداش! شما به اندازه کافی ایرانی نیستی، برو شیش ماه دیگه بیا یک کاری برات میکنم. خدا را چه دیدی؟ شاید توی همین شش ماه بی خیال بشن. امیدوارم بیشترشون توی این شش ماه قاط بزنند و دمشون را بگذارند روی کولشون و برن همون جایی که ازش اومدند۰

 دو سه تا بادمجون دورقاب چین در این لحظه از خود بی خود میشند و احسنت گویان شروع به کف زدن میکنند. رییس فدراسیون بهشون اخم میکنه و دستی تکان میده تا اونها ساکت بشند۰

 در این لحظه سازمخالف دوباره شروع میکنه: آقا خودتون را مسخره کردین یا ما رو. اصلا از کجا میتونیم تشخیص بدیم طرف شش ماه توی ایران بوده. خود جنابعالی که مثل کش تنبان تا ولتون میکنن میرید خارج تا فک و فامیل را ببینید اصلا شش ماه توی ایران هستید؟ تازه اگر بازیکنی که از خارج اومد و تیمی خواست باهاش قرارداد ببنده چطوری میتونید ثابت کنید این بازیکن مقیم خارج بوده. اگر تیم ها گفتند این بازیکن را توی کوچه های برازجون پیدا کردیم چی میخواهید بگید؟ اگر گفتن این لهجه خارجی اش هم مال اینه که همش ماهواره نگاه کرده، اینو چطوری میخواهید جواب بدین؟

 رییس سازمان لیگ که عین لبو قرمز شده با دست به بادمجون دورقاب چین ها اشاره میکنه. در این لحظه بادمجون دورقاب چین ها ناگهان از دو طرف میریزن سر سازمخالف و در حالی که دست و پاش را گرفتن، برای اینکه ساکت بشه براش سیبل اتشین درست میکنند. اگر نمی دونید سیبیل آتشین چیه برین از بچه های قدیم که بطری بازی میکردن بپرسین۰

پرده در حالی پایین میره که باقی افراد دور میزه دارند یکدونه کاغذ آ چهار را امضا میکنن و رییس فدارسیون میگه: از این ستون به آن ستون هم فرجه۰

قهرمان آسیا سالن بسکتبال نداره. لیگ بسکتبالش معلوم نیست چند تا تیم داره، کی شروع میشه و کی تموم میشه. بهترین بازیکنهاش نمیتونن از کشوری که درش بازی میکنند بیان بیرون، اگر هم بیرون بیان برگشتنشون با کرام الکاتبینه. بهترین تیم باشگاهی‌اش منحل شده و قرارداد بازیکنانِ خارجیِ لیگش به اندازه دستمال توالت ارزش نداره…. 

بسکتبال ما با این وضع داره خودشو برای قهرمانی آسیا و کسب تنها سهمیه باقی مانده برای المپیک ۲۰۱۲ لندن آماده میکنه. الان هم خبره رسید که در قرعه کشی بازی های آسیایی تیم ایران با قطر، تایوان و قزاقستان هم گروه شده. مهران حاتمی مربی تیم ملی پس از روشن شدن نتیجه قرعه‌کشی این حرفها رو زده: 

در سخت ترین گروه قرار گرفتیم و کار بسیار دشواری خواهیم داشت. این تیم ها با برنامه ریزی دقیق در لیگ های داخلی خود تیم قدرتمندی را تشکیل داده و عازم چین خواهد شد.  نمی توان قوی ترین حریف را معرفی کرد چون همه تیم ها قدرتمند هستند. 

آقای مربی تیم ملی! گلی به جمالت با این روحیه دادنت. اینجوری که داری به بازیکن‌هات روحیه میدی یک‌وقت نچایی؟ جالبه که گروه الف که تیم های لبنان و کره جنوبی در آنها قراردارند سخت ترین گروه نیست و گروه ایران سخت ترین گروهه.  در ضمن اشاره ایشان به برنامه ریزی دقیق لیگ داخلی قطر، تایوان و ازبکستان یعنی ما برنامه ریزی دقیق نداریم. یکی نیست از ایشان بپرسه که تیمسار! همون کسی که چک حقوق شما را امضا میکنه مسئول برنامه‌ریزی برای لیگه.  اگر سوالی داره ببر خدمت استاد. 

بهتون قول میدم همین الان توی فدراسیون بسکتبال یک گروه تشکیل شده که متن این چس‌ناله ها رو تهیه و تنظیم کنند. همه این حرفها مال اینه که بتونن بگن آقا اگر یک وقت اول نشدیم همش  تقصیر گنجیه که تیم مهرام را تعطیل کرد، تقصیر وزارت خراب شدهِ خارجه امریکاست که به حامد و ارسلان ویزای چند بار ورود نمیده، تقصیر سعیدلو و علی آبادیه که گفتن سالن میزنیم بعدش دو دره کردند، تقصیر تقویم قمریه که اینقدر تعطیلی توشه، تقصیر در گنجه است که بازه، تقصیر دم خره که درازه…. 

Posted
AuthorKaran Makvandi

گنجی ، مدیر تیم بسکتبال مهرام در مصاحبه ای اعلام کرد که دلیل اصلی تخته کردن در تیمش اینست که سالن ندارد و این بی آبرویی دیگر برایش قابل تحمل نیست. گنجی زمین میخواهد که سالن بسازد. او زمین در قلعه حسن خوان، فشافویه ، علی آباد اسلام شهر و سر پل سیمان را نمی خواهد . او جایی زمین میخواهد که پدر و مادر پانزده شانزده ساله ها به انها اجازه دهند بیایند بسکتبال تماشا کنند. حرفش منطقی است و مو لای درز دلیلش نمیرود

اما چیزی که گنجی نگفت این بود که چرا همیشه زمین برای برج های مسکونی و اداری دولتی؛ شاپینگ سنترهایی ان چنانی و هزارجور ملک و املاک دیگر در بهترین زمین های شهر وجود دارد ولی برای سالن بسکتبال زمین نیست. گنجی نگفت که چه دست هایی در کار است که آن املاک زمین پیدا کنند ولی بسکتبال زمین نداشته باشد. اگر گنجی این ها را گفته بود به عاقبت آن گنجی دچار میشد

مشکلات سالن سازی در ایران فقط به زمین ختم نمی شود. برای نمونه جایی خواندم که یک دوربین مسخره برای استادیوم آزادی چهار و نیم میلیون دلار خرج برداشته. این دوربین که اصولا یک چیز کرایه ای است و کسی آنرا در سالنی یا استادیومی نصب نمیکند ده برابر قیمت عادی کل سیستم خرج برداشته.  الان بسیاری از دانشگاه های آمریکا و موسسات آموزشی برای فیلم برداری حرفه ای از بازی های دانشگاهی ( انهایی که پوشش تلویزیونی در سطح ملی ندارد) از سیستمی استفاده میکنند به نام ترای کستر که سیستم مرکزی آن فقط چهار هزار دلار است و ده دوربین به بهای هر کدام سه تا پنج هزار دلار به آن نصب میشود . کل داستان با نصب و راه اندازی زیر صد هزار دلار آب می خورد. فکرش را بکنید که اگر مهرام میخواست سالنی بسازید که آبرومند باشد با احتساب لف لیسی که در ایران در جریان است همین سیستم صد هزار دلاری لابد برایش بیست میلیون دلار آب میخورد. تصورش را بکنید همین قضیه در نصب زمین، دستگاه ها بسکتبال، صندلی ها و هزار و یک موضوع دیگر در جریان بود. تازه همه این ها به کنار ، کجای دنیا سالن بسکتبال فقط سالن بسکتبال است که ایران دومیش باشد. سالنی که ساخته میشود باید کاربری های دیگر هم داشته باشد تا سود آورد باشد. وقتی نمی توانیم یک اسکای کم را در استادیوم آزادی سر پا نگهداریم چطور میتوانیم یک سالن بسکتبال مدرن را بچرخانیم. برای اداره کردن سودمند یک سالن بسکتبال مدرن به مشاغلی نیاز است که بسکتبال ما حتی اسم آنها را نشنیده است

مهرام حرفه ای ترین تیم ماست ولی ما از ورزش حرفه ای فقط توپ زمین زدن و پول کلان گرفتن را آموخته اییم

Posted
AuthorKaran Makvandi

دوشنبه هفته آینده یازده بهمن تیم باشگاه مهرام که الان در جایگاه هفتم سوپر لیگ ایران قرار گرفته٫ در یک روز با دو تیم در دو کشور مختلف بازی داره. ساعت چهار بعد از ظهر در ایران با تیم پتروشیمی بندر امام (در چهارچوب سوپر لیگ ایران) و یکی دو ساعت این ور اونو با تیم الریاضی اردن در کشور اردن (در چهارچوب رقابت های باشگاههای غرب آسیا) بازی خواهد کرد.اگر بازی تیم الریاضی رو بی خیال شن خیلی ضایع است٫ خصوصا که رییس فدراسیون ایران همزمان رییس کمیته بسکتبال غرب آسیا هم هست و سه میشه. اگر بازی با پتروشیمی رو بی خیال بشن ٫ ضایع تره چون الان توی جدول هفتم هستن و پتروشیمی اول و اوضاعشون از این هم که هست بد تر خواهد بود. مهرام تیم دوم هم که نداره که بتونه همزمان در هر دو مسابقه شرکت کنه۰

شما باشین چیکار میکنید؟

 این تصمیم گیری شده درد سرِ فدراسیون بسکتبال و با راه حل های ابتکاری در صدد حلش هستن. در این مطلب کار نداریم که چرا اصلا فدراسیون باید لیگ بسکتبال حرفه ای رو بچرخونه یا اینکه بخواهیم در مورد کیفیت این راه حل های ابتکاری فدراسیون اظهار نظر کنیم. اینها مالِ یه روز دیگه است. حرف من اینجا اینه که چرا اصلا یک تیم باید در دو لیگ حرفه ای بطور همزمان در گیر باشه که همش مجبور باشیم با این نوع مشکلات برنامه ریزی دست و پنجه نرم کنیم.  اگر سازمان لیگ بخواهد چپ و راست بازی ها رو بخاطر تداخل برنامه با لیگ های دیگر تعطیل کنه اون وقت زبون تلویزیون دولتی دراز میشه که بسکتبال نشون نمیدیم چون برنامه های بازی ها دقیق نیست۰

من نمیدونم ما ها چرا عشق این هستیم که چرخ رو دوباره از اول اختراع کنیم. این داستان پنجاه شصت سال پیش توی امریکا حل شد و راه حلش هم برای همه روشنه. خیلی ساده بیایین با کشورهای دیگه که توی گروه غرب آسیا با ما هستن حرف بزنین و تا سوپر لیگ همه این کشور ها رو با هم ترکیب بشن و یک دونه لیگ درست و حسابی از توش دربیاد که تیم ها دیگه با مشکل تداخل بر خورد نکنند و کیفیت بازی های بالا بره. البته کسی نگفته انجام این کار این آب خورنه و مشکلات خاص خودشو داره ولی همه چیز دنیا که مثل راحت الحقوم نیست که۰

ممکنه سوال بشه که آقا تیم های ما اینقدر پول ندارن که یه عالمه سفر خارجی برن. خیلی خوب کی گفته ایران دوازده تیم توی این بازی ها داشته باشه. همون دو سه تا تیمی که قدرت مالی و فنی دارن بیان توی اون بازی ها تیم بدهند  یواش یواش وقتی بازی ها جا افتاد و حق تلویزیونی فروخته شد بیان  به کسانی که علاقه مند هستند تیم داشته باشند فرانچایز بفروشن. اخه این چه سوپر لیگیه که ما ها توش آب بستیم به زور دوازده تیم از توش در بیاریم. آقا جان٫ تخته اش کنید بره! تیم های خوب شو جذب کنید توی لیگ غرب اسیا. اونهایی هم که ضعیف ترین یا تبدیل بشند به تیم دولوپمنت یا اینکه جذب لیگ دسته یک بشن و قال قضیه کنده بشه بره۰

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
2 CommentsPost a comment

جوانان ما در بازی های آسیایی یمن چهارم شدند و شانس صعود به بازی های جهانی را از دست دادند. به همه تیم هایی که روزی آن ها را میبردیم ٫ اینبار باختیم. طبق معمول همیشه بلند گوهای فدراسیون علت باخت را کم تجربگی بازیکنان اعلام کردند. جالب است که اینبار مربی تیم ملی ٫ محسن صادق زاده به جزییات هم رفته و گفته دلیل باخت ما شوت های ناموفق بچه ها بوده است. با توجه به اینکه در ورزش بسکتبال برای برنده شدن راهی جز امتیاز اوردن نیست و برای امتیاز اوردن هم راهی جز شوت زدن وجود ندارد دلیل باخت همه تیم های بسکتبال در دنیا٫ در همه رده ها ٫ چه مردان و چه زنان٫ انجام شوت های ناموفق از سوی تیم بازنده است. از بابت این کشف بزرگ باید به مربیان تیم تبریک گفت. .واقعا شرم اور است که پیروزی ها ملی بسکتبال را اثر مدیریت مدبرانه پدر بسکتبال ایران میدادند ولی باخت را همیشه به چهارتا جوون بی زبون شهرستانی که هیچ روزنامه ای باهاشون مصاحبه نمیکنه نسبت میدهند. شرمتان باید۰

سوال اینجاست که چطور ممکن است تمام بازیکنان یک تیم در چند بازی در هر چهار کوارتر بد شوت بزنند؟ چنین چیزی تنها در یک صورت امکان پذیر است٫ انهم اینست که تیم های مقابل از شما قوی تر باشد. بهتان قول میدهم هر تیمی در برابر لوس انجلس لیکرز قرار بگیرد بد شوت خواهد زد٫ چرا؟ چون تیم لیکرز تیم قوی تر و بهتر است. این نکته ای است که فدراسیون از بیان بی پرده آن هراس دارد. اعلام این واقعیت که تیم هایی اسیایی دیگری در رده جوانان هستند که از ما بهتر٫ با استعداد تر٫ سریعتر و قد بلند تر هستند پاشنه آشیل بسکتبال ماست۰ حتی خود رییس فدراسیون هم که از همه بهتر میدونه بسکتبال ما کجای کاره یواش یواش داره غزل نا امیدی رو میخونه و در یک مصاحبه گفته اگر امکانات ندهند همین موفقیت های بدست آمده هم از دست خواهد رفت. انگار نسل طلایی بسکتبال ما بخاطر امکانات و سالن های انچنانی و مربی های امریکایی بود که بسکتبال ما را تکان دادند. اینو فقط گفته که وقتی کفگیر بسکتبال به ته دیگ خورد بگه آقا امکانات ندادند ما هم دیگه قهرمان نمیشیم۰

بسکتبال ما اکنون در سر دوراهی است٫ یا میتوانیم مثل کبک سرمان را زیر برف کنیم و برای باختمان اسمان ریسمان ببافیم و عشق کنیم که قهرمان بلا منازع آسیا بودبم . چنین شود در یکی دو سال اینده برگردیم به زمانی که وقتی ششم آسیا میشدیم روزی خوشیمون بود. راه دیگرمان اینست که قبول کنیم بچه های نسل طلایی بسکتبال ما در حال پیر شدن ٫ مجروح شدن و بازنشسته شدن هستند و به فکر اینده سازی باشیم. صمد بعدی را پیدا کنیم٫ حامد حدادی بعدی را بسازیم٫ ارسلان کاظمی بعدی را میدان دهیم. مهدی کامرانی قد بلند تری تربیت کنیم و مربیان جوانمان را با روش های مدرن و فرهنگ بسکتبال جهانی آشنا کنیم۰ 

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر

 اگر فکر میکنید که بسکتبالیست بودن در ایران ٫ با توجه به ضد حال اخیر تلویزیون دولتی به تیم ملی مردان ایران ٫ شغل مایوس کننده است ٫ خبر ندارید که بسکتبالیست زن بودن خیلی حال گیری تر از بسکتبالیست مرد بودن است۰

 دوماه تا المپیک آسیایی گوانگجو باقی مانده و دوباره بحث عدم شرکت تیم هایی ورزشی زنان در بازی های بین المللی بالا گرفته است.آقایون اعلام کردن که در ورزش هایی که مدال نگیریم شرکت نمیکنیم. بسکتبال هم یکی از اون ورزش هاست که رفته توی لیست سیاه سعید لو و دارو دسته اش. چون آقایون سند و مدرک صحیحی در دست ندارند که مطمن باشند که تیم زنان ایران مدال نمی آورد٫ به فدراسیون بسکتبال هم دستور دادن برای نفرستادن زنان به المپیک دلیل پیدا کنن. فدراسیون هم به لحن تظلم امیز گفته فیبا لباس های ما رو قبول نکرده و کاری نمیتونیم بکنیم .لباس پیشنهادی فدراسیون همینی است که در عکس میبیند۰

حالا ببنیم بر اساس قانون فیبا (فدراسیون جهانی بسکتبال) مشکل لباسِ پیشنهادیِ سازمان تربیت بدنی در کجاهاست

بخش ۴.۳ ایین نامه فدراسیون جهان بسکتبال درباره یونیفرم های بازیکنان در بازی های بین المللی حرف میزنه. در بخش ۴.۳.۱ اومده که تمام بازیکنان باید پیراهن هاشون رو بکنن داخل شورت هاشون. تا اینجا دو غلط ٫ هیجده. اول که بانوان ما شلوار پاشون کردن نه شورت و ثانیا پیراهنهاشون (پیراهن که چه عرض کنم!) را می اندازند روی همون شلوار هاشون. خدا را صد هزار مرتبه شکر که شورت های بسکتبال گل و گشاد است و الا اگر قرار بود مثل شورت های والیبال ساحلی باشد که ناموسمان به باد رفته بود۰

در بخش ۴.۴.۲ این ایین نامه که درباره تجهیزات و بقیه البسه بازیکن ها حرف میزنه اومده که پوشیدن هرگونه پوشش سر و مو برای بازیکنان بسکتبال ممنوعه. که این هم استفاده از هر نوع روسری و مقتعه رو برای تیم ما ممنوع میکنه۰

این ایین نامه یک جور هایی راهِ دَر رو برای تیم هایی مثل ایران گذاشته. راهش هم اینه٫ طبق این ایین نامه بانوان ما باید شورت ورزشی بپوشن ولی میتونن زانو بند و ساق بند های هم رنگ به پا کنند که از دور عین شلوار به نظر میرسه. شلواری که تا زانو گشاده ولی از زیر زانو تنگه (اونجوری که کارملو انتونی از تیم دنور ناگتس لباس میپوشید). در مورد بالا تنه هم میتونن زیر رکابی هاشون تی شرت استین کوتاه بپوشن و ارنج بند های بند و هم رنگ به دست کنند تا از دور مثل پیراهن استین بلند به نظر برسه ( اون جوری که الن ایورسون میپوشید). در مورد روسری٫ شرمنده ام. این ایین نامه راه در رویی برای موها باقی نگذاشته و تنها راه اینه که همه بانوان ما موهای سرشون را با تیغ از ته بزنن! ... غم انگیزه ؟ بله بهتون گفتم که بسکتبالیست زن بودن در ایران ضد حاله۰ 

 آیین نامه فیبا را از اینجا داون لود کنید۰

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر

در مورد عملکرد ایران در بازی با اسلونی انقدر عصبانی هستم که جهت حفظ نوامیس این وبلاگ  به مدت ۲۴ ساعت چیزی نخواهم نوشت. هان؟ چی؟ بهش میگفتن کظم غیض یا کذم غیض

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر

بازی های بسکتبال قهرمانی جهان ۲۰۱۰ ترکیه با ماه رمضان مصادف شده . اصولا کشور های مسلمان در این ماه بازی های ورزشی را میزبانی نمیکنند اما مقامات کشور مسلمان ترکیه تصمیم گرفته اند این مصادف شدن را اصلا به روی خود نیاورند تا خدای نکرده این مساله به عنوان یک پارامتر منفی توسط راستگرایان اروپایی در سرِ پلِ خر بگیریِ رای گیری برای عضویت اتحادیه اروپا پیراهن عثمان نشود. در این میان بازیکنان کشور های مسلمان که باید در این بازی ها بدوند در شرایط پیچیده ای قرار گرفته اند۰

فکرش را بکنید که بچه های ایران میخواستند زبان روزه با آمریکا روبرو شوند. اما خدا را شکر که تیم ما مهران حاتمی٫ کمک مربی ٫ را به همراه دارد تا مشکل شرعی روزه گرفتن را برای این جوان ها حل کند. مهران حاتمی ٫ در مصاحبه ای با کریس توماسون ٫ مخبر ان بی ای ٫ گفته « طبق دین ما اگر کمتر از مدت ده روز در جایی به سفر برویم روزه بر ما واجب نیست. ما ایرانی ها هم ادم های واقع گرایی هستیم و چون میدانستیم که حذف میشویم پس کمتر از ده روز در ترکیه خواهیم ماند. به همین دلیل روزه نمیگیریم»۰

در حال حاضر در جدول گروه ایران شرایط به شکلی است که اگر ما بازی فردا را با بیش از هفت اختلاف ببریم به دور بعدی صعود خواهیم کرد . مستقل از اینکه غلبه در تیم اسلووینی چقدر برای این تیم عملی است٫ این اولین باری است که یک مربی در حد ملی روی باخت تیم حساب باز کرده۰

متاسفانه شرایط و محدودیت های حاکم بر ورزش ما ٫ افراد را مجبور میکنند که در دایره شرع چیزی بیابند که در هنگام مصاحبه با خارجی ها تحویلشان بدهند . فکرش را بکنید! لابد فردا این کمک مربی به بازیکنانش خواهد گفت که لطفا بازی را با اختلاف بیش از هفت از اسلوونی نبرید که روزه های همه مان قضا خواهد شد۰

اینا جدی جدی فکر میکنن میرن با خارجی ها مصاحبه میکنند کسی اونو نمیخونه۰۰۰۰

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر

بازی بسکتبال امروز در برابر کرواسی از تلویزیون های ایران بطور مستقیم نمایش داده نشد. فکر میکنید چرا؟ کانال تلویزیونی کم داریم؟ یا حق پخش زنده بازی ها رو نخریدیم؟ یا اینکه در همان ساعت تمام کانال های تلویزیونی در حال پخش یک رویداد زنده دیگر بود که اهمیت حیاتی داشت؟ 

 ظاهرا بازی های جام جهانی بسکتبال انقدر برای آقایان اهمیت داشته که ( به استناد فیلم ها و عکس ها) از سعید لو گرفته تا آبدارچی سازمان تربیت بدنی اکنون در استانبول هستند. واقعینی که ترکیه برای ایرانی ها ویزا نمیخواهد٫ سفر جام جهانی بسکتبال را برای آقایان تبدیل کرده به سفر شمال۰ ولی این بازی ها اینقدر مهم نبوده که یکی از شانصد کانال فکسنیِ تلویزیون دولتی ایران٫ این بازی را نشان دهد۰

بسکتبال ایران پدر دارد٫ مادر دارد٫ خواهر زاده داره و هزار و یک فک و فامیل دیگر هم دارد ولی صاحب ندارد. چرا صاحب ندارد؟ چون هیچ کسی در این سالها نرفته یقه تلویزیون را بگیرد که بابا٫ وسط این تبلیغ های عقب مونده تون چهار تا بسکتبال نشون بدین٫ به هیچ جای هیچ کسی بر نمی خوره. دلیل اینکه کسی برای سرشاخ شدن با تلویزیون پا جلو نگذاشته اینه که نتیجه این کار در نسل های اینده مشخص میشه و از نتیجه این کار نمیشه برای انتخابات بعدی فدراسیون استفاده کرد. اهان! راستی یادم رفت انتخابات فدراسیون فقط یدونه نامزد داره. اصلا برای چی خودمون رو بَده کنیم ٫ بگذاریم بسکتبال رو همون ساعت دوی نصف شب وهفت صبح جمعه نشون بدهند که همه مردم میخ شدن جلوی تلویزیون ها!۰

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
4 CommentsPost a comment

برای یک جوان ایرانی چه افتخاری بالاتر از اینه که در سایه تلاش و کوشش بتونه پیراهن تیم ملی رو در جام جهانی٫ جایی که چشم تمام بسکتبال دوست های جهان بهش دوخته شده ٫ به تن کنه و سرشو بگیره بالا و نماینده بسکتبال کشورش بشه. اونوقت آقایون٫ همانطوریکه پیش بینی میشد٫ اعضای تیم ملی  بسکتبال ایران را که برای شرکت در جام جهانی بسکتبال الان در استانبول هستند٫ اعم از مربی و بازیکن را از هرگونه مصاحبه با رسانه های فارسی زبان غیر دولتی منع کردند۰

چیه؟ میترسین یکهیوی یکی از بچه ها قاط بزنه بپره وسط میر حسین یا حسین بگه؟ یا از زیر رکابی هاشون دست بند سبز بیرون بکشن! بی خیال بابا... این وسط سر مربی صرب تیم ملی هم از قاعده مستثنی نیست و از هرگونه مصاحبه با شبکه های خبری فارسی زبانِ تایید نشده منع شده. بنده خدا در مکالمه ای کوتاه با خبرنگار ورزشی شبکه بی بی سی فارسی که اختصاصا برای پوشش بازی های ایران به ترکیه فرستاده شده گفته: میدونم این کار با روح ورزش منافات داره ولی توی قراردادم اومده که نباید با امثال شما حرف بزنم. البته خیلی برای آقای ماتیچ٫ سرمربی صربستانی تیم ملی بسکتبال ایران٫ دل نسوزونید. ایشون حرفه ای هستند و وقتی پای قرار داد فدراسیون بسکتبال ایران رو امضا میکرد میدونسته داره قاطی چه جور بازیی میشه۰

حالا خنده دار قضیه اینه که بقیه مقامات ارشد کشور حق دارند با تمام شبکه های تلویزیونی امریکا لب تو لب بشن ولی این چهار تا جوون حق ندارند با دوتا و نصفی تلویزیون فارسی چهار کلمه حرف بزنن . این قضیه حرف نزدن با غیر خودی ها فراتر از شبکه های تلویزیونی هم رفته. چهار ماه پیش وقتی من برای وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان از آقای ماتیچ  در مورد روش های آمادگی و بازی های تدارکاتی تیم ملی چند تا سوال کردم٫ بنده خدا گفت بگذار برم بپرسم که میتونم جواب بدم یا نه. بعد از مدتی هم گفت شرمنده نمی تونم در مورد بسکتبال با شما مصاحبه کنم. ببینید عزا چقدر گرمه که اینا از یک وبلاگ شخصی ورزشی هم واهمه دارن۰

یه عمو بزرگ پیری داشتم هر وقت از چیزی کفرش در می امد میگفت «آقا این مملکت اگر صاحاب داشت وضع ما این نبود» . امروز هم من به این نتیجه رسیدم که اون پیر مرد راست میگفت٫ واقعا اگر این مملکت صاحاب داشت وضع بسکتبال ما از این بهتر بود۰

حالا بهتون میگم چرا کفرم در اومده... دیروز که داشتم مراسم معرفی کارل ملون به تالار مشاهیر رو از تلویزیون تماشا میکردم یک مصاحبه ای از کوبی برایانت نشون داد که میگفت وقتی بچه بودم دیدن کسانی مثل کارل ملون منو تشویق کرد به بسکتبال بازی کنم.  حالا ما یک جوونی داریم مثل حامد حدادی که در ان بی ای بازی میکنه ٫ نمیتونیم  یک برنامه ای ٫ کمپی٫ چیزی ردیف کنیم که بچه های بسکتبال دوست بیان این بازیکن زحمت کش و نمونه رو ببینن و انگیزه پیدا کنن که این ورزش زیبا رو دنبال کنن. بابا ... الان که این جوون ایرانه یک برنامه های بریزین که بچه ای بسکتبالیست ما بیان با حامد از نزدیک آشنا بشن۰

بچه هایی که در امریکا دور و ور حامد هستن تا حالا تونستن چند تا کمپ برای حامد جور کنن تا بچه های خودنواده های ایرانی بیان این بازیکن رو از نزدیک ببینن و به حرفاش گوش کنند۰ این هم یک نمونه اش۰

یک وقت فکر نکنین که این حرف من انتقاد به حامد هست٫ نه خیر ٫ انتقاد مستقیم من به اونهایی که بابت توسعه بسکتبال در ایران حقوق میگیرن و یک چنین موقعیت های طلایی را با بی خیالی کامل از کنارش رد میشن. آخه مگه خون اون بچه های ایرانی زاده امریکایی از بچه های خودمون تو ایرون رنگین تره. بابا چشماتون رو  واز کنین ببینین همین کشور چین چطوری با یک دونه یاوو مینگ یه ملتی رو بسکتبالیست کرد. آقایون مدیران ورزشی بسکتبال ایران ٫هر روز هر روز که ایران به آن بی ای بازیکن نمی فرسته٫ حالا که اینقدر خوش شانس هستید که در زمان مدیریت شما یک ایرانی وارد ان بی ای شده از این فرصت استنثایی استفاده کنین۰

حالا فهمیدن وقتی میگم مملکت صاحاب نداره یعنی چی۰ 

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
2 CommentsPost a comment

بابام برام تعریف میکرد که در دهه شصت میلادی پنج صبح همه مردم در ایران بیدار میشدن تا مبارزه بوکس حرفه ای رو که بطور زنده از آمریکا پخش میشده نگاه کنند . وقتی میگفت همه منظورش فقط تهرانی ها نبود٫ همه یعنی همه ایران. باورتون میشه که این ملتِ خرابِ فوتبال مینشستن بوکس حرفه ای نگاه میکردن٫ تازه اون  هم تو کشوری که ورزش ملی اش کشتی بود. یادتون میاد برای بازیهای والیبال توی سال مهران (شیرودی) تماشاچی های تا لب زمین مینشیتن٫ یا وقتی تیم بسکتبال ریگا اومد تهرون مردم چه کردند. راستی چرا بازی های کشتی که تو سالن هفتم تیر یا دوازده هزارنفری آزادی انجام میشود رو نگم که اینقدر تماشاچی می آمد که صدای گزارشگر شنیده نشد. هیچ وقت فکر کردین از کی و چرا ما ایرانی ها اینقدر کشته مرده فوتبال شدیم؟ اون هم تو جایی که تو شهرهاش تعداد زمین های بسکتبال (با در نظر گرفتن زمین های مدارس) حداقل بیست برابر تعداد زمین های چمن موجوده یا از اون عجیب تر نود و نه درصد از بچه مدرسه ای هاش توی عمرشون کفش استوک دار فوتبال نپوشیدن ولی حداقل یک دست بسکت تو مدرسه بازی کردن. بهتون قول میدم بیشتر کسانی که استادیوم فوتبال میرن حتی یک طول زمین فوتبال رو هم نمیتونن بدوند. این داغونِ فوتبال بودن حتی در فضای اینترنت و مطبوعات هم مشهودِ. کافیه یک فوتبالیست یک روز سر تمرین دیر برسه تا خاله های ورزشی بیفتن به جونش و همینطور صفحه کاغذ سیاه کنن و مگابایت مگابایت فضای وب رو بهش لت و پارکنند۰حالا اگر بسکتبال ایران بره تیم کره مریخ رو هم بزنه خبرش میره تو سایه شایعه فشار به ناصر شفق برای ترک تراختور. بچه مدرسه ای هامون چیزهایی در مورد بازیکن های نیمکت ذخیره تیم ایندهوون میدونن که در مورد پسر خاله شون نمیدونن٫ بعد هم بهشون میگی شش تا روپایی بزن سه بار انگشت چپشون میره تو چشم راستشون۰

منظور از همه این حرفا اینه که ما ایرانی ها هم مثل نود و نه درصدِ مردم دنیا سلیقه مون به چشممونه٫ و اصلا به همین دلیله که تلویزیون رسانه پر قدرتیه. اما فوتبال دوستی ما ایرانها فقط جنبه بصری و حرفی داره٫ یعنی ما ایرانی ها فوتبال نگاه کردن و در مورد فوتبال وراجی کردن رو خیلی بیشتر از واقعا توی زمین چمن دویدن وعرق ریختن دوست داریم. شاهدش هم اینه که بعد از این همه سال سرمایه گذاری فرهنگی روی فوتبال ٫منظورم پخش شبانه روزی فوتبال از تلویزیون٫ ایجاد روزنامه ٫هفته نامه٫ ماهنامه٫سالنامه و هزارویک بولتن و نشریه با موضوع تخصصی فوتبال٫ هنوز هم زرت تیم ملی مون جلوی یک بچه کشور ریغو مثل بحرین قمسور میشه. این یعنی فوتبال دوستی ما ایرانی ها به درد عمه مون هم نمیخوره۰

در کشورهایی مثل آلمان ورزش فوتبال و در کشوری مثل کانادا ورزش هاکی  بخش جدا نشدنی از پروسه بلوغ هر پسر و دختر بچه است٫ رفتن به زمین ورزشی یک رویداد خانوادگیه. اگر بچه آلمانیه فوتبال هم نگاه میکنه به این دلیله که بتونه فردا توی زمین اون حرکات رو تکرار کنه. در ایران به کمک برنامه های نظیر برنامه نود٫ با نشون دادن کثافت کاری های ورزش فوتبال و عمقِ حماقت کسانی که درگیر این ورزش هستن٫ به درست یا غلط احتمال اینکه فوتبال جنبه خانوادگی بگیره و از اون طریق پیشرفت کنه هم به فنا رفت۰

چند روز پیش با یکی از برنامه سازهای بسکتبال در تلویزیون ایران حرف میزدم و با خوشحالی میگفت که ما هفته ای دوبار بسکتبال نشون میدیم٫ یک نوبت جمعه ها ساعت هشت صبح و یکبار هم در طول هفته ساعت دوازده شب! واقعا که دستشون درد نکنه! فکر کنم از این دو سانس اشغال تر در تلویزیون ایران وجود نداشته باشه و احتمالا این تنها زمانی است که فوتبال نشون نمیدن. فوتبال در ایران شده مثل یک ادم چاق که داره از یک نرده بون بالامیره (تازه بعضی موقع ها سه چهار پله هم پایین میاد) و روی هر پله نیم ساعت صبر میکنه تا  هن هن کنه و بسکتبال و بقیه ورزش ها هم شدند مثل یک مشت آدم نحیف که پشت اون یارو چاقه گیر کردن و فرصت پیدا نمیکنن از پله بالا برن . یک وقت فکر نکنید من ضد فوتبال هستم ٫ نه یک ورزشکار هیچ وقت نمی تونه ضد یک ورزش باشه. حرف من اینه که فوتبال باید در رسانه ها به ورزش های دیگه هم فرصت بده تا بین مردم جا بیفتن۰

ممکنه پیش خودتون فکر کنید چرا ورزش های دیگه رو نمیگی؟ چرا والیبال٫ دومیدانی٫ بیلیارد٫ ورزشی های رزمی رو نمیگی که حق اونها هم خورده شده؟ من بسکتبال نویس هستم و فقط برای ورزش بسکتبال سینه میزدنم ۰ در نهایتِ محق بودن ٫نوحه خونی برای ورزشی های دیگه رو به ادم های اینکاره اش واگذار میکنم۰

حالا اگر گفتن چرا تلویزیون دولتی ایران و تلویزیون های یه عالمه کشور های فقیر دیگه یک کله به فوتبال گیر دادن؟...جواب این سوال رو همین جا پیدا میکنید... همین کانال٫ همین جا۰

Posted
AuthorKaran Makvandi