«میمون! برگرد همون جایی که ازش اومدی» وقتی یانیس شانزده ساله بود تیم فیلااتلتیکو برای مسابقه پانصد کیلومتر دورتر از آتن به جزیزه کِرت آمده بود. تماشاگران ت میزبان به همه بازیکنان فیلااتلتیکو فحش می‌دادند اما توهین آنها روی یانیس و تناسیس متمرکز شده بود.


حقیقتا دردناک بود. اعصاب را آشفته می‌کرد، طرفداران قوطی نوشابه ، بطری آب و حتی سکه با به سمت سر و صورت بازیکنان تیم مهمان پرت می‌کردند تا آنها را مصدوم کنند. بازی که تمام شد یانیس و تناسیس زدند زیر گریه. رانا گفت:« از درون متلاشی شده بودند،‌ غم انگیزترین روز بود، اون روز بود که تنفر و نژادپرستی این مردم را دیدیم، ما اینقدر سخت کار می‌کنیم تا جامعه ما را بپذیرد و او وقت آنها اینطوری ما را از خودشان می‌رانند.»


Posted
AuthorKaran Makvandi
Share

یانیس ناگهان قد کشید، هی قدش بلند و بلند تر می‌شد و حرکاتش هماهنگ تر. اینقدر بازی‌های یورولیگ را تماشا کرد و تاکتیک ها را درک کرد که دید زمین او هم بهبود پیدا کرد. یانیس هنوز لاغر بود اما یاد گرفته بود چطور با هوش به حریف غلبه کند. بازوهای یانیس اینقدر دراز بود و دستهایش اینقدر بزرگ که همانطور که از کنار بقیه رد می‌شد توپ را روی هوا می‌گرفت. دریبل زدنش برای جلو آوردن توپ هم خیلی متوازن شده بود.

اینقدر استعداد و توانایی بالقوه نشان داد که باشگاه به او اجازه داد در حالی که عضو تیم نوجوانان است با بزرگسالان تمرین کند. سلیوس کنستانتیوس، که مدتی تیم را ترک کرده بود، وقتی دوباره به تیم برگشت ناگهان با یک یانیس کاملا متفاوت روبرو شد. الان یانیس در هر مسابقه سی دقیقه بازی می‌کرد.


Posted
AuthorKaran Makvandi
Share

یانیس دلش میخواست پا جای پای تناسیس بگذارد. دو برادر خیلی بهم نزدیک بودند. بعد از فرانسیس که در نیجریه مانده بود یانیس و تناسیس دو برادر بزرگ خانواده بودند. هر کاری تناسیس می‌کرد یانیس تکرار می‌کرد. هر چیزی تناسیس می‌گفت یانیس انرا بی چون و چرا قبول می‌کرد. تناسیس میگفت:« هر کسی را میشه شکست داد حتی بلندترین برج های دنیا را هم میشه خراب کرد.» یانیس سیزده ساله این جمله ها را به جان دل می شنید و انها را مدام در ذهنش تکرار می‌کرد و بعد آنها را به کار می‌گرفت. اول برای دفاع کردن از تناسیس در تمرین. تناسیس که از او بزرگتر و قوی تر بود همین باعث می‌شد بر یانیس غلبه کند. اما درسی که یانیس گرفت برای او روشن بود: در برابر هیچ کس ضعف نشان نده.


Posted
AuthorKaran Makvandi
Share

حتی با کمک باشگاه مشکلات مالی روزمره خانواده آنته تکومپو حل نشده بود. این خانواده شبیه خیلی خانواده در آتن بودند. آن دوران نه فقط برای مهاجران بلکه برای خیلی از یونانی دوران سختی بود. کشور یونان در رکود مالی سنگینی بود.

هر چه مهاجران سیاه و قهوه‌ای بیشتری،‌ که از کشورهایی که آنها را تحت ظلم قرار داده بودند، فرار می‌کردند و به یونان می رسیدند تنش بین شهروندان و مهاجران بیشتر می‌شد. شهروندان یونان مشکلات اقتصادی کشور را بر گردن مهاجران می‌انداختند. دومین مرحله بحران اقتصادی در یونان در سال ۲۰۱۲ شروع شد و یک سوم یونانی ها زیر خط فقر رفتند. حداقل میزان حقوق بیست و دو درصد کاهش یافت و بیست هزار نفر بی خانه شدند.


چارلز و ورونیکا که مدارک رسمی مهاجرت نداشتند ناچار بودند دستمزدشان را زیر میزی و از مسیر غیر رسمی بگیرند که هرگز هم به اندازه کافی نبود. ولینیاتیس یادش میاید که هر لحظه نگران آنها بود و شروع کرد از جیب خودش به خانواده انته تکومپو کمک مالی کردن و این در حالی بود که خود او هم چیز زیادی نداشت. ولینیاتیس رابطه خوبی با پسران داشت،‌ وقت بیشتری برای تمرین آنها می‌گذاشت و سعی می‌کرد اصول ابتدایی بازی بسکتبال را به آنها بیاموزد.


Posted
AuthorKaran Makvandi
Share

یانیس شش ساله برای کمک به خانواده اش به همراه مادرش و تناسیس، برادر بزرگش، در خیابان دستفروشی می‌کردند. کارشان این بود که کالاهای ارزان قیمت یک یا دویورویی را از محله‌های فقیرتر شهر بخرند و آن را در محله‌های عیان نشین و مکان‌های توریستی شهر به سه یا چهار یورو بفروشند.


بیشتر مواقع به سواحل نقاط اعیان نشین، جاهایی مثل ساحل الیموس، می‌رفتند و بساطشان را انجا پهن می‌کردند، با این امید که توریست‌‌های چیزی از آنها بخرد. یانیس در حالی که با یک دست دست مادرش را گرفته بود با دست دیگر کالاها را توی هوا تکان می‌داد با این امید که خریداران بخاطر لپ‌های گرد او و لبخند نازش دلشان به رحم بیاید و چیزی بخرند.


Posted
AuthorKaran Makvandi
Share

این اپیزود از پادکست توپ سرگردان نسخه صوتی فصلی از ترجمه فارسی کتاب یانیس اثر میریم فیدر ورزشی نویس آمریکایی ست. یانیس انته تکومپو ابر ستاره و قهرمان بسکتبال حرفه‌ای در لیگ ان بی ای از مادر و پدر نیجریه ای در یونان به دنیا آمد اما تولد او در اروپا اولین و بزرگترین چالش زندگی او بود. این کتاب در قالب صدها مصاحبه از دویست و بیست یک نفر در بیش از شش کشور گرد هم آمده. کتاب یانیس، حکایت فراز و نشیب‌های زندگی این ورزشکار، از یک کودک بی کشور تا ایستادن بر قله بسکتبال جهان شنیدنی است.


امیدوارم لذت ببرید.


Posted
AuthorKaran Makvandi
Share