در بخش اول این یاداشت بعضی از راه های کنکور مقام و مدال آوردن رو مرور کردم و در مورد روش درست حسابی برای پیشرفت یک ورزش در یک جامعه خیلی خلاصه حرف زدم. همینطور گفتم که در مملکت ما خیلی از زیر ساختارهای پیشرفت بطور پایه وجود نداره. در این یاداداشت قبل از اینکه به راه حل برسم میخواهم یخورده قضیه موانع پیشرفت واقعی ورزش رو باز تر کنم و بگم که در ایران چه گیر و گازهایی برای اینکار وجود داره۰

برای پیشرفت واقعی یک ورزش خاص در یک کشور٫ باید ان ورزش از نظر کمیت رشد کنه. به زبان ساده یعنی همه بچه های کوچولو باید دوست داشته باشن بزرگ که بشن اون ورزش رو بکنن٫ فقط در این صورته که تیم های باشگاهی و ملی میتونن همیشه به چشمه لایزالی وصل باشن که هر لحظه ازش بازیکن مستعد بیرون میریزه. برای رسیدن به این وضع٫ شرایطی هست که در ذیل مرور میکنم۰

فرهنگ ورزش در خانواده ها:ورزش و ورزشکار بودن باید جز اصلی تربیت بچه ها باشه. بچه های از کودکی باید علاقه به ورزش را در پدر و مادر ببیند. آمار نشون داده موفق ترین ورزشکاران انهایی بودن که در خانواده های ورزشکار به دنیا آمدن. ورزشکار بودن باید در خانواده نه تنها به عنوان یک الزام بلکه به عنوان یک ارزش مطرح بشه. به تایید همه خانواده های ورزشکاری که من میشناسم٫ دردسری اونا با نوجوان های ورزشکارشون در حین دوران بلوغ کمتر از خانواده های غیر ورزشکار بوده. حالا گیر کار ما ایرانیه چیه؟ اولا اینکه عموما خانواده ها ما ورزش رو به عنوان بازی میشناسن٫ و تنها باری که بچه کوچولو ها پدر مادرشون رو در حال ورزش کردن دیدن٫ سیزده بدر پارسال در هنگام وسطی یا داداش بزرگه در حال پینگ پونگ تیغی در باغ عموینا بوده۰ در بیشتر خانواده های ایرانی ورزش به عنوان مخل شماره یک برای درس خوندن شناسایی میشه و میگن بچه اینقدر توپ تو حلقه ننداز ٫‌آخرش حمال میشنی. بچه های ایرانی توجه به ورزش رو در محیط خانواده هر چهار سال یکبار در هنگام جام جهانی میبینند٫که بیشترش هم بصورت تخمه شکوندن و تحلیل های شکمی از سوی عمه خانم و خان جان صورت میگیره۰ نمیخام سیاه نمایی کنم ولی خدایش آخرین باری که باباتون  شما رو برد استادیوم فوتبال٫ یا رفتین تماشای یک بازی بسکتبال کی بود؟ تو خانواده مایه دار هم که ورزش خلاصه شده در کلاس تنیس و رفتن به اسکی. جالبه٫ ظاهرا این سیستم هم جواب نمیده چون آخرش هم اون بچه باغبونهای زمین تنیس میرن تیم ملی یا اون محلی دیزین از المپیک زمستانی ونکور سر در میاره و سر بچه های فرمانیه و الهیه بی کلاه میمونه۰

شان ورزش و ورزشکار در جامعه: برای نهادینه کردن یک ورزش باید فرهنگ آن ورزش در جامعه جا بیفته. ارزش ورزشکار و ارزش زمانی که هر کس ورزش میکنه باید محترم شناخته بشه.مکان های ورزشی باید به عنوان جای سالم جامعه شناخته بشه. فکر میکنید چرا در تبلیغات از ورزشکارا اسنفاده میشه٫ چون مردم بهشون احترام میزارن. متاسفانه در جامعه ما ورزشکار بودن ان قدر بار ارزشی بالایی نداره و متاسفانه خیلی از قهرمان های ورزشی ما به در جامعه عنوان لمپن شناخته میشن یا اینکه اگر ورزشکاره پولدار شده مردم خر پول بودن او رو زیر سوال میبرن یا میگن تیپش قرتیه و از این حرفا.اگر هم ورزشکاره یخورده بخواد جهت گیری سیاسی داشته باشه که دیگه همه مثل حسین رضا زاده چپ و راستش میکنن . خلاصه اینکه هنوز کلاس اجتماعی ورزشکار خیلی بالاتر از بقال٫ لوله کش و تعمیر کار ماشین رختشویی نیست. میگی نه؟ برو خواسته گاری بگو بنده ورزشکارم. اونوقت میبینی که بابای عروس چه شکلی نگاهت میکنه۰

 جایگاه ورزش در آموزشگاه ها: تقریبا همه لیگ ها حرفه ای دنیا٫ چه بسکتبال ٫چه فوتبال یا هر ورزش دیگه ای٫ روی سیستم آموزشگاهی آن کشور حساب بازکردن. همین ان بی ای اگر سیستم آموزشگاهی آمریکا بهش بازیکن جدید نده در مدت چند سال درش تخته میشه. دنبال کردن جدی ورزش آموزشگاهی٫ داشتن امکانات ورزشی قابل قبول در مدارس٫ حتی داشتن کتاب ورزش و سیلابس جدی ورزشی٫ پایه های اولیه ورزش قهرمانی در کشورهای درست و حسابیه. عحیب نیست که هنوز هم بهترین مربیان بسکتبال دنیا مربی های دبیرستان ها و دانشگاه های امریکا و اروپا هستن. حالا مال چطوریه؟ زنگ ورزش که علافیه مطلقه٫ معلم ها ورزش٫چون نمیتونن مثل معلم جبر خصوصی درس بدن٫٫بنده خدا ها کلاهشون بدجوری پس معرکه است. امکانات ورزشی مدارس که چاکرتیم. ورزش در دانشگاه ها هم که در حد دو دور دویدن دور زمینه امجدیه و دو واحد بیست گرفتن خلاصه میشد۰

 ورزش و کسب و کار: اصولا اگرنشه معادله عرضه و تقاضا رو در مورد چیزی برقرار کرد دیر یا زود اون چیز درش تخته میشه٫ البته میشه پول دولتی و اعانات مردم رو ریخت توش ولی نهایتا ازش آبی گرم نمیشه. همه جاهای دنیا که یک رشته ورزشی خاص طرفدار بیشتری داره مطمن باشید یک جاییش پول خوابیده. تو این دوره زمونه چیزی که به ورزش جان میده پوله نه موی سیبیل چهارتا پهلونه تو زورخونه. فروش بلیت٫ فروش حق پخش تلویزیونی٫ فروش تبلیغات٫ قرارداد با سازنده های وسیله های ورزشی٫ فروش کالاهای مرتبط با تیم های ورزشی و هزارتا محصول جانبی٫ چیزی هاییه که یک ورزش خاص رو بالا میبره. شاید باورتون نشه که بلیت تماشای بازی تیم هاکی تورونتو میپل لیف که از بی ربط ترین تیم های لیگ ان اچ ال است تا آینده نامعلوم پیش فروش شده و این درحالیه که همه میدونن این تیم نهایتا هیچی نمیشه. حالا در ایران خدا میدونه همین چند تا تیم های بسکتبال حرفه ای از کجا پول میارن؟ چطوری خرج و دخل میکنن؟ حتی در همین آقتصاد هچل هفت توجیه اقتصادی برای یک ورزش پول رو به اون سمت میکشه. بیزینس ورزش در ایران یک زمانی شده بود باشگاه بیلیارد. همه به سلامتی شده بودن بیلیارد باز. حالا شنیدم شده باشگاه بدن سازی٫ ماشالاه الان همه اقایون دو تا سور میزنن به آرنولد. میبینین چطوری دخل و خرج کردن کمیت یک ورزش رو بالا میبره۰

خوب همه این حرفا یعنی چی؟ آیا منظور این که تا همه چیزمون درست نباشه ورزش مون درست نمیشه؟ تا حالا فکر کردین چرا تو یک کشور نیمه درب و داغونی مثل آرژانتین که سالها دولت های دره پیتی داشته و توی سالهای اخیر هم که عملا کشور ورشکسته بوده٫ فوتبالش اینقدر درست و حسابیه و توپ داغونش نمیکنه؟ یا در کشوری مثل برزیل که از نظر امنیت سگ صاحابشو نمیشناسه و رفاه عمومی در حد بالاشهر موگادیشوه چطور بسکتبالی به این خوبی داره؟

پاسخ به این سوال نیاز داره بریم به قسمت سوم۰

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin