بلاگ پست "پیشکسوت بی اعصاب کت و پت فدراسیون را رو میکند" برای خودش سرو صدایی به پا کرده. این اولین بلاگ پست وبلاگ یادداشتهایی توپ سرگردان است که به یک منبع فارسی زبان در داخل ایران لینک داده و بین خوانندگان داخل نظرات مخالف زیادی داشته. بیشتر خوانندها معتقد بودند که این آقایی که بنده به حرفهاش لینک دادم خودش اوضاعش بی ریخته

 اگر بخواهم نظرات را در سه دسته جمع بندی بکنم شاید بهترین عنوان ها به شرح زیر باشه

یک : بابا این یارو لوطی پای نقاره هم نیست چه برسه به پیشکسوت بسکتبال

دو: آقا کارن شما خبرنداری؛ اگه این بکتاش به بالا مالا ها وصل نبود اینجوری جرات نمیکرد قد قد کنه

سه : خداییش اگر بکتاش رییس فدراسیون بشه وضع بسکتبال از اینی که هست بدتر میشه ، صد رحمت به همین فدراسیون  

در مورد اظهار نظر اولی راستشو بخواهید من به عنوانی که اون وبسایت به این ادم داده بود بسنده کردم والا خود من هم که الان یه پا پیشکسوت هستم تا حالا اسم این آقا را نشنیده بودم (البته اینکه من اسم ایشون را نشنیده بودم دلیلی به پیشکسوت بودن یا نبودن ایشون نیست). بهرحال پیشکسوت یا پسکسوت باید دید طرف حرف طرف چیه نه اینکه شناسنامه طرف را زیر و رو کنیم. در مورد اظهار نظر دوم که بکتاش به اون بالا بالاها وصله، باید گفت که اگر تصور عامه اینه که برای انتقاد از یک فدراسیون ورزشی در ایران باید به بالا بالاها وصل بود خود این دلیل دیگری است که در نظام بسکتبال ایران چه فاجعه ای به لحاظ آزادی بیان در جریانه . البته در ایران از قدیم هم رسم بود که هر کسی برای نون خوردن باید به یک جایی وصل باشه پس اینکه فدراسیون فعلی ده ساله سر کاره و صدای هر کسی که دلشون خواسته را خفه کردند، نشون میده که اون جایی که فدراسیونی ها بهش وصلن از جایی که این آقا بهش وصله خیلی کت و کلفت تره. پس خطری فدراسیون را از طرف این آدم تهدید نیمکنه

اما اون اظهار نظر آخر به نظرم بیشتر از بقیه قابل بررسی تر میاد. این حرف را هم قبلا هم از آدمهای دیگه ای که دل خوشی از فدراسیون فعلی نداشتن شنیده بودم. مثلا خیلی ها بهم گفته بود که حسن اقا بیک که اینقدر از فدراسیون انتقاد میکنه خودش عمرا اگه بتونه یکدونه از این قهرمانی های را که اینها با همین وضع قارشمیششون گرفتن به دست بیارن. اینکه مخالفان فدراسیون خودشون اگر مصدر کار بشن میتونن قهرمانی به دست بیارن یا نه بیشتر به این ربط داره که ببینم نقش فدراسیون در قهرمانی چی بوده. فدراسیون یکی از وظیفه هاش اینه که تیم ملی انتخاب کنه، مربی ملی استخدام کنه، هزینه سفرهایی خارجی تیم را بده و نماینده ایران در سازمانهای بین المللی مرتبط با بسکتبال باشه. وظیفه فدراسیون این نیست که شوت های صمد گل بشه، مهدی کامرانی بتونه درست کراس اور بزنه یا حامد حداددی بتونه ریباند کنه. اینی که بسکتبال ما خوب باشه به بضاعت ورزش ما ربط داره. ربط مستقیمی به فدراسیون نداره .بضاعت بسکتبال به زیر ساخت اون ورزش در ایران ربط داره. اگر زیرساخت ورزش توی یک کشور درست و حسابی باشه طبیعه که تیم منتخب فدارسیون که نماینده ملی کشوره هم نتیچه میگیره. یک مثال میزنم که قضیه بیشتر روشن بشه . تصور بکنید رییس فدراسیون بسکتبال آمریکا باد به غبقبش بندازه که اهای ملت این شونصد تا قهرمانی جهان و المپیک اثر مدیریت مدبرانه فدراسیون ماست... اینجاست که باید گفت: زر اومدی قرمه سبزی! ( از تکه کلامهای مربی سابقم) . اخه  مگه درک روز یا کوین دورنت را فدراسیون بسکتبال آمریکا تربیت کرده که الان باهاش پزمیدی! حالا از اون ور تصور کنید رییس فدراسیون بسکتبال سریلانکا بدلیل نتایج نامطلوب بسکتبال این کشور زیر سوال بره. اخه یکی نیست بگه کشوری که نود و هشت درصد مردمش زیر صد و شصت و پنچ سانت هستن و از بس فسقلی اند باید در مغازه های لباس فروشی کودکان لباس بخرن را چه دخلی به بسکتبال داره. حرف من اینه که نتایج تیم ملی یک کشور تنها معیار سنجش عملکرد یک فدراسیون نیست. به همین دلیل این همه به قهرمانی ها یان فدراسیون ننازید. اگر این فدارسیون ادعایی داره باید نشون بده که در همگانی کردن بسکتبال چیکار کرد؟ در کمک به ایجاد زیر ساختهای بسکتبال چه آجری روی آجر گذاشته؟ در مورد اعمال نفوذ در سازمانهای بین المللی بسکتبال چیکار کرده؟ 

مدیریت فدراسیون فعلی درسته که روش کارش استفاده از مشت اهنینه ولی خودشون هم میدونن که در با این وضع قارشمیش مملکت بلبشو سنگ روی سنگ بند نمیشه . تازه اگه بخوان کار زیر بنایی بکنن نتیجه اش به عمر اینها قد نخواهد داد و مدیریت بعدی همه نتایج کارهایی اینهای را به حساب خودش میگذاره. این بود که بالاخره بعد از چند دوره مدیریت فدراسیون که یک تعداد جوون با استعداد و قد بلند به پستشون خورد با خودشون گفتن که اقا فدارسیون داری را بی خیال بچسبیم به تیم داری. همین بود که چسبیدن به تیم داری و مقام اوردن که هم سریع و السیره و هم سه سوت میشه مدال ها را کوبید توی صورت هر کسی که قد قد میکنه و هم اینکه ملت نمیپرