کریس پاول، پوینت گارد تیم نیواولینز هورنتز، این روزها به بدترین کابوس لوس انجلس لیکرز تبدیل شده. کارهای هایی که کریس پاول در این چند بازی گذشته با لوس انجلس کرده نه تنها باعث پیروزی تیمش بر لوس انجلس شده بلکه باعث بهم ریختن اعصاب بازیکنان لیکرز خصوصا کوبی شده است.
در بازی دیشب این تو تیم لحظاتی بود که کریس پاول و کوبی حسابی با هم قاطی کردند. در پایان مسابقه وقتی گزارشگر تلویزیون از کریس پاول پرسید که تو و کوبی که با هم رفیق بودین و توی المپیک پکن با هم تیم تیمی، پس چرا اینجوری کل کل میکنید؟
کریس پاول به گزارشگر جواب داد: رفاقت سر جاش، الان ما توی بازی های حذفی هستیم و اگر مادرم هم توی زمین بود همین جوری حالشو میگرفتم! این شغل ماست و نمی تونیم کوتاه بیایم.
برای ما ایرانی ها این حرف عجیب٫ غیر قابل درک و ممکنه بی ربط به نظر برسه. دلیلش هم این که در فرهنگ ما رابطه کاری و رابطه شخصی قابل تمایز نیست. همین مشکله که حس برتری جویی و رقابت در ورزش ما همیشه با چاقو کشی و لات بازی همراه میشود.
خیلی ها رو میشناسم که اصلا بازی ها مرحله دوره ای ان بی ای رو نگاه نمیکنند و یک کله از مرحله حذفی بازی ها رو دنبال میکنند. برای این تیپ بسکتبال دوستها فصل ان بی ای همش چهار ماه بیشتر طول نمی کشه ولی در این چهار ماه بهترین بازی را میشه دید.
همه بازی ها ان بی ای از تلویزیون به صورت زنده پخش میشند. بازی ها خوب در شبکه های ملی مثل ای بی سی، تی ان تی و ایی اس پی ان پخش میشند و بازی ها معمولی و الکی در شبکه های کابلی برای مشترکین کانالهای ویژه. به همین دلیل در این مرحله ممکنه در یک زمان شش تا تیم با هم بازی داشته باشند. در مرحله حذفی برنامه به این صورته که هیچ دو بازی بصورت همزمان انجام نمیشه و هر روز حداقل دوتا بازی اساسی و حداکثر چهار تا بازی سنگین رو از شبکه ها ملی نشون میدند. دلیلش هم اینه که همه شانس این رو داشته باشند که تمام بازی ها رو ببینند. حسابشو بکنید از اواخر فروردین تا اواسط تیر ماه روزی حداقل شش ساعت بسکتبال مشتی از تلویزیون پخش میشه. اونهایی که زن و بچه دار هستند باید سبک سنگین کنند که از بین این همه بازی کدوم یکی رو تماشا کنند. همین شد که راهنمای زیر را برای انتخاب اینکه کدوم بازی رو نگاه کنید نوشتم.
- همه بازیهایی که بین تیم های چهارم و پنجم دوتا کنفرانس برگزار میشه.
- اولین بازی که تیم اول جدول و تیم هشتم انجام میدن.
- بازی هایی که تیم میزبان اگر اون بازی رو نبره حذف میشه.
- اولین بازی که بهترین بازیکن تیم تازه از محرومیت یا جراحت ورزشی برگشته.
- اولین بازی بعد از بازیی که تیم قوی تر به تیم ضعیف تر به بیشتر از ۱۵ امتیاز باخته است.
- همه بازی هایی که به بازی های شش یا هفت می رسند.
خبر: در هفته ای که گذشت کوبی برایانت، اَبَر ستاره تیم لوس انجلس لیکرز، بدلیل فحاشی در بازی با تیم سن انتونیو، از سوی سازمان لیگ ان بی ای به پرداخت صد هزار دلار جریمه محکوم شد. دشنامی که وی بکار برد توهین مستقیم به هوموسکسوال ها بود
فراسوی خبر: تنها دلیلی که ان بی ای برای این دشنام جریمه سنگین صادر کرد این بود که لحظه فحاشی کوبی به طور کاملا مشخصِ، به نحوی که خواجه حافظ شیرازی هم فهمید از سوی دوربین تلویزیون شبکه ملی امریکا ثبت شد
حالا چی گفت: «فاکینگ فَگِِِِِِِِت» که معنی لغوی آن «مفعول لعنتی» یا معنی کوچه بازاری ان «بچه ک....ی» است
چرا صد هزار دلار؟: صدور جریمه های صد هزار دلاری در تاریخ ان بی ای سابقه زیادی ندارد. این مقدار جریمه اصولا هنگامی صادر میشود که فرد خاطی یا به شدت پولدار باشد، نظیر مارک کیوبن مالک تیم دلس موریکس، یا اینکه عملی خاطی به نحوی تصویر لیگ ان بی ای را در ذهن مخاطبان تخریب کند، نظیر اظهار نظر های دن گیلبرت مالک تیم کلیولند پس از جدا شدن لبرون جیمز از تیمش. تنها جریمه صد هزار دلاری که با جریمه کوبی برایانت قابل مقایسه است، حکمی است که در سال ۱۹۹۴ برای تیم شیگاگو بولز به دلیل عوض کردن شماره مایکل جوردن از ۴۵ به ۲۳ - بدون اجازه ی لیگ - صادر شد
اصل قضیه : ان بی ای به عنوان محصولی برای ساکنین شهر های بزرگ در آمریکا بازاریابی میشود. از این روی، لیگ ان بی ای باید به هر قیمتی از فضای فکری ضد هوموسکسوال که در جامعه روستایی آمریکا بشدت رایج است فاصله بگیرد. تفکر هوموسکسوال گریزی، باوری است که در ورزش فوتبال آمریکایی و مسابقات اتومبیل رانی بشدت خریدار دارد. در جامعه مرفه، شهرنشین و روشنفکر آمریکا هر نوع باور ضد هوموسکسوال مردود شناخته شده و این دقیقا همان جامعه ای است که لیگ بسکتبال آمریکا محصولش را در آن به فروش میرساند. کوبی برایانت به عنوان یکی از بزرگترین مارکهای تجاری لیگ ان بی ای، سالهاست که ابزار شماره یک بازاریابی این لیگ در جهان است. اکنون که چنین خطایی از او سر زده و بدتر از ان در پخش تلویزیونی میلیونها نفر آنرا دیدند، سازمان لیگ با نشان دادن شدت عمل در برابر نخبه ترین محصول خود، بار دیگر پیام دوری از تبعیض را به مخاطبینش برساند
یک بام و دو هوا: رد و بدل کردن چنین واژه هایی در بین بسکبتالیست های ان بی ای امری نادر نیست. تا کنون لیگ یا مدیریت تیم ها در برابر چنین رفتارهایی عکس العمل قابل درج در رسانه ها نداشته اند، اما اکنون که تصویر کوبی در هنگام دشنام دادن پخش شد، دم خروس از جیب مدیران لیگ بیرون زده و قسم حضرت عباسشان دیگر خریدار ندارد. این بود که کوبی برایانت را به عنوان گوسفند قربانی سر بریدند تا خدای نخواسته تصویر مدرن، روشنفکر و پیشترفته لیگ آن بی ای خدشه دار نشود
یکی از خواننده ها این وبلاگ هست که که هر چند وقت یکبار یک ایمیل میزنه و در مورد پیش بینی نتایج بازی های سه چهار روز آینده سوال میکنه. خیلی جالبه که یک کله هم میره سر اصل مطلب ومیپرسه به نظر شما بازی های بعدی رو چه کسی میبره. بیشتر طرفدارای یک تیم علاقه مند هستند که ببینن که نتیجه بازی های تیم مورد علاقه شون چی میشه ولی اونهایی که به نتیجه همه بازی های توجه دارند قمار بازها هستند۰
سوا از اسب دوانی, روش نظام یافته ای دیگری برای شرط بندی ورزشی در آیران وجود ندارد اما شرط بندی روی ورزش هایی نظر فوتبال آنهم در جمع دوستان و خانواده از قدیم و الایام هم رایج بوده .در خیلی از این شرط بندی ها موضوع شرط رد و بدل کردن پول نیست، بلکه چیزهایی نظیر امضا دست خطی که نشان بدهد که پرسپولیس سرور استقلال است یا پوشیدن لنگ به مدت یک سال از سوی بازنده شرط در صورت باخت پرسپولیس. اما در این سالها شنیده ام که بساط شرط بندی های ورزشی خارجی, که عموما بصورت اینترنتی انجام میشود در ایران حسابی رواج یافته است. افرادی هم هستند که در داخل و یا خارج از کشور پولها را به برندگان میرسانن و از بازندگان اخذ می کنند۰
در اینجا ضمن اعلام رسمی برائت از کلیه امور مرتبط با امر قمار در وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان ؛ راهکارهای زیر افزایش دقت در پیش بینی نتیجه یک بازی ان بی ای خدمت علاقمندان تاس و رولت ارایه میشود
اصل اول: همیشه به فرمت مسابقات توجه کنید . احتمال باخت یک تیم خوب به یک تیم الکی در طی فصل عادی بالاتر است اما در مرحله حذفی تیم ها تا سر حد جان رقابت میکنند و تیم قوی تر حتما برنده خواهد شد۰
اصل دوم: جایگاه تیم در جدول کنفرانس عامل شماره یک تعیین کننده است. تیم هایی که جایگاه بالاتری دارند احتمال برد بیشتری از تیم های پایین جدولی دارند۰
اصل سوم: اخبار مربوط به مصدومان و بازیکنان محروم شدگان تیم ها را از نزدیک دنبال کنید. عدم حضور یک یا دو بازیکن یا دقایق محدود بازیکنی که تازه از مصدومیت برگشته بر روی نتیجه بازی تاثیر میگذارد۰
اصل چهارم: اصولا تیم هایی که درخانه خود بازی میکنن, بدلیل مزیت میزبانی، شانس بیشتری برای برد دارند۰
اصل پنجم: شانس برد تیم هایی که در خارج از خانه بازی میکنند با طولانی شدن سفر تیم ها رابطه معکوس دارد۰.
اصل ششم: در ان بی ای همه چیز تحت کنترل ریتم است. به ریتم برد و باخت تیم ها توجه کنید. تیمی که سه بازی گذشته خود را برنده شده احتمال بیشتر برای برد بازی چهارم دارد به هم شکل تیمی که چند بازی را باخته احتمال باخت بیشتری دارد۰
اصل هفتم: گربه سیاه ها را پیدا کنید. حتی در بسکتبال هم تیمهای جوانی هست که گربه سیاه تیم های گردن کلفت خواهند شد. برای مثال اوکلاهوما ثاندر که گربه سیاه لوس انجلس لیکرز است۰
اصل هشتم: نقل و انتقالات بازیکنان، جابجایی مربیان، تغییر مالکیت یک تیم و اصولا همه اخباری که در اطراف لیگ رخ می دهد را از نزدیک دنبال کنید. این رویدادها در عملکرد یک تیم تاثیر بسیاری خواهد داشت۰
اصل نهم: سخت ترین پیش بینی ها در بین بازی تیم های رده یکسان از کنفرانس غرب و شرق است. موارد زیادی رخ داده که تیم های هم رده از دو کنفرانس تفاوت قدرت بسیاری دارند۰
توضیح لازم: وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان به هیچ شکل و روشی شرطبندی و قمار ورزشی را تایید و تشویق نمیکنند. اصولی که در این وبلاگ آمده است ، تنها از دیدگاه فنی مطرح شده و کاربرد های دیگری به غیر از استفاده برای شرط بندی های پولی دارد. اینجانب کارن مکوندی، هیچ گونه مسئولیتی از بابت ضررهای مالی و حیثیتی ناشی از مبادرت به قمار بر روی نتایج رقابتهای ورزشی را از سوی خوانندگان این بلاگ پست را به رسمیت نمیشناسد. همچنین از همین تریبون تمام خوانددگان خردسال را از مبادرت به هر گونه شرطبندی و قمار ورزشی شدیدآ منع میکنم۰
چند سال پیش، وقتی که کوین دورنت هنوز دانشجوی تگزاس بود، دنی اینج - مدیر باشگاه سلتیکس- در هنگام فینال مسابقات دانشگاه های آن سال ، با مادر کوین دورنت - که در آن سال از جمله مشتری دار ترین بازیکنان جوان بود- سلام و علیک کرد و دقایقی در کنار او نشست . فردای آن روز لیگ ان بی ای به خاطر همین سلام و علیک خشک و خالی او با مادر دورنت برای باشگاه سلتیکس سی هزار دلار جریمه بریدند۰
ممکن است عجیب یا احمقانه به نظر بیاد ولی قانونی در لیگ ان بی هست که کارکنان یک باشگاه عضو لیگ حق ندارند به هیچ شکل و فرمی با بازیکنان دانشگاه ها که هنوز نامشان برای یارکشی در ان بی ای ثبت نشده تماس برقرار کنند. هدف این قانون جلوگیری ازپدیده شنیع و رایج قرزدن بازیکن است۰
قر زدن بازیکن به این معناست که بشینید زیر پای یک بازیکن خوب تیم دیگر و با فرستادن پیغام و پسغام ( مطمن نیستم چنین کلمه ای وجود دارد) و در باغ سبز نشان دادن او، وی را به ترک تیمش و پیوستن به تیم خودتان ترغیب کنید. این کار شنیع در بسکتبال ما سابقه ای فراوان داشت و دارد و خدا میداند الان در بسکتبال به اصطلاح حرفه ای ما چه رنگ و و بویی گرفته است. روش کلاسیک قرزدن بازیکن در بسکتبال ایران به دو شکل اجرا میشد. شکل اول بود که مربی تیم قر زننده از طریق یکی از بازیکنهای خود- که عموما از بازیکنان بچه پر روی انتخاب میشد - که دوست مشترکی در تیم مورد قر زدن دارد ، شروع به فرستادن پیغام و پسغام به بازیکن مورد نظر میکرد. مزیت این روش آن است که اگر گند قضیه در آید و مربی تیم مورد قر زدن شاکی میشد، مربی قر زننده از تکنیک دیوار حاشا بلند است استفاده میکند و کلا زیر همه چیز خواهد زد. در این روش چون شواهدی دال بر مکالمه مستقیم بین طرفین قر زدن وجود ندارد عموما به راحتی قابل انکار است. عیب بزرگ این روش این است که در بسیاری از موارد خیلی طول میکشد. روش دوم ، که مختص مربیان برجسته بسکتبال بود به این صورت اجرای میشد که در هنگام انتخاب بازیکنان نخبه باشگاه های مختلف برای تیم های استانی یا ملی، مربی قر زننده، بازیکن مورد نظرش را تبدیل عزیز کرده ی حسن کبابی ( با تشکر از آقای مهندس توفیق نیری جهت نزول این ایه) میکرد. این عزیز کرده شدن در برخی از موارد به بهای به فنا رفتن تیم تمام میشد ولی چه خیالی است، وقتی هدف قرزدن یک بازیکن است هر وسیله ای قابل توجیه است. این رابطه نزدیک بین عزیز کرده و مربی مورد نظر چنان بازیکن قربانی را تحت تاثیر قرار میداد که در پایان اردوی استانی یا ملی از تیم خود استعفا میداد و به تیم جدید میپوست. تفریبا در همه موارد بازیکن قرزده شده پس از مدت کوتاهی درمیبافت چه غلطی کرده و هیچکدام از وعده ها و وعید های ارایه شده در فرایند قر زدن عملی نمیشود۰
سابقه قر زدن بازیکنان در ورزش حرفه های امریکا هم بسیار طولانی است. فیلم کله چرمی ها با بازی زیبای جرج کلونی، روایت تاریخچه ی قر زدن وزشکاران حرفه ای در آمریکا و روش های پیچیده ای که مربیان و دست اندرکاران ورزش های حرفه ای آن زمان برای انجام این عمل به کارمیگرفتند است. همین کارها بود که در قوانین مدرن ان بی ای هر گونه تماس کارکنان یک باشگاه ورزشی با بازیکنانی که امید ورود به ان بی ای دارند را ممنوع کرده۰
در آخرین سوتی، جی زی ـ خواننده معروف و مالک باشگاه نیوجرزی نتز- برای چند دقیقه وارد رختکن تیم دانشگاه کنتاکی شد تا با بچه های ان تیم خوش و بش کند. همین خوش و بش چند دقیقه ای اکنون زیر ذره بین ان بی ای قرار گرفته تا تعیین کنند که ایا این خوش و بش از مصادیق مخ زنی برای جذب بازیکن است یا خیر۰
آخرین خبر: خبر آمد که این سلام و علیک برای جی زی پنجاه هزار دلار آب خورد. تا تو باشی بازیکن قر نزنی۰
در گذشته ورزشی که در آن تعداد گلهای دو تیم هیچ گاه دو رقمی نمیشود یا ممکن است یک بازی با نتیجه مساوی خاتمه یابد، برای آمریکایی ها جاذبه چندانی نداشت، اما مرزهای امریکا نتوانست از ورود تب فوتبال به به این قاره جلوگیری کند.
