شجاعت یعنی چی؟
این روزها واژه شجاعت خیلی ذهن مرا مشغول کرده. خصوصا اینکه میبینم مردم ایران زیر وحشتناک ترین ظلم و خشونت اسلام دارند له میشند و گهگاه مرد و زن یا دختر و پسر جوانی با نهایت شجاعت در برابر ظلم دینی میایستد. یا همین مردم زاهدان که هر هفته اعتراض میکنند و هر هفته کشته میشوند. شجاعت چیست؟ در مغز ادم شجاع چه میگذرد؟ چه فرایندی باعث شجاعت میشود؟
مهمترین جمله در مورد شجاعت (که من شدیدا قبول دارم) اینست: شجاعت نترسیدن نیست، شجاع عمل کردن در عین ترسیدن است. نترسیدن یا نترس بودن - انگونه که در فرهنگ ایران جا افتاده - مترادف با شجاعت بیان شده که غلط است. نترسیدن یا نترس بودن عموما نشانه از نادانی است. کسی که با ماشین پیکان در زمستان در گردنه امامزاده عبدالله صد و بیست کیلومتر در ساعت میره توی پیچ مشخص است شعوری در مورد کارکرد اتومبیل و علم فیزیک ندارد. این فرد نادان و گاگول است نه شجاع. این شجاعت نیست، این خریت است.
من خودم - به لحاظ عملی نه به لحاظ ایده اولوژی- ادم محافظه کاری هستم و بخاطر ترس خیلی کارها را نکردم. اما هر بار علیرغم ترس کاری کردم عموما خوب از آب در امد. یک مثال اخیر براتون بزنم: در خارج برای ادمهایی که پول پدری ندارند (امثال من) شغل همه چیز است و اگر از نون خوردن بیفتی کار خیلی سخت میشود (اینجا مدل ایران نیست ادم اویزون خانواده بشه). دو سه سال پیش تصمیم گرفتم پس از بیست سال کار در یک زمینه خاص (برای یک کارفرما) ریسک کنم و استعفا بدم تا محل کار و به کل نوع صنعتی که در آن کار میکردم را به کل عوض کنم. مدتها بود از این کار مثل سگ میترسیدم ولی قبل از دوران کرونا بالاخره شجاعت به خرج دادم و دست به این کار زدم. برای من که ادم محافظه کار (بخوانید ترسو) هستم این کار بی نهایت سخت بود اما نتیجه ای که ان طرف ماجرا میدیدم به همراه سنم که دیگه یواش یواش داره میره قاطی دایناسورها باعث این تصمیم شد. شجاعت یعنی بصیرت دیدن انچه در پشت ترس پنهان شده، وقتی این بصیرت را داشته باشیم حتی ترسو ترین ها (نمونه اش خودم) شجاع میشوند.
جذابیت های بعد از دین، زندگی زیر یک حکومت انسانی، زیستن در فضای سالم ارزش همه شجاعتهایی که ایرانی ها به خرج می دهند را دارد