بلاگ پست "پیشکسوت بی اعصاب کت و پت فدراسیون را رو میکند" برای خودش سرو صدایی به پا کرده. این اولین بلاگ پست وبلاگ یادداشتهایی توپ سرگردان است که به یک منبع فارسی زبان در داخل ایران لینک داده و بین خوانندگان داخل نظرات مخالف زیادی داشته. بیشتر خوانندها معتقد بودند که این آقایی که بنده به حرفهاش لینک دادم خودش اوضاعش بی ریخته

 اگر بخواهم نظرات را در سه دسته جمع بندی بکنم شاید بهترین عنوان ها به شرح زیر باشه

یک : بابا این یارو لوطی پای نقاره هم نیست چه برسه به پیشکسوت بسکتبال

دو: آقا کارن شما خبرنداری؛ اگه این بکتاش به بالا مالا ها وصل نبود اینجوری جرات نمیکرد قد قد کنه

سه : خداییش اگر بکتاش رییس فدراسیون بشه وضع بسکتبال از اینی که هست بدتر میشه ، صد رحمت به همین فدراسیون  

در مورد اظهار نظر اولی راستشو بخواهید من به عنوانی که اون وبسایت به این ادم داده بود بسنده کردم والا خود من هم که الان یه پا پیشکسوت هستم تا حالا اسم این آقا را نشنیده بودم (البته اینکه من اسم ایشون را نشنیده بودم دلیلی به پیشکسوت بودن یا نبودن ایشون نیست). بهرحال پیشکسوت یا پسکسوت باید دید طرف حرف طرف چیه نه اینکه شناسنامه طرف را زیر و رو کنیم. در مورد اظهار نظر دوم که بکتاش به اون بالا بالاها وصله، باید گفت که اگر تصور عامه اینه که برای انتقاد از یک فدراسیون ورزشی در ایران باید به بالا بالاها وصل بود خود این دلیل دیگری است که در نظام بسکتبال ایران چه فاجعه ای به لحاظ آزادی بیان در جریانه . البته در ایران از قدیم هم رسم بود که هر کسی برای نون خوردن باید به یک جایی وصل باشه پس اینکه فدراسیون فعلی ده ساله سر کاره و صدای هر کسی که دلشون خواسته را خفه کردند، نشون میده که اون جایی که فدراسیونی ها بهش وصلن از جایی که این آقا بهش وصله خیلی کت و کلفت تره. پس خطری فدراسیون را از طرف این آدم تهدید نیمکنه

اما اون اظهار نظر آخر به نظرم بیشتر از بقیه قابل بررسی تر میاد. این حرف را هم قبلا هم از آدمهای دیگه ای که دل خوشی از فدراسیون فعلی نداشتن شنیده بودم. مثلا خیلی ها بهم گفته بود که حسن اقا بیک که اینقدر از فدراسیون انتقاد میکنه خودش عمرا اگه بتونه یکدونه از این قهرمانی های را که اینها با همین وضع قارشمیششون گرفتن به دست بیارن. اینکه مخالفان فدراسیون خودشون اگر مصدر کار بشن میتونن قهرمانی به دست بیارن یا نه بیشتر به این ربط داره که ببینم نقش فدراسیون در قهرمانی چی بوده. فدراسیون یکی از وظیفه هاش اینه که تیم ملی انتخاب کنه، مربی ملی استخدام کنه، هزینه سفرهایی خارجی تیم را بده و نماینده ایران در سازمانهای بین المللی مرتبط با بسکتبال باشه. وظیفه فدراسیون این نیست که شوت های صمد گل بشه، مهدی کامرانی بتونه درست کراس اور بزنه یا حامد حداددی بتونه ریباند کنه. اینی که بسکتبال ما خوب باشه به بضاعت ورزش ما ربط داره. ربط مستقیمی به فدراسیون نداره .بضاعت بسکتبال به زیر ساخت اون ورزش در ایران ربط داره. اگر زیرساخت ورزش توی یک کشور درست و حسابی باشه طبیعه که تیم منتخب فدارسیون که نماینده ملی کشوره هم نتیچه میگیره. یک مثال میزنم که قضیه بیشتر روشن بشه . تصور بکنید رییس فدراسیون بسکتبال آمریکا باد به غبقبش بندازه که اهای ملت این شونصد تا قهرمانی جهان و المپیک اثر مدیریت مدبرانه فدراسیون ماست... اینجاست که باید گفت: زر اومدی قرمه سبزی! ( از تکه کلامهای مربی سابقم) . اخه  مگه درک روز یا کوین دورنت را فدراسیون بسکتبال آمریکا تربیت کرده که الان باهاش پزمیدی! حالا از اون ور تصور کنید رییس فدراسیون بسکتبال سریلانکا بدلیل نتایج نامطلوب بسکتبال این کشور زیر سوال بره. اخه یکی نیست بگه کشوری که نود و هشت درصد مردمش زیر صد و شصت و پنچ سانت هستن و از بس فسقلی اند باید در مغازه های لباس فروشی کودکان لباس بخرن را چه دخلی به بسکتبال داره. حرف من اینه که نتایج تیم ملی یک کشور تنها معیار سنجش عملکرد یک فدراسیون نیست. به همین دلیل این همه به قهرمانی ها یان فدراسیون ننازید. اگر این فدارسیون ادعایی داره باید نشون بده که در همگانی کردن بسکتبال چیکار کرد؟ در کمک به ایجاد زیر ساختهای بسکتبال چه آجری روی آجر گذاشته؟ در مورد اعمال نفوذ در سازمانهای بین المللی بسکتبال چیکار کرده؟ 

مدیریت فدراسیون فعلی درسته که روش کارش استفاده از مشت اهنینه ولی خودشون هم میدونن که در با این وضع قارشمیش مملکت بلبشو سنگ روی سنگ بند نمیشه . تازه اگه بخوان کار زیر بنایی بکنن نتیجه اش به عمر اینها قد نخواهد داد و مدیریت بعدی همه نتایج کارهایی اینهای را به حساب خودش میگذاره. این بود که بالاخره بعد از چند دوره مدیریت فدراسیون که یک تعداد جوون با استعداد و قد بلند به پستشون خورد با خودشون گفتن که اقا فدارسیون داری را بی خیال بچسبیم به تیم داری. همین بود که چسبیدن به تیم داری و مقام اوردن که هم سریع و السیره و هم سه سوت میشه مدال ها را کوبید توی صورت هر کسی که قد قد میکنه و هم اینکه ملت نمیپرسن این بازیکن ها از کجا اومدن.  همین مدال ها، که روز به روز گرفتنشون حتی توی همون اسیا هم داره سخت تر میشه، پایه ای شده برای این بامبول که " درسته که مدیران فدراسیون دهن هرکی حرف بزنه را میبندند ولی خداییش کارشون درسته ! ببین چقدر مدال اوردن".   میدونید این توجیه کدوم ادمهاست؟ همونهایی که میبینن که فدراسیون چطوری مخالفانشون را حذف میکنه ولی از ترس از نون خوردن افتادن میگن : باز هم صد رحمت به همین ها... هر کی رفت یکی خر تر از اون اومد سر کار. به جون آقا، اگه اینها برن و امثال بکتاش بیان روی کار وضع از اینی که هست بدتر میشه... حالا ما مرده شما زنده

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
2 CommentsPost a comment

در ایران رسمه که شب عید سازمان ها گزارشی در مورد جمع بندی عملکردشون میدن بیرون. سال گذشته در مجموع سال خوبی برای فدراسیون بسکتبال نبود چون این فدراسیون اصولا بر پایه نتیجه های تیم ملی بزرگسالان در بازیهای اسیایی استواره و بعد از باخت عجیب به اردن و از دست دادن شانس المپیک یک نمه اوضاعشون لنگ در هوا شد. اما با کمال تعجب مدیر تیم های ملی سال گذشته با سالی خوب و موفقیت امیز برای بسکتبال ما جمع بندی کرد. همین باعث شد که خیلی ها که از دلشون از اوضاع خونه قاط بزنن و هر چی از دهنشون در بیاد بگن. البته با توجه به سیستمی که در بسکتبال ایران در جریانه کسی که ساز مخالف میزنه یا صداش همانجا خفه میشه یا اینکه کسی جرات  نمیکنه بگه بابا این بنده خدا هم حرف حساب میزنه 

یکی از اونهایی که حسابی قاطی کرده و با بی اعصابی کامل کت و پت فدراسیون را ریخته بیرون شخصی است به نام همایون بکتاش.  من ایشون را نمیشناسم ولی حرفهاش به نظر من حرف حساب میاد .ایشون در یک مطلبی به نام " معظلات نانوشته بسکتبال ایران " هر چی میدونسته را ریخته بیرون. یقه همه را چسبیده . از صفا علی کمالیان تا خواهر زاده آقای مشحون را به همیدگه پیچیده. خلاصه همه را شسته گذاشته کنار. مطلب کاملش توی یک وبسایتی که در ایرانه منتشر شده و تا فیلتر نشده بخوننین تا گوشی دستتون بیاد اوضاع از چه قراره

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
3 CommentsPost a comment

حامد حدادی، تنها بازیکن ایرانی شاغل در ان بی ای ، دیشب در برابر لوس انجلس لیکرز به میدان رفت و در سیزده دقیقه ده امتیاز اورد، شش ریباند کرد و سه بار توپ حریف را بلوکه کرد و تیمش لیکرز را به زانو در آورد. حامد هر یک دقیقه و بیست ثانیه یک امتیاز اورده است . مارک گسول سانتر اول این تیم که سی و پنج دقیقه بازی کرده تنها هشت امتیاز آورده است! حساب سرانگشتی نشان میدهد اگر در این بازی ممفیس به جای گسول به حامد 35 دقیقه بازی داده بود او میتوانست چهل و هفت امتیاز بیاورد. این مقایسه ممکن است این ایده را در ذهن بعضی ها جا بیاندازد که حامد از مارک گسول بهتر است و حقش در ممفیس خورده شده۰

دلیل اصلی امتیاز آوری خوب حامد حدادی ، جدا از شوتهای درصد بالای او، این بود که لیکرز برای حامد برنامه دفاعی تدوین شده ای، انگونه که برای گسول داشت تهیه نکرده بودند. همه میدانستند که مارک گسول با اندرو باینم ، که در این روزها بسیار خوب بازی میکند، سرشاخ خواهد شد و هرچه باینم روز بهتری در دفاع داشته باشد گسول روز بد تری در حمله خواهد اگر به جای گسول حامد در رادار لیکز بود بی شک روی عملکرد او در زمین تاثیر میگذاشت۰

منظور اصلی من در این پست پرداختن به این موضوع است که چرا حامد که هر بار، حتی دقایقی بسیار کم، به زمین امده و خوب بازی کرده ولی جایگاه ثابتی در چرخش ( انچیزی که در فوتبال بهش ارنج میگن) بازیکنان تیم ممفیس ندارد؟

در مورد حامد دو موضوع هست که باعث میشه او در همه بازی ها در چرخش تیم قرار نگیره. اولین موضوع اینست که یک بازیکن ایده ال برای مربی های ان بی ای بازیکنی است که عملکردش در زمین برای مربی قابل پیش بینی باشه. یعنی وقتی که مربی تصمیم میگیره بازیکنی را بفرسته توی زمین اطمینان داشته باشه که چه در بازی های خانگی و چه در بازیهای خانه حریف همان چیزی که از اون بازیکن انتظار میره توی زمین پیاده بشه. از متوسط درصد شوت گرفته تا تعداد خطاهای انجام شده همونی باشه که متوسط آمارهای فصلش نشون میده . بازیکن هایی که مثل تی جی فورد یک شب چهل امتیاز میاوردند و شب بعد فقط سه امتیاز و چهار خطا در مدت ده دقیقه انهایی هستند که مربیان را عصبی میکنند. اگر حامد حدادی ، چه در تمرین و چه در زمان محدودی که به او بازی میدهند، به مربی نشان دهند که هر شب اماده است که همان آمارهایی که از او انتظار میرود را در زمین بدست آورد بی شک نقش پر رنگ تری در چرخش تیم پیدا خواهد کرد و او تبدیل به ابزار مطمن تری در جعبه ابزار ممفیس خواهد شد۰

محدودیت دومی که حامد با آن روبروست مربوط به ساختار تیم ممفیس و قابلیت های اوست. مربی تیم ممفیس هنگام روبرو شدن با تیم هایی که در ترنزیشن ( انتقال دفاع به حمله ) سریع هستند، نظیر میامی هیت، نمیتواند دقایق زیادی به حامد اختصاص دهد چون حامد علیي رغم تلاشی که در زمین میکند همیشه جز کند ترین بازیکنان زمین است. اما هنگامی که با تیم های قد بلند که بازیشان بر اساس حرکات پشت به حلقه پایه ریزی شده، نظیر لوس انجلس لیکرز، اینجاست که حامد حدادی و قامت بسیار بلند او به کار میآید. مارک گسول در حال خاصر یکی از بهترین سنتر های ان بی ای است و هر شب میتواند سی تا چهل دقیقه توی زمین با سرعت یک فوروارد بدود تا وقتی که ساختار ممفیس به این شکل است حامد ، با توجه به تمامی نقاط قوت و ضعفش ، توفیق انچنانی در گرفتن زمانی بیشتر از پانزده دقیقه نخواهد داشت. شاید جابجا شدن به تیم دیگر یا حتی جابجا شدن بعضی بازیکن های کلیدی از ممفیس بتواند این معادله را به نفع حامد عوض کند. به هر حال تا ان روز حامد باید سخت کار کند و این تصور را در ذهن مربی ایجاد کند که او میتواند نقشی که برایش در نظر گرفته شده را هر شب به همان خوبی که انتظار می رود اجرا کند۰

طرفداران بسکتبال ان بی ای در مورد انتقال درک فیشر از لیکرز به اوکلاهوما ثاندر دو نظر متفاوت دارند. گروه اول معتقدند که این انتقال کاملا قابل پیش بینی بود. درک فیشر پیر شده و یکی از ضعیف ترین پوینت گاردهای شروع کننده در لیگ امسال است. گروه دوم که از این تصمیم لیکرز بهت زده اند معتقدند که درک فیشر مرد ثانیه ها اخر است. آین دسته از طرفداران انهایی هستند که تاثیر حرکات کلیدی درک فیشر را در آخرین قهرمانی لوس انجلس لیکرز از یاد نبرده اند

درک فیشر پس از خروج از لیکرز در مصاحبه با ایی اس پی ان اعلام کرد که میخواهد به جایی برود که یک بار دیگر قهرمان شود و با شش انگشتر قهرمانی کفشهایش را بیاویزد.  هیوستون راکتز جایی نبود که فیشر بتواند این رویا را به واقعبت پیوند دهد، از این روی باب مذاکره با دو تیم میامی هیت و اوکلاهوما ثاندر را باز کرد. این در حالی بود که در هر دو تیم نقش پوینت گارد شروع کننده را به او نمی دادند اما همه میدانستند که نقش درک فیشر به عنوان بازی ساز و مرد لحظه های آخر، مردی که با کوله بار تجربه در لحظات حساس میتواند نتیجه را عوض کند، در هر تیم ان بی ای کلیدی است 

اکنون که درک فیشر به اوکلاهوما ثاندر، بهترین تیم کنفرانس غرب و کاندید اصلی شرکت در فینال ان بی ای منتقل شد ، شانش کسب قهرمانی ششم او از شانس کوبی برایانت بیشتر به نظر میرسد. به نظر میرسد کوبی هم، که این روزها تمام تمرکزش بر روی کسب حلقه قهرمان ششم و برابر کردن رکوردش با مایکل جوردن است ، هم این موضوع را فهمیده . دیروز وقتی خبرنگاری از کوبی درباره بازی هفته اینده در برابر اوکلاهوما پرسید او اینگونه جواب داد

 بیین، این پنج بار قهرمان شدن با سوسول بازی و بوسیدن روی همدیگه به دست نیامده (اشاره به میامی هیت). هفته دیگه در بازی با اوکلاهوما من فیشر را با خاک یکسان خواهم کرد... اگر فیشر توی دفاع سویچ کنه و بخواد منو دفاع کنه ، اونجاست که قاطی میکنیم! مطنم که فیشر با ارنج میگذاره توی کمر من و به همین خاطره که ما عاشق همدیگه هستیم

کرکری خواندن های کوبی تمامی نداره ولی تا چند ماه دیگه درخواهیم یافت که کدامشان به انگشتر قهرمانی ششم نزدیک تر هستند . کوبی یا فیشر؟ 

Posted
AuthorKaran Makvandi

 
Coach Mike D'Antoni is no Isaiah Thomas. He is a big man. 58+ wins a season for many years in Phoenix.  He led US men’s national team to Olympic medal. That is enough for those pesky fans to stop bitching about “Eyoohh,… D’Antoni’s ‘Run & Gun’ is killing the legs of Amare and Melo”. Enough with that nonsense. The dude is paid $100 mil, if he can’t run send him to D-league.

Now that he involuntary handed his resignation, I am sure fans are happy that their beloved, over rated Melo is free to do what Melo does.

I fully accept it’s a streaky season. Except for few top teams, the rest of the league are stuck in crazy roller coaster of win-loss streaks but even in this crazy world of post lock out NBA 8 wins and 7 loss in a row is weird. So, what is the problem with New York Knicks? With star studded roster, I am sure they can’t blame it on ‘Lack of Talent’. They even get eye-popping numbers from their minimum contract, Jeremy Lin. Steve Novak shoots like Pistol Pete, Iman Schampert showed up to be a mini Russel Westbrook. Jarred Jefferies plays big. Newly acquired champ centre, Chandler does what he does best. So, it all comes down to Melo and Amare. Or I guess it all comes down to Carmelo Anthony.

Everyone says Melo is an offensive juggernaut. Melo is a one man offensive team. He closes, he knows how to win. I am not %100 sure if he does what they say. Unlike Kobe, the way Melo operats never improves players around him. All he does is face up isolation and spot jumpers. The part I don’t get about Melo is that since when a super star can get a pass on not having any defense. Almost all super stars and max contract players in NBA is among the best defenders in the league. Even a ball hog like Kobe is the defense player of the year. The god damn NBA champions are always the best defensive team. The other thing about Melo is his lack of consistency since he join NYK. I am not comparing a max contact player with a dude who played in D-league two month ago but Jeremy Lin was more constant that Melo since he started with Knicks.

D’Antoni is out means more balls for Melo, less ball for Lin, Novak and Schumpert. We gotta see if this trade works for the folks in the Garden.

Posted
AuthorKaran Makvandi

Holly grail of basketball is finding the sweet spot to shoot from. Part of every player's shot selection is to pick the best spot to jack it up.

Kirk Goldberry collected five year worth of data form NBA games. With 1335 games every season, he reviwed data for over 6600 games and more than 700 players. He overlaped all NBA shot charts to find hot and cold spot for all the players. Shocking results is that damn little blue dot on the left side of the key is the hardest spot to make a shot. Only two Tim Duncan and Chris Bosh was able to make more that %46 of thier shots from there. For the rest, it was a mess. Koby scored only %33 of his shots from that location.

Why its so hard to sink a shot from there? God knows. Maybe the tallest defence guys are usuly hanging out in there. It's high traffic. Offence is usually in the move in that spot. Worst of all, your mind plays trick on you: bank it or swish it?

Furthure, Kirk broke down the shot charts for every postion as below. ( Red=High Percenage shots. Blue=Low Percentage shots).

Posted
AuthorKaran Makvandi
2 CommentsPost a comment

رقابت های یک حذفی بسکتبال مردان دانشگاهی آمریکا، معروف به مارچ مدنس،‌ پرهیجان ترین مسابقات بسکتبال دنیا است که هر سال در ماه مارس حتی رقابت های ان بی ای را در سایه خود قرار میدهد. اما خبری که حتی شروع این رقابت ها را تحت شعاع خود قرار داد گزارش رواج مصرف مواد مخدر در بین بازیکنان بسکتبال دانشگاه سیراکیوز بود که امروز به چاپ رسید. طبق این گزارش مقامات این دانشگاه ، که تیمش اکنون رده دوم کل کشور قرار دارد،‌ در ده سال اخیر بارها مصرف مواد مخدر و آزمون های مثبت مواد را زیر سیبلی در کردند و از گزارش این رویداد به مقامات ان سی دبل ای خودداری نموده اند.   

در سه ماه گذشته تحقیقات مستقلی در مورد میزان رواج استفاده از مواد مخدر تفریحی ( منظور حشیش و ماریجوانا و موادی از این دست است نه هرويين و کوکایین) بین بازیکنان تیم دانشگاه سیراکیوز از سوی ان سی دبل ای صورت گرفت که در طی ان  چهار منبع موثق و مستقل تایید کردند که مقامات این دانشگاه بارها از گزارش مصرف این مواد بین بازیکنان به سازمان ان سی دبل ای طفره رفته اند. فاجعه زمانی بوده که حتی بازیکنانی که تست مواد مخدرشان مثبت در میآمد و طبق قانون داخلی دانشگاه باید از حضور در تمریع منع میشدند، بدون هیچ محدودیتی و با رضایت مدیریت دانشگاه در تمرینات و مسابقات شرکت میکردند. پس از فاجعه سو استفاده جنسی از سوی کادر آماده سازی تیم فوتبال دانشگاه پنسیلوانیا در سال گذشته که زلزله ای در ورزش دانشگاهی آمریکا انداخت، فاجعه سیراکیوز غم انگیز ترین رویدادی بود که دوستداران ورزش‌های دانشگاهی و والدین دانشجویان را شوکه کرد. 

ورزش دانشگاه های آمریکا از دیرباز منبع شماره یک درآمد این موسسات آموزش عالی بوده است. برای نمونه دانشگاه رایس، جایی که ملی پوش ما ارسلان کاظمی در تیم بسکتبالش توپ میزند، تنها از طریق درآمدهای مرتبط با ورزش دانشگاهی بیش از دو میلیارد دلار درآمد داشته است. مولد اصلی این درآمدها هم پیروزی تیم های ورزشی است. به همین دلیل دربسیاری از موارد دیده شده که تیم های دانشگاهی تنها برای کسب پیروزی چشم اغماض بر خطاهای بسیاری را میبدند که پایه های آموزش و تربیت که مسولیت اصلی یک دانشگاه است را زیر سوال میبرد. رقابت تنگاتنگ و میلیاردها دلار پول موجود در این صنعت باعث شده که بسیاری از دانشگاه های آمریکا در این هیاهو فراموش کنند که این مسوولت اصلیشان اینست که این جوانان باید از این دانشگاه ها فارغ التحصیل شوند.  دانشگاه کنتاکی که یکی از کارخانه های بازیکن سازی بسکتبال امریکاست است هر سال بین شش تا هشت بازیکن سال اولی یا دومی را بی انکه فارق التحصیل شوند به لیگ ان بی ای میفرستند. بسیاری از این بازیکنان هیچ گاه به دانشگاه باز نمیگردند تا فارق التحصیل شوند و هیچ کس هم نیست که بپرسد پس نقش دانشگاه به عنوان یک موسسه آموزشی چیست؟چرا؟ چون تیم کنتاکی هر سال بین شش تیم اول است. 

جیم بوهم، مربی بسکتبال سیراکیوز و منتخب تالار مشاهیر بسکتبال، در پاسخ به این گزارش تکان دهنده گفت: من در مورد این موضوع هیچ اظهار نظری نمیکنم و نخواهم کرد. 

اما ابرهای سیاه اتهام به این سادگی از آسمان دانشگاه سیراکیوز کنار نخواهند رفت. 

اگر کشف پدیده ای به نام جرمی لین بزرگترین ترفیع در تاریخ لیگ ان بی ای باشد، فرستادن لِمار اودم به لیگ آماده سازی فجیع ترین تنزل مقام در تاریخ بیش از نیم قرن در بسکتبال حرفه ای آمریکاست. سه روز پیش ریک کارلایل، مربی تیم دلس موریکس تصمیم گرفت لِمار اودم را برای یک یا دو بازی به لیگ آماده سازی ان بی ای ارسال کند تا آماده بدنی و آمادگی ذهنی خود را بازیابی کند. لِمار اودم کم کسی نیست. او تنها بازیکنی است که در یک سال قهرمان ان بی ای و قهرمان فیبا شد. او مقام بهترین بازیکن ششم سال را یدک میکشد اما هیچ کدام از این عناوین پر طمطراق نتوانست یکی از با استعداد ترین بازیکن با تجربه ان بی ای را از سقوط به لیگ آماده سازی حفظ کند.

این تنزل مقام مثل این میماند که شما کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران باشید و مربی تشخیص دهد که شما برای تیم مناسب نیستید و شما را به تیم دوم حومه شهر برازجان ارسال میکند. لمار اودم که تمام عمر سیزده ساله لیگ ان بی ای اش را در شهر لوس انجلس بازی کرده بود از اینکه لیکرز تصمیم گرفت او را به نیواولینز بفروشد ان چنان شوکه و دلگیر شد که حتی بعد از انتقال به تیم قهرمان فصل قبل هنوز هم نتوانست به آمادگی ذهنی و بدنی لازم در حد این تیم برسد. اگر چه خیلی ها معتقدند این اقدام ریک کارلایل و مارک کیوبن یک تصمیم سمبلیک برای سر عقل آوردن اودم است اما هستند کسانی که فکر میکنند این ضدِ حالِ اساسی چنان تاثیری روی روحیه لطیف اودم خواهد گذاشت که شاید پایان دوران درخشان او را رقم بزند.

درس اول: 

چیزی که در این میان توجه مرا بیشتر جلب کرده، عکس العمل هم تیمی های اودم است که در برابر سوال رسانه ها که «چه بلایی سر لمار اودم آمده است ؟» اینگونه پاسخ داده اند. 

جیسون کید ( پوینت گارد): بعضی موقع ها باید افراد را به حال خود گذاشت تا خودشان مشکلاتشان را حل کنند. 

ریک کارلایل ( سر مربی ): آودم را به تیم آماده سازی فرستادیم تا ارامش ذهنی اش را بازیابد.  

مارک کیوبن ( مالک تیم ): اودم عنصری با ارزش برای تیم ماست و به راحتی از دستش نمیدهیم

وقتی این عکس العمل ها را خواندم یاد بچه های تیم ملی بسکتبال ایران افتادم که بعد از باخت از اردن داشتند با حرف شکم همدیگر را جر میدادند. 

فکر میکنید درس دوم چیست؟ 

کوبی برایانت با کسب مجموع 271 امتیاز از حضورش در بازیهای ال استار رکورد اسطوره بسکتبال مایکل جورن را که 262 امتیاز کسب کرده بود شکست. البته خیلی ها معتقدن این رکورد شکست هیچ معنی و مفهومی نداره چون جوردن بعد از تحصیل در دانشگاه به ان بی ای پیوست ولی کوبی یک ضرت از دبیرستان در سن 17 سالگی وارد لیگ شد. همین موضوع چند سال کوبی را می اندازد جلو و اعتبار این رکورد شکنی را خدشه دار میکند

در همون لحظه که کوبی داشت در شهر اورلاندو پوز مایکل جوردن را میزد و دل لیکرز ها رو خوش میکرد، اصغر فرهادی ( کارگردان ایرانی) هم داشت توی شهر لوس انجلس پوز کسانی را میزد که فیلمشو ممنوع الپخش کردند و دل همه ایرانی هایی که چشمشون به تلویزیون یا صفحه کامپیوتر بود را خوش کرد

امسال بدلیل وضعیت خاص تقویم زمان برگزاری مسابقات ستارگان ان بی ای با مراسم اعطای جایزه اسکار هم زمان شد. علی رغم فاصله زمانی سه ساعته بین اورلاندو، محل برگزاری مسابقه ال استار، و لوس انجلس این دو رویداد هم زمان از تلویزیون پخش میشد. من  اصولا علاقه چندانی به مراسم اسکار ندارم اما امسال بر خلاف سالهای دیگه ثانیه ثانیه  مراسم را تماشا کردم . دلیلش هم فقط و فقط حضور فیلم ایرانی «جدایی نادر و سیمین» بود. اصغر فرهادی با کسب جایزه اسکار دل میلیون ها نفر را خوش کرد. از ان زیباتر به جای تشکر از ننه و باباش و دست اندرکاران فیلمش موضوع جدایی مردم و دولت ایران را در پر تماشاچی ترین تریبون سینما مطرح کرد. وقتی تلویزیون ها  آمریکا فوج شرکت کنندگان در تظاهرات 22 بهمن که از سوی دولت برگزار شده بود را نشان میدهد،  برای  مخاطب امریکایی سخت است که مردم و دولت را دو مقوله جدا بداند

اصغر فرهادی! دلت شاد که دل امتی را شاد کردی

 

لبرون جیمز دوباره در مسابقه دانک امسال که همین شنبه ای که میاد برگزار میشه شرکت نکرد. ببنید چطور این دانش اموز راهنمایی از لبرون گله میکنه 

Posted
AuthorKaran Makvandi

جرمی لین از حضرت مسیح هم معروف است. آمار نشان میدهد که او همین الان هم از پوینت گاردهای دیگر در ان بی ای بهتر است. نام جرمی لین به عنوان مارک تجاری 14 میلیون دلار قیمت گذاری شد۰ جنون جرمی لین (‌لینسنتی)‌ همه را در بر گرفته است. حتی اوباما که خودش دانش آموحته هاروارد است و در جوانی بسکتبال بازی میکرده از بازیهای جرمی لین به وجد آمده۰ 

 موضوع شهرتِ دیوانه وارِ جرمی لین یا لینسنتی را میتوان به دو روش تحلیل کرد. روش اول را جهان بینی فست فودی نام گذاشتم. در این جهان بینی یک دست را زیر چانه مان میزنیم، عینکمان را کمی جابجا کنیم و در حالی که به فنجان اسپرسویی که در دست داریم نگاه میکنیم میگوییم: ای بابا، اینها همش میدیا هایپه (هیاهوی یا غوغاسالاری رسانه های)، این جوون را بامبول کردند تا بلیط های تیمشون را بکنن توی پاچه ملت. دیگه همه میدونن که ان بی ای همش گاو بندیه. حالا تو یه دو سه تا بازی شوتاش گرفته...  ببین این هم مثل کیم کارداشیان گردو خاکش میخوابه و میره پی کارش. اینها همش بازیه که این لیگ ورشکسته اشون را دوباره مطرح کنند و قرون قرون پول من و تو را از جیمبون بکشن بیرون واسه چی ؟ تی شرت لینسنتی

خاصیت  ایدئولوژی «فست فود» اینه که مثل غذای های مک دونالد سریع آماده میشده، پختنش خیلی زحمت نمیخواهد و خیلی راحت هم میشه به همه خوروندش. اعتراف میکنم که خود من در خیلی موارد غیر بسکتبالی این تفکرات فست فوودی را بدون زیر سوال بردن قبول کردم. چیزهایی مثل « اقا دنیا را این کورپوریشن ها می چرخونن، مردم دنیا هم مثل گوسفند این وسط میچرند» یا « اگر تاسال دیگه همین موقع ورق بر نگشت... حالا ببین  اگر شاهزاده نیامد توی مهرآباد همین مردم براش گل افشانی نکردن... ما مرده شما زنده!» . برای به چالش کشیدن این ایده های همه پسند باید یه عالمه مطالعه کرد، از نظرات موافق و مخالف خبردار شد، ببینی کی ذی نفعه و کی ضرر میکنه و خلاصه باید جیگرشو داشته باشی که جلوی همه بایستی و در حالی که همه با آبرو های بالارفته و چهرهای عاقل اندر سفقیه به تو نگاه میکنن، دلایلت را مطرح کنی. من که مرد این کار نیستم۰

روش دوم اینه که بینی آدمهایی که تو قبولشون داری در مورد اون موضوع چی میگن. بعد بری تحقیق کنی و نهایتا سر در بیاری داستان چیه. وقتی استیو نش، که با قدی به اندازه جرمی لین ، دوبار بهترین بازیکن لیگ شد، در تویتش نوشت : اگر به این ورزش علاقه دارید عاشق کاری که جرمی لین میکنه خواهید شد. این جمله خیلی روی من تاثیر گذاشت و تصمیم گرفتم ته و توی داستان جرمی لین را در بیاورم. این جوون از پدر و مادر مهاجر چینی تبار (تایوانی) در لوس انجلس متولد شده. در شهر پائولو آلتو در شمال کالیفرنیا مدرسه میره . وقتی که دبیرستان بود در سال ۲۰۰۵-۲۰۰۶با سی و دو برد و  تنها یک باخت قهرمان دبیرستان های کل ایالت کالیفرنیا میشه و به تایید هم تیمی هاش جرمی لین دلیل اصلی این پیروزیها بود. وقتی درخواست بورسیه ورزشی اش را که به دانشگاه شهرش ، استنفورد و ایالتش یوسی ال ای که فرستاده بود و هیچ دانشگاهی او را برای بورسه بسکتبال قبول نکرد،‌تصمیم میگیرد با خرج خودش به دانشگاه هاروارد بره. این درحالی بود که تقریبا همه دانشگاه ها خوب در غرب آمریکا از دادن بورسیه ورزشی به او خودداری کرده بودند. در هاروارد جرمی لین به عنوان بازیکن بدون بورسیه وارد تیم بسکتبال دانشگاه میشه. در سال دوم حضور در تیم هاروارد او تنها بازیکن دیوژن یک میشه که در جدول بهترین امتیاز آوران، ریباندر ها، پاس دهندگان منجر به گل، بهترین پنالتی و درصد بالای شوت بین ده نفر اول کل لیگ انتخاب میشود. در سال آخر تخصیلش او در هر بازی به طور متوسط شانزده امتیاز میاورده .با در نظر گرفتن این امارها به نظر میرسید که انتخابش برای تیم ها ان بی ای رد خور نداشته باشد. حتی یکی از تحلیل گران او را به عنوان نفر دوم بهترین بازیکن سال ۲۰۱۰ پس از جان وال  معرفی کرد بود. اما با کمال تعجب او در یارکشی سال ۲۰۱۰ انتخاب نشد. او با فراز و نشیب های فراوان و شرکت کردن در کمپ ها تابستانی تیم های مختلف ان بی ای بالاخره با تیم گلدن استیت قرارداد بست. قرارداد او با گلدن استیت دوساله بود ولی تیم میتوانست هر زمانی که بخواهد انرا فسخ کند. در گلدن استیت لین یا در ارنج تیم قرار نداشت و یا اینکه مداوما روی نیمکت مینشست تا نهایتا در دسامبر ۲۰۱۱ از گلدن استیت خط خورد و به هیوستن پیوست. هیوستن که پیشاپیش سه پوینت گارد در فهرست بازیکنانش داشت در همان ماه جرمی لین را خط زد و نیویورک این بازیکن را به خدت گرفت. در نیویورک جرمی لین وضعیت بی نهایت نامطمنی داشت و هر لحظه انتظار داشت از ان تیم هم خط بخورد ولی نهایتا مربی تیم به دلیل مصدوم بودن دیگر پوینت گاردهایش تصمیم گرفت از جرمی لین به عنوان شروع کننده استفاده کند و از اینجا بود که داستان ابر ستاره شدن این بازیکن جوان اغاز شد۰

داستان پر پیچ و خم جرمی لین از چند لحاظ لیگ بسکتبال ملی امریکا را زیر سوال برد. سرگذشت او بسیاری از پیشفرض های مربیان، مدیران اجرایی، اسکاوت ها را زیر سوال برد و مشکلاتی را که زیر پوست بسکتبال آمریکا پنهان شده بود را آشکار کرد۰

پیشفرض های منفی در مورد بازیکنان آسیای و آسیای تبار

حتی از زمانی که با تیم دبیرستانش قهرمان ایالت شد، جرمی لین مورد تمسخر و استهزا قرار میگرفت. این تصور غلط که یک چینی تبار ۱۹۲ سانتی اینده ای در بسکتبال دانشگاهی و حرفه ای امریکا نخواهد داشت باعث شد که جرمی لین نتواند از دانشگاه بورسیه ورزشی و نهایتا انگونه استحقاق داشت با قرارداد تضمین شده وارد دنیای حرفه ای شود. جرمی لین که تمام مولفه های بازی اش امریکایی است و چیزی از بسکتبال اسیا در تکنیک های او دیده نمیشود تنها به خاطر تبارش مورد تبعض پنهان بود. اکنون که او نشان داده کیست و چه میتواند بکند تحلیل گران ان بی ای او را تا جایی بالابرده اند که برخی او را با اسطور بسکتبال یوتا جز جان استاکتون مقایسه کردند۰  

تصور غلط مدیران ان بی ای در مورد تیم های ورزشی دانشگاه‌های ایوی لیگ 

ایوی لیگ که یکی از گروه بندی های وزرشی دانشگاه ها امریکاست متشکل از دانشگاه های بسیار معتبر علمی نظیر ییل، هاروارد و کلمبیاست. در بسکتبال آمریکا این تصور حاکم است که تیم های وزرشی این دانشگاه ها کارخانه های خوبی برای بازیکن سازی در بسکتبال نیستند. با اینکه جرمی لین با حضور در این تیم رکورد های باورنکردنی در کل لیگ به جای گذاشت اما به دلیل برچسب هارواردی بودن مورد بی مهری تیم های حرفه ای قرارگرفت۰

عدم کارایی کمپ های تابستانی در شناسایی توانمندی های بازیکنان

 لیگ های تابستانی جایی است که بازیکنان یارگیری شده ( درفت شده) و انهایی که بصورت یارگیری نشده خود را برای تیم ها آماده میکنند با هم رقابت میکنند. جرمی لین در مصاحبه ای گفت که بیشتر این لیگ های تابستانی بدلیل تعداد زیاد بازیکنان بازی های نیم زمین و سه به سه برگزار میکنند و این نوع بازیها توانایی های بازیکنی که در پست پویینت گارد بازی میکند را به خوبی نشان نمیدهد . فقط انهایی که با قدرت دانک میکنند در این نوع کمپ ها قدرت بدنی خودشان را به رخ دیگران میکشتند۰

نادیده گرفتن آمار و ارقام از سوی اسکاوت ها و تصمیم گیران بسکتبال آمریکا

جرمی لین از همان روز اول ، چه در دبیرستان و چه در دانشگاه، امار های خیره کننده ای داشت. با اینکه بسکتبال آمریکا یکی از رقومی ترین ورزش های موجود در جهان است و آمار یک بازیکن تعیین کننده جایگاه اوست اما بی توجهی تیم های ان بی ای به آمار درخشان این بازیکن نشان داد انچه نهایتا برای مدیران اجرایی معیار تصمیم گیری است تصویر ذهنی شان از عملکرد یک بازیکن است۰ درخشش این بازیکن اکنون همه مدیران اجرایی تیم ها را به فکر فرو برده که شاید وقت آن رسیده که در روش تصمیم گیری شان تجدید نظر کلی بکنند. حتی یکی از گزارش گران ورزشی آمریکا به شوخی گفت که فقط به دلیل جرمی لین باید همه اسکاوت های ان بی ای اخراج شوند و صلاحیت تک تک به آزمون گذاشته شود۰  

به هر حال ممکن است جرمی لین آینده طولانی نظیر جان استاکتون در ان بی ای نداشته باشد و یا نتواند مثل کوبی برایانت سالهای سال در اوج باقی بماند اما تا همینجا که نشان داده که بسیاری از پیش فرضهایی ناگفته که پایه بسکتبال آمریکا را تشکیل میداد غلط ، نادقیق و از روی غرض است۰

 

جرمي لين و نيويورك نيكس امشب دربرابر تورنتو رپتورز تاريخ ليگ را بازنويسي كردند. تورنتو رپتوز با اينكه جايگاه مناسبي در جدول ندارد اما از ان تيم هاست كه در خانه حريف هر تيمي ميشود. در تمام طول بازي امشب رپتوز از نيويورك جلو بود تا چهارده ثانيه مانده به اخر بازي كه جرمي لين با برش به داخل سه ثانيه و به ثمر رساندن گل و پنالتي بعد از ان بازي را مساوي كرد. اينجا بود كه در حمله بعدي جرمي لين با پرتاب سه امتيازي رز فاصله يك ثانيه مانده به اخر بازي روياهاي پيروزي رپتورز را بر باد داد. اين پنجمين پيروزي پشت به پشت تيم نيويورك نيكس است كه در حد خودش ركوردي است.
اما ركورد اصلي امشب متعلق به جرمي لين است كه با ١٣٧ امتياز در اولين پنج شروعش در ان بي اي ركورد بازيكنان افسانه اي نظير مايكل جوردن، كوبي برايانت، لبرون جيمز، اسكار رابرتسون، جيمز وورثي را شكست و امتياز اور ترين بازيكن تاريخ ان بي اي در پنج اولين بازي تبديل شد. هنوز مربيان، اسكاوتهاي ان بي اي، مديران اجرايي ان بي اي انگشت به دهان مانده اند كه چه شد كه ما اين بازيكن را نديديم.

Posted
AuthorKaran Makvandi