شهرت ورزش فوتبال (منظور همان فوتبال پایی خودمان است) در آمریکا، بخصوص لیگ برتر انگلستان، به حدی است که حتی ورزشکاران حرفه ای دیگر ورزش ها را به سرمایه گذاری در این لیگ ترغیب کرده. لبرون جیمز، فوروارد تیم میامی هیت و یکی از بهترین بسکتبالیست های حال حاضر جهان، دیروز جدیدترین مالک باشگاه فوتبال لیورپول شد. خبر این معامله در وال استریت جورنال به چاپ رسید ولی جزییات مالی آن هنوز فاش نشده است.
باشگاه فوتبال لیورپول، که به همراه باشگاه فوتبال منچستر یونایتد، موفق ترین و بر طرفدارترین باشگاه فوتبال جهان است. مالک اصلی این باشگاه شرکت سرمایه گذاری فن وی اسپورت گروپ است که همچنین سند مالکیت باشگاه معروف بیس بال باستن رد ساکس را نیز در پورتفولیوی خود آرشیو کرده است. این شرکت سرمایه گذاری طی قراردادی با لبرون جیمز مالکیت جزیی از باشگاه لیورپول را به او منتقل کرده است. این خرید بزرگ قدمی بلند برای لبرون در راهِ تبدیل شدن به پر درآمد ترین ورزشکار تاریخ به حساب میآید. از سوی دیگر، حضور کسی چون لبرون جیمز در هیيت مدیره باشگاه لیورپول ، طرفداران جدیدی را سرازیرِ ورزشگاه انفیلد خواهد کرد.
هفته گذشته انجمن نویسندگان بسکتبال در آمریکا جایزه شجاعت را به ارسلان کاظمی اهدا کردند. دلیل اینکه ارسلان کاظمی مورد توجه این انجمن قرار گرفت این بود که ارسلان به عنوان اولین بازیکن متولد ایران، با توجه به همه مسایل و مشکلات بین المللی ناشی از ایرانی بودن و دوری از خانواده توانسته مورد توجه مقامات لیگ دانشگاهی آمریکا قرار گیرد. بازیکن دیگری که این جایزه را به خود اختصاص داد، دختر مسلمانی است که در یکی از کالج های شرق آمریکا با حجاب در بازی های شرکت میکرد.
کسب این جایزه از سوی ارسلان در مطبوعات ورزشی و تلویزیون های خارج کشور بازتاب مثبتی داشته، اما هیچ کدام از این رسانه ها به ماهیت این جایزه و اهمیت آن در آینده ورزشی ارسلان نپرداخته بودند. مهمترین چیزی که در این رسانه ها به قصد یا از روی بی اطلاعی انعکاس صحیحی پیدا نکرد این بود که این جایزه از سوی نهاد ورزشی دانشگاهی آمریکا اعطا نشد بلکه از طرف یک نهاد حرفه ای روزنامه نگاری به ارسلان اختصاص یافت.
چه چیزی برای یک روزنامه نگار، اعم از ورزشی و غیر ورزشی مهم است؟ دراما و داستانهای احساسی.
روزنامه نگار ها میدانند که هیچ چیز به اندازه دراما و داستانهای کش دار احساسی خواننده را جذب نمیکند به همین دلیل حتی در فضای ورزشی به دنبال داستانهای کش دار احساسی میگردند. داستان جوان خارجی که از یک کشور دور آمده و اکنون در آمریکا ستاره شده٫ داستان دختر سیاه پوست مسلمانی که ، علی رغم همه مشکلات سیاهان و مسلمانان آمریکا، به دین و اعتقادات خود پایدار می ماند و ستاره بسکتبال میشود. این داستانها، قصه هایست که به فروش مجلات یا افزایش خواننده های وب سایت های ورزشی کمک میکند. آمریکایی ها شیفته داستانهایی هستند که در آن قهرمان داستان علی رغم همه مشکلات و کمبود ها مبارزه میکند و در انتها به رویای آمریکایی میرسد. نشان دادن اینکه جامعه آمریکا به همه فرصت برابر میدهد هدف اصلی این نویسنده هاست. سابق بر این پرخواننده ترین داستان ها و فیلم های سینمایی که حول و حوش موضوع بسکبتال دور میزدند در مورد این بود که چگونه یک کودک بی پدر سیاه پوست که در محله ای فقیر نشین بزرگ شده اکنون یک قهرمان پولدار و موفق بسکتبال است یا اینکه چطور یک تیم ضعیف دبیرستانی در یک شهر کوچک قهرمان ملی آمریکا میشود. این داستانها آنقدر تکرار شده که دیگر نخ نما شده اند. این نویسنده ها اکنون با چرخشی در همان داستان قدیمی، بازیکنان خارجی و آنهایی که از اقلیت های دینی آمده اند را سوژه داستانهای خود قرار داده اند.
ارسلان کاظمی بازیکنی است سخت کوش، با هوش و با فیزیک مناسب برای کسب جایگاهی خوب در بهترین لیگ بسکتبال دنیا. او نیاز قهرمانسازی داستانهای دارماتیک نویسنده های ورزشی آمریکا ندارد. آنچه او بدست آورده تنها و تنها اثر هوشمندی اش، اثر سخت کوشی و تمرکز او روی بسکتبال و تربیت بی نظیر خانواده اش است.
دنیا پر از آدمهاییست که صبح بیدار میشوند، صبحانه میخورند٫ اخبار روزنامه ها و تلویزیون رو نگاه میکنند و مواظبند که یک وقت گوشه دنیای کوچکشان خط بر نداشته باشه، همین آدمها سر کار از ترس گند زدن سعی میکنند کار های گنده گنده نکنند، اتفاقاتی که توی دنیا می افتد تنها در حدی برای انها مهم است که بدانند آیا بنزین ماشینشان گران شده یا نه، سهامی که برای سرمایه گذاری خریده اند بالا رفته یا نه و تیم ورزشی مورد علاقه شان برنده شده است یا نه. اگر از این آدمها بخواهید که برای اسباب کشی به شما کمک کنند هزار و یک دلیل خواهند آورد که چرا نمیتوانند. آین آدمها برای هر کاری باید جوابِ : برای من چی توش داره؟ رو پیدا کنند.
رضا پاکروان از این تیپ آدمها نیست. کار و زندگیش را ول میکند و به یک جزیره در افریقا میرود تا مردم محروم انجا بیاموزد که چگونه زندگی شان را از این دور باطل خارج کنند. برای آنها مدرسه می سازد. وقتی به شهرش بر میگردد برای همان افریقایی پول جمع میکند. با این پولها تا امروز سه مدرسه در آن جزیره ساخته و امروز در حال پول جمع کردن برای چهارمین مدرسه است. همه ما شنیده ایم که فرد خَیری در فلان دهات سمنان یا بهمان شهر ایلام مدرسه درست کرده است. بیشتر کسانی که در ایران لقب خَیر را یدک میکشند حاجی های بازار یا کاسبانی هستند که صبح تا شب مردم را سرکیسه میکنند و به خاطر بعضی اعتقادات مذهبی یکی دو تا مدرسه میسازند تا نامشان در محله جاودانه شود. بیشتر این ادمها با این روش میخواهند سر خدای خودشان هم کلاه بگذارند تا اگر دنیای آخرتی وجود داشت، انجا هم زبانشان دراز باشد. مدرسه هایی که رضا می سازد با پولهایی ساخته شده که قران قرانِ آن را خودش از مردم اعانه گرفته. این کار از ساختن ان مدرسه ها در افریقا سخت تر است.
رضا پاکروان کسی که با چیز های خیلی بزرگتر از خودش دَر می آفتد. با فقر و بی سوادی در افریقا دَر آفتاده. یک مدرسه، یک مدرسه، خاکریزیهای جهل و بی سوادی را در هم میکوبد. ماه گذشته او با طبیعت آفریقا پنجه در آفکند. یک تنه با دوچرخه اش با صحرای بزرگ افریقا چهره در چهره شد. او به تنهایی توانست مسیر ۱۹۲۰ کیلومتر صحرای افریقا را تنها در مدت چهارده روز رکاب بزند. سفرش را از الجزایر شروع کرد و با عبور از کشور های نیجر٫ لیبی٫ مصر سفرش را در شمال سومالی خاتمه داد. در طی این مسیر با طوفان شن٫ گرمای وحشتناک٫ سرمای استخوان شکن٫ جیره غذایی محدود و خطر دستگیر شدن در هرج و مرج شمال افریقا دست و پنجه نرم کرد. طبق اطلاعات بدست آمده از دستگاه جی پی اس دوچرخه اش٫ او رکورد سریعترین عبور از صحرای افریقا با دوچرخه را شکسته است و اکنون منتظر تایید سازمان جهانی گنیس است که او را به عنوان رکورد دارد جهان معرفی کند.
آنهایی که مثل رضا پاکروان، برای توجیه کارهایشان سوال : برای من چی توش داره؟ را نمی پرسند، دنیای ما را عوض خواهند کرد.
او اهل تهران است، اکنون در لندن زندگی میکند کارش تحلیل های مالی است. رضا پاکروان عضو سابق تیم بسکتبال ظفر شمیران و پرسپولیس تهران بود.
برای دنبال کردن کارهایش به اینجا بروید
به اشتباه یا به درست، سایت بالاترین برای من معیار سنجش سلیقه جامعه مجازی فارسی زبانان بود. هر وقت که خبری، تظاهراتی، فراخوانی، اعدامی, چیزی نباشه سایت بالاترین پر میشه از لینک های ورزشی و طبعیتا نود و نه درصدشون لینک های مرتبط با فوتبال هستند. پیش خودم حساب کردم پس لابد ملتی که میشینند پای اینترنت، دنبال مطلب ورزشی به زبان فارسی هم میگردنند. وقتی گشت زدم ببینم این عطش ورزش دوستان چطوری سیراب میشه، جز ده دوازده تا وبسایت دره پیتی که اوناهم هم همش یا جدول نتایج بازی ها رو چاپ کرده بودند یا خبرهای خبرگزاری های اوشکول فارسی زبان را کپی کرده بودن که به لعنت خدا هم نمی ارزید. تازه اینهایی که همه میگم همش در مورد فوتبال بود. در مورد بقیه ورزش ها که هیهات! بعدش توجهم به بخش ورزشی وبسایت های خبری خارج از کشور و یا وبسایت جمعی نویسی مثل خودنویس و بالاترین جلب شد. مدتی بخش ورزشی این وبسایت ها را زیر نظر گرفتم و به این نتیجه رسیدم که این با این وبسایت ها هم آبی گرم نمیشه. بیشترشون آنچنان درگیر فضای سیاسی هستن که بیشتر نوشته های ورزشی شان حول و حوش اینه که کدام ورزشکار پناهنده شده و کدام فوتبالیست دست بند سبز دستش میکنه دور میزد.
