فلش بک

سالهای شصت و شش- شصت و هفت زمان اوج خوره بازی بسکتبال من بود. دو تا باشگاه مختلف تمرین میکردم، البته یواشکی مثل کسی که دوتا دوست دختر داره، تازه هر وقت هم پا میداد میرفتیم تو کار زمین اسفالت.  پاتوقمون زمین امیرآباد بود ولی اگر بساط کری خونی به راه بود میرفتیم زمین چارلی، زمین کبگانیان حتی یکی دوبار هم زدیم تو کار زمین مجموعه عمران تکلار در شهرک و جلوی دخترهای محل پوز برو بج (به قول خودمون) سوسول شهرک را زدیم. خوب ما بازیکن باشگاهی بودیم و بلد بودیم چهار تا حرکت بزنیم تا خیابونی بازهای تیم مقابل گوز پیج بشن. کافی بود دو تا پیک اند رول بکنیم تا تیم روبرو انگشت به دهن بمونه. آخه توی بسکتبال خیابونی کسی پیک ان رول و بَک دور و از این قرتی بازی ها بلد نبود؛ تاکتیک خیابونی اینجوری بود که توپ را بگیر و شاخو ببند برو تو تا ببنیم چی میشه. بین همه این زمین اسفالت ها یک زمینی در میدون آریا شهر بود که با بقیه فرق داشت.زمین اریاشهر اصلا زمین بسکتبال نبود؛ یک تیکه کم رفت و آمد از یک بلوار بود که بچه های محل دو تا حلقه درب و داغونه کج و کوله زده بودن به تیر چراغ برق دوطرفه بلوار و بصورت اریب بین این دوتا حلقه مسابقه بسکتبال راه مینداختن. یادمه بچه های تیم پاس و بازیکن های تیم نفت زیاد اونجا پیداشون میشد اما همه شون جلوی حسن کج لنگ مینداختن . این حسن کج واسه خودش کارکتری بود. اون وقتها که ما شانزده هفده ساله بودیم فکر کنم حسن کج راحت سی و پنج شش را داشت. جدا از دهن کجش، که وجه تسمیه اش بود، هیکل و قد صاف و صوفی هم نداشت و بویی از بسکتبال نبرده بود. وسط بازی یک دستش سیگار و یک دستش توپ. توی کار دفاع و پابکس و این حرفها نبود. دریبل میریبل و کراس اور و پیوت هم که واسش افت کلاس بود، اما وقتی با اون استیل افتضاح یک دستی اش شوت سه امتیازی میزد رد خور نداشت. هروقت هم که ما میرفتیم اونجا بازی کنیم یک جورایی گاو بندی میکرد تا حلقه کجه به ما بیفته و حسن کج یک تنه با اون شوت های عجب و غریب ده دوازده متری اش ما رو لوله میکرد. فکرشو بکن همین دیروز از قهرمانی کشور با مدال طلا و حکم قهرمانی اومدی خونه (مثل سگ هم ادعات میشه ) و فرداش حسن کج تو را لوله میکنه. خداییش خیلی زور داشت

فلش فوروارد به امروز

چپ میری راست میری فیبا مسابقه سه به سه ، تک به تک ، چمیدونم لابد پنچ سه یک راه میندازه. تازه داره تلاش میکنه که مسابقه سه به سه روی یک حلقه ورزش المپیکی بشه. مسابقه یک زمینه، چه تک به تک چه سه به سه، نود درصد زیبایی بسکتبال را از بین میبره. این رشته ورزشی، اگه بشه اسمشو رشته ورزشی گذاشت، شاید به درد حیاط مدرسه یا کوچه و خیابون بخوره ولی بیشتر شبیه یک بازی مفرحه تا یک رشته ورزشی واقعی. اگه عالی ترین سطح مسابقات تک به تک جهانی را هم نگاه کنید (ویدیویی بالای همین پست) اینجوره که بازیکنی که توپ دستشه کونش را میکنه به سمت حلقه و عین تانک مدافع را هل میده تا خودشو به حلقه نزدیک کنه. آخر سر هم به زور و ضرب توپ را ول بده روی حلقه. سه به سه هم با اینکه باز وضعش از تک به تک بهتره ولی اون هم نوع ضایعی از بسکتباله. به نظر من تنها انگیزه قابل قبول فیبا از تلاش برای المپیکی کردن این رشته های من در آوردی اینه که کشورهایی که نمیتونن یک تیم درست و حسابی داشته باشن شانس حضور در المپیک را پیدا کنند ولی حساب اینجاشو نکرده که یهویی ممکنه حسن کج، فرهاد تخته زن، اسی لایی کار (کلیه این کاراکترها واقعی هستند) و دیگر کاراکترهایی که بویی از ورزشکاری نبرده اند المپیکی بشن