مراحل حساس پلی اف جایی است که آهو از یابو جدا میشه، دوغ از دوشاب و ستاره از ابر ستاره. دقیقا مثل چیزی که در سری پلی اف مینهسوتا تیمبرولوز در برابر دلس موریکس دیدیم. تمرکز من در این پست روی رودی گوبر است.
رودی گوبر چهار بار مدافع سال شده و یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی فرانسه است. از این بابت بعید میدانم به تالار مشاهیر راه پیدا نکند اما همین اسطوره اینده بازیکنی است که مربی جگر ندارد در لحظات حساس کواتر چهارم یک بازی نزدیک او را وارد زمین کند. چرا؟ چون او یک بازیکن یک بعدی است. فقط توان اثر گذاری در فاصله یک متری حلقه را دارد (حتی در حمله را هم ندارد) رودی گوبر نمونه کامل یک بازیکن تک بعدی است. بازیکنی که در دفاع توان میتواند حلقه را حفاظت کند (حتی توان دفاع تک به تک ستاره هایی نظیر خودش را ندارد) و در حمله میتواند پاس قوسی روی حلقه را بگیرد و دانک کند. او در فصل عادی دومین ریباند کننده لیگ است اما در پلی اف، جایی که محک تیمها مشخص میشود، بازیکن هفتم (معدل ریباند در هر بازی)است . پشت بازیکنانی چون بابی پورتیس و جاش هارت!!!
پلی اف جایی است که تیمها نقطه ضعفهای حریف را پیدا میکنند و تا جای ممکن از ان به نفع خودشان استفاده میکنند. اینجاست که بازیکنان تک بعدی هدف قرار میگیرند (در پایان بازی دوم پلی اف لوکا برای همیار شدن با گوبر سویچ کرد چون میدانست گوبر توان دفاع به تک او را ندارد) و گوبر تا بخواهید - به عنوان یک ستاره- نقطه ضعف دارد. اینجاست که فکر میکنم به نفع تیمهاست که بازیکنانی چند بعدی داشته باشند، شبیه ناز رید. شاید رید توان دفاع حلقه و ریباند گوبر را نداشته باشد اما حداقل مهارهای متوازن او باعث میشود در ثانیه های اخر به سوراخ تیم تبدیل نشود. تصور میکنم روزهای اوج ستاره های تک بعدی نظیر گوبر، رادمن، بن والاس به خاتمه رسید. در بسکتبال مدرن ستاره ها باید توانی متوازن در همه مهارت های شوت، پاس، بازی سازی، تک به تک، پوشش،فضا سازی داشته باشند.