هر وقت با هم تیمی های قدیم٫ بسکتبالیست ها جدید یا حتی کسانی که فقط خبرهای ورزش بسکتبال ایران را دنبال میکنند٫ درباره موفقیت های اخیر تیم های ملی ایران و پیشرفت بسکتبال در ایران حرف میزنم٫ یک جور عدم اطمینان خاصی توی چشمهاشون میبینم که مثل اون تخته نرد بازیه که سه چهار بار پشت سر هم جفت اورده و میدونه یه روزی این جفت اوردن ها تموم میشه. درسته که الان مدتیه که بسکتبال ایران همه جور مقام و مدال های درست و حسابی میاره ولی واقعیت امر اینه که چون به سیستم کلی ورزش ایران اعتمادی نیست٫ خیلی سخته که به اجزاش بشه اعتماد کرد و اگر هم موفقیتی وجود داره با رفتن یک گروه یا عوض شدن یک سیاست همش به باد فنا میره۰ 

در دنیای مدیریت ورزشی٫ روشهای میان بری هم هست که میشه مدال اورد٫ قهرمان شد و برای دنیا قیافه گرفت٫ ولی عموم این سیستم ها به بادی بنده. کافیه یه فدراسیون عوض شه٫ یا دولت عوض بشه یا سه چهار نفر تصمیم بگیرن که اون ورزش رو به خاک سیاه بشونن تا همه چیز زیرو زبر بشه. این چند روش زیر متداول ترین روش برای مدال اوردن در کشور هایه که زیر ساخت درستی برای ورزش ندارن

روش کشورهای کمونیستی : کشورهای کمونیستی کشته مرده این بودن که به دنیای فاسد غرب نشون بدن که روش زندگی اونا از همه بهتره. یکی از روش ها نشون دادن اینکه زندگی به روش اونا درسته اینبود که در میادین ورزشی بین المللی چپ و راست مدال بیارن تا دهن همه بسته بشه. برای همین کار یک بودجه چاق و چله به این کار اختصاص میدادن و یک سازمان دولتی عریض و تطویل تشکیل میشد تا از استعداد های ورزشی رو در هر رشته از بچگی شناسایی کنه و بگیره زیر پروبال اون سازمان دولتی .این بچه ها هم شب و روز توی اردوهای دولتی زیر نظر مربیان دولتی ورزش میکردن و با توجه به اینکه بودجه سنگینی به این کار اختصاص داده شده بود٫ این ورزشکار هم که زندگیشون تامین بودند کاری نداشتن جز ورزش کردن. این سیستم ممکنه عجیب غریب به نظر بیاد ولی از نظر مقام اوردن بین المللی جواب داده و هنوز هم جواب میده. کافیه به نتایج المپیک های قبل از ۱۹۸۹ نگاه کنید تا باورتون بشه این روش جواب میده. حالا کاری نداریم که بعد از فروپاشی سیستم در شوروی خیلی از قهرمان های المپیک از این کشور ها مجبور شدن تو مکدونالد کار کنن که زن و بچه شون گشنه نمونن۰

روش کشور های گدا گشنه: خیلی از کشور های گدا گشنه هم هستن که علی رغم این واقعیت که نون به ناف مردمشون نمیرسه ولی توی المپیک یا بازی های جهانی زرت و زرت مدال میارن. نمونش همین جامایکا.یهوویی شش هفت تا جاماییکایی پیداشون میشه و میان هرچی مدال دوی سرعت هست رو مال خود میکنن و پرچم جاماییکا رو میفرستن بالاتر از پرچم امریکا٫ آلمان و چین. اگر فکر کردین که این نتیجه در اثر برنامه ریزی های بلند مدت فدراسیون دومیدانی جاماییکا بوده و یا پول ریختن توی اینکار٫ سخت در اشتباهین. اتفاقی که افتاده اینه که چند تا جوون جاماییکایی با استعداد تونستن از سیستم ورزش آموزشگاهی امریکا سر دربیارن و در اون سیستم رشد کنن٫ اون دبیرستان یا دانشگاه هم که میبینه شاگردش یا دانشجوش استعداد داره و میتونه اسم اون مدرسه رو ببره بالا٫ روش سرمایه گذاری میکنه و از قبلش هم یک عالمه پول در میاره. بعدش هم هر وقت مسابقات جهانی شروع میشه همین دانش آموز ها یا دانشجو ها یک بلیط میخرن و مستقیم از آمریکا٫ آلمان٫ فرانسه یا انگلیس میرن در اون بازی ها تحت عنوان کشوری که در اون به دنیا اومدن شرکت میکنن و شونصد تا مدال میارن۰