از وقتی که وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان را شروع کردم خیلی در بند این نبودم که چند تا خواننده دارم یا اینکه نسبت به وبلاگهای دیگه، از نظر خواننده توی چه جایگاهی قرار دارم. شاید دلیلش این باشه که ابزاری برای مقایسه نداشتم یا اینکه وبلاگ مشابهی نبود که یادداشتها توپ سرگردان را با آن مقایسه کنم. نامزد شدن اخیر این وبلاگ به عنوان یکی از بهترین وبلاگ های فارسی از طرف دویچه وله به من اثبات کرد که توانستم روی صفحه رادار بلاگستان فارسی یک نقطه ایجاد کنم و این خودش خیلی به من روحیه داد که کجای کار هستم.
اما امروز یک چیزی دیدم که عجیب حالمو گرفت. یک وبسایت هست به نام لایک خور. این وبسایت از گوگل ریدر اطلاعات لایک خوردن سایتهای ایرانی رو میگیره و با آنها یک جور جدول رده بندی تشکیل میده. نکته مایوس کننده این بود که در پانصدو پنجاه وبلاگ فارسی که رده یک تا پانصد پنجاه رو به خودشون اختصاص داده بودن حتی یک وبلاگ ورزشی هم نبود. هر چیز دیگه ای که فکرشو بکنی بود، ولی از ورزش خبری نبود. از تیفال مستراح تا آقا داماد چیکاره هستن تا تب چهل درجه و میعاد در لجن؛ همه و همه اونجا بودند.
ورزشی نویس های ما کجای این فضای مجازی هستن؟
پانوشت: راستی امروز به این نتیجه رسیدم برای ما ایرانی ها موضوع وبلاگ یعنی فرهنگ، سیاست، جامعه و تکنولوژی اطلاعات! برای سه موضوع اول به هیچ نوع تخصصی نیاز نیست. کافیه در ایران به دنیا آمده باشید تا خود را متخصص این سه مقوله تلقی کنید. در مورد عنوان آخر هم چون داریم وبلاگ مینویسیم لابد از نود و نه درصد آدمهای بیرون بیشتر حالیمونه. واقعا که فضای وبلاگی فارسی نشانگر خوبیه که یک نفر سر دربیاره ما ایرانی ها برگ چه درختی هستیم
وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان, به تایید کاربلد هایی وبلاگستان فارسی, از جمله وبلاگ های منحصر بفرد در حوزه ادبیات ان لاین فارسی است. نحوه ارتباط ویژه این وبلاگ ب مخاطب و فضای منحصر بفرد آن توجه داوران مسابقه دویچه وله را به خود جلب کرد و باعث شد این وبلاگ به عنوان یکی از بهترین وبلاگ های فارسی برای رقابت در مرحله نهایی برگزیده شود
مسابقه دویچه وله برای انتخاب بهترین وبلاگ سال (یا بابز) در یازده زبان و گروه مختلف برگزار میشود و اکنون در ششمین دوره خود است. سال گذشته وبلاگ برگزیده سال از بین هشت هزارو پانصد وبلاگ انتخاب شد. وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان در این مرحله به عنوان یکی از یازده وبلاگ برتر فارسی زبان انتخاب شده است و اکنون نیاز به رای شما برای برگزیدن آن به عنوان بهترین وبلاگ سال دارد
در این مرحله از مسابقه انتخاب بهترین وبلاگ سال به رای عمومی گذاشته میشود و علاقه مندان با مراجعه به سایت مخصوص این مسابقه به وبلاگ مورد نظر خود رای میدهند. فقط کافیست که با مشخصات فیس بوک خود به این سایت لاگ این کنید و رای اعتماد خود را به وبلاگ یادداشتهای توپ سرگردان بدهید
جایزه این مسابقه سی هزار بستنی قیفی پاک است که قول میدهم در صورت برنده شده همه آنها را با شما تقسیم کنیم. ... نه بابا شوخی کردم، جایزه مسابقه یک دستگاه اودی ای ایت دوازده سیلندر است که اگر من آنرا برنده شوم بهتون قول میدم چنان چوسی براتون بیام که حد نداشته باشه
رای گیری یازده اوریل تموم میشه و بدوید کل برو بچ تیم رو جمع کنید و به وبلاگ یادداشتهایی توپ سرگردان رای بدهید
بازی امروز بین بی وای یو و دانشگاه گونزاگا، جدا از اینکه بازی قشنگی بود،ارزشهای آموزشی زیادی هم داشت. من توصیه میکنم مربی ها جوون این بازی رو هر جوری شده ویدیوی این بازی را بدست بیارن و لحظه به لحظه اش رو با تیمشون مرور کنند.
تیم بی وای یو از نظر قد خیلی کوتاه تر از گونزاگا است و همچنین یکی از بهترین بازیکنان تیم به دلیل احمقانه ای نمیتونست بازی کنه. همین وضع قاراشمیش باعث میشد که تقریبا تمام موقعیت های زیر حلقه ، چه در حمله و چه در دفاع ،به نفع گونزاگا باشه. مربی بی وای یو مجبور بود که هر جوری شده دفاع تیم گونزاگا رو باز کنه. این کاریه که تقریبا هیچ کدام از تیم های بسکتبال باشگاهی ایران و حتی تیم ملی ایران نمیتونست انجام بده.
برای باز کردن یا بقول خارجی ها استرچ کردن دفاع، دو راه بیشتر وجود نداره . راه اول اینکه که توپ رو به شکلی به چرخش در بیاره که با حد اکثر دو پاس توپ از سمت قوی به سمت ضعیف (سمت قوی= نیمه ای از حمله که توپ در آن قرار داره، سمت ضعیف= نیمه از زمین حمله که توپ در آن قرار نداره) منقل کنند. این کار البته کار راحتی نیست و خطر اینو داره که توپ دزد توسط دفاع دزدیده بشه.
روش دوم که روشیه که تیم اوکلاهوما ثاندر هم ازش زیاد استفاده میکنه و امروز بی وای یو آن رو به بهترین شکل پیاده کرد. روش کار اینکه باید یک بازیکن داشته باشید که مثل جیمی فردت. بازیکنی که بتونه از یک متر و نیم پشت سه امتیاز حدود چهل درصد از مواقع توپ رو گل کنه. در نظر اول ممکنه احمقانه به نظر برسه که سه امیتازی که یک متر و نیم پشت خط سه امتیازیه که امتیاز بیشتری نداره؟ نکته در اینجاست که اگر بازیکن شما از یک متر و نیم پشت سه امتیازی بتونه خطر ساز باشه، همین میتونه باعث بشه که دفاع حریف به سمت بیرون کشیده بشه. همین باعث میشه که در پست بالا فضایی به شعاع سه متر باز بشه که فوروارد ها و سنتر بتونن اونجا توپ بگیرن و با کمترین دردسر توپ را به ثمر برسانند. اگر قرار باشه ایران با تیم های اروپایی رقابت کنه، ما باید بازیکنانی تربیت کنیم که برد شوت بسیار زیادی داشته باشند.
خلاصه این بازی را ببنید تا موضوع دستتون بیاد.
"یادم بده چطوری جیمر کنم"
آهنگی ببضویست که برای ستاره امسال بازی های دانشگاهی آمریکا ، جیمر فردت، ساختند. این جوون نشون میده که برای بهترین بودن در بسکتبال لازم نیست مثل خر بپرید, یا هیکلتون مثل گاو کنده باشه - در این قسمت شرمنده دوایت هوارد شدیم
زمان ما در بسکتبال رسم بود که وقتی یک بازیکن پنج خطاِ (بهتره بگیم تخلف نه خطا) میشد و طبق قانون فیبا باید زمین را برای برای یک ترک میکرد٫ مجبورمون میکردن با هر دو داور و مربیان تیم های مقابل دست بدیم و ازشون تشکر کنیم یا عذر خواهی! بعضی ها هم خیلی جو گیر میشدن و با همه بازیکنان تیم مقابل هم دست میدادن و روبوسی میکردند. توی بعضی از بازی های میلی متری٫ اخراج شدنِ یک بازیکن را به شکلی برگزار میکردیم که انگار این شب حمله است و بازیکن اخراج شده الان میخواد بره زیر تانک. همدیگه رو بغل میکردیم و چشمامون پر از اشک میشد.
خود من شاید کلا دو سه بار به خاطر پنج خطاِ شدن از زمین اخراج شدم ولی هر بار مثل گوسپند همین برنامه رو٫ بدون توجه به اینکه اصلا هدف این کار چیه و چه فلسفه ای داره پیاده کردم. دست دادن با داورها و تشکر از اینکه اقا دستتون درد نکنه ما رو اخراج کردین و همینطور دست دادن با مربیان تیم مقابل.
دلمون خوش بود با اینکارمون، جوان مرد قصاب رو توی مردونگی و روحیه ورزشکاری شرمنده کردیم. خبر نداشتیم که بابا این پنج تخلف جز حقوق حقه هر بازیکن بسکتباله و هر وقت صلاح بدونه میتونه ازش استفاده کنه، بدون این که شرمنده کسی باشیم. پنج تخلف شخصی (طبق قانون فیبا) یا شش تخلف (طبق قوانین لیگ ملی امریکا) در هر بازی از جمله ابزارهایی است که هر بازیکن بسکتبال در اختیار داره و باید از آنها به موقع استفاده کنه. ارتکاب یک تخلف به موقع در واقع یک خطا یا اشتباه نیست بلکه اگر به موقع استفاده بشه موثر ترین ابزار برای متوقف کردن جریان بازی به نفع تیم خودی است. اینکه کجا و کی باید از تخلف های مجازمون استفاده کنیم یک نوشته مفصل میطلبه. اینجا بیشتر میخواهم در مورد معضل فرهنگی بسکتبال مون صحبت کنیم. چرا ما باید برای استفاده از حق مجازمون در یک بازی از داور ها پوزش بطلبیم و دست دادن با مربی تیم مقابل نشانه چیست؟ هان؟ میخواهیم بگیم شرمنده ایم که با استفاده از حق خودمون زدیم چشم تیم مقابل رو در آوردیم. بسکتبال هم مثل همه چیز دیگه زندگی ما ایرانی هاست. یک موضوع خارجی ( بسکتبال) رو گرفتی، بدون اینکه از فرهنگی که باهاش میاد سر دربیاریم ، به ابلهانه ترین شکل ممکن با رسوم زورخونه هامون قاطی اش کردیم و یک آش شله قلم کاری از در آوردیم که خودمون هم دیگه سر درنمیاریم داستان چیه.
فکر میکنید بازیکن های ان بی ای بعد خاتمه بازی و ترک محل مسابقه چکار میکنن؟ میرن هتلِ محل اقامتشون و مثل جنازه میفتن روی تخت یا میرن خونه تا شال و کلاه کنن بزنن به بساط شب نشینی؟ خیلی از بازیکن های ان بی ای دومی رو انتخاب میکنند (یادتون باشه که با تیم های ان بی ای نماینده حراست سازمان تربیت بدنی اعزام نمیشه).
دیشب بعد از باختِ پر سروصدای تیم لوس انجلس لیکرز در برابر میامی هیت٫ کوبی برایانت تصمیم دیگری گرفت. بعد از اینکه همه اعضای تیم لیکرز سالن رو ترک کردند٫ کوبی برایانت گرم کن پوشید و برگشت داخل زمین و به مدت دو ساعت٫ توی زمینِ میامی هیت٫ تمرینِ شوت کرد! در گذشته مواردی بوده که بعضی از بازیکن ها بعد از بازی آمدن توی سالن و تمرین کردند ولی هیچ وقت این اتفاق توی خانه حریف نیفتاده بود.
کوبی برایانت٫ یکی از برتری جوترین بازیکن ها ان بی ای٫ با این کارش چی میخواستِ بگه؟ خیلی ساده اندیشیِ اگر بخواهیم فکر کنیم که کوبی فقط میخواسته شوت تمرین کنه. او با این کار نمادین میخواستِ با زبون بی زبونی پیغام زیر رو بفرسته:
- آقایون ستارگانِ میامی هیت٫ فکر نکنین کار اینجا تموم شد٫ برمیگردم همین جا حالتون رو میگیرم
ـ ای میامی هیت٫ این باخت خیلی چیز بزرگی نیست. برای من امروز هم مثل یک روز عادیِ.
- ای هم تیمی های گلابی٫ هم بکشید و تمرین کنید تا اینجوری سکه یک پول نشیم.
- آی اهالی مطبوعات٫ ببینین من چقدر سخت کوشم٬ عمرا اگر بگزارم کسی عنوان با ارزش ترین بازیکن رو از من بگیره.
- ای لبرون جیمز بچه سوسول٬ تو وقتی بازی رو میبازی میری توی رختکن عین دختر بچه های پنج ساله آبغوره میگیری٫ من وقتی میبازم مثل مرد برمیگردم توی همون زمین و تمرین میکنم.
بازیکن های نخبه٫ مثل کوبی برایانت٫ ادا اصول هایی دارند که بعدا در زمان بازنشستگی به عنوان خاطره سینه به سینه بین نسل های مختلف بازگو میشه. این کار از اون ادا هاست که عنوان یکی از فصل های کتاب زندگی نامه کوبی برایانت خواهد بود.
میامی هیت و همه ستاره گانش دیشب بازی پنجم خود را هم واگذار کردند شکست بسیار نزدیک به شیکاگو ؛ که به گفته مربی میامی اشک چند تن از بازیکنان این تیم را در آورد، با باخت نه چندان نزدیک در برابر پورتلتد آنهم در خانه میامی به زاری تبدیل شد
دیشب از اواسط کوارتر چهارم صدای "ما پت رایلی رو میخواهیم" از جمعیت داخل سالن میامی هیت بلنده شده بود. این وسط سر مربی میامی هیت اریک اسپولسترا در مصاحبه پایان بازی شروع کرد به زر زر مثل مربی های دبیرستان که تیم باید فلان بکنه و بازیکن ها باید بیسار بکنن. من جای بازیکن های میامی بودم میرفتم به مربی میگفت: عزیز دل برادر حرفی نداری نزن. بگو باختیم و دیگه کشش نده
از اون ور کریس باش در مورد نقشش در حمله تیم شروع کرده به چس ناله. میگه من اینجا اون کارهایی که راحت هستم رو نمی تونم بکنم. فکر کرده میامی هیت هم تیم شاسکول تورنتو که همه پاس ها ختم بشه به آقا و ایشون هر شب بیست و شش هفت امتیاز و ده دوازده تا ریباند تحویل بدهند. یکی نیست بگه آخه عمو وقتی داشتی از تورنتو میامدی میامی هیت خبر نداشتی دو نفر گنده تر از تو اونجا هستن که غذا اول باید به اونها برسه و بعدش اگر چیزی ته سفره موند به تو؟
درسته که میامی هیت در روز کریسمس سالن گذشته تیم لوس انجلس لیکرز رو در خونه خودش با خاک یکسان کرد ولی روز پنج شنبه (فردا) که بازی برگشت لیکرز در خانه هیت است با این اوصاف یکطرفه خواهد بود. لیکرز در چند بازی اخیر ، خصوصا بازی در برابر سن انتونیو اسپرز، تیم بسیار آماده ای نشان داده.با آمادگی صد در صدی اندرو باینم لوس انجلس لیکرز اکنون از قد بلند ترین تیم های ان بی ای است روبرو شدن با چنین تیم قد بلندی نیاز دارد که هر سه ستاره میامی هیت بهترین بازیشان را ارایه دهند. قدرت نیمکت هیت با قدرت نیمکت لیکرز قابل مقایسه نیست و این واقعیت بار را بر دوش لبرون، باش و دوین وید بیشتر و بیشتر میکند