 روش ورزش فک و فامیلی: این روش خیلی کمتر متداوله و بیشتر شانسی رخ میده٫ولی وقتی رخ داد جواب میده. این روش به این شکله که در یک کشور که سیستم شلم شوربا در ورزشش حاکمه یک خانواده پیدا میشن که بصورت تاریخی در یک ورزش خاص استعداد و سابقه دارن و کاری هم به این ندارن که آیا این ورزش در اون کشور همه گیر هست یا نه. دولت هم به این خانواده میدان میده میگه تا جایی که از ما بودجه و پشتیبانی نخواهید برین هر هرکاری دلتون میخواد بکننین. همین میشه که بابا بزرگه میشه رییس فدراسیون٫ عموه میشه مدیر تیم ملی٫ پسر خاله هه میشه کاپیتان تیم ملی و ته طاقاریه میشه دکتر تیم ملی. این جور تیم ها یهیویی از المپیک هم سر در میارن. باورتون نمیشه برین در مورد فدراسیون لوژ سواری کشور گرجستان تحقیق کنید. یا چرا راه دور میرید٫ همین خانواده های ساوه شمشکی و کلهر در کشور خودمون

روش عربی: این روش که در کشورهای عربی بیشتر از جاهای دیگه کاربرد داره به این صورته که میرن چند تا قهرمان ورزشی نیمه معروف رو پیدا میکنن و با پول سنگین اون ها رو به شهروند شدن در اون کشور ترقیب میکنن. با توجه به اینکه در کشورهای عربی قوانین مهاجرت هنوز هم در دوران پارینه سنگی باقی مونده ٫ هیچ نیازی نیست که فرد شهروند در اون کشور مدتی رو زندگی کنه٫ به همین خاطر خیلی از ورزشکاران کشورهای فقیر تر مثل کشورهای افریقایی این پیشنهاد رو میپذیرن. نتیجه این روش هم این میشه که یهویی میبینی کشور قطر در دومیدانی میشه دوم آسیا. بعدش هم چهار پنچ تا از این شیخ ها میان توی تلویزیونهاشون از پیشرفت ورزش در اون کشور ها صبحت میکنن. بعضی موقع ها هم انقدر عزا گرم میشه که این روش به ورزشهای تیمی مثل بسکتبال کشیده میشه۰ 

همه میدونن که روش شسته و رفته برای پیشرفت و توسعه یک ورزش در دنیا چیه و چطوری میشه فوتبالی مثل فوتبال آلمان٫ بسکتبالی مثل بسکتبال آمریکا یا هاکی مثل هاکی در کانادا راه انداخت. مثل روز روشنه که در این کشور ها ورزش دوستی از خانواده ها شروع میشه و ورزشکار بودن جزیی از فرایند بلوغ همه بچه هاست٫ بعدش هم ورزش در مدارس و محلات دنبال میشه و کسب و کار های محلی حسابی پول میریزن توش. بعدش هم توی دانشگاه ها و لیگ های حرفه ای به صنعت تبدیل میشه و همینطور این چرخه توسعه هر روز سرعت میگیره و بازیکن ها بهتر٫ تیم های قوی تر٫ بازی های زیبا تر رو به وجود میارن و در کنارش هم پول بیشتری نصیب دست اندرکاران و سرمایه گزارانش میکنه. ولی در کشوری مثل ایران که یک عالمه از پیش نیازهای توسعه حقیقی در ورزش وجود ندارد تا کی فدراسیون ها میتونن تیم داری کنن؟ آیا راه دیگری هم هست؟ بله که هست... منتظر قسمت دوم این یادادشت باشید۰

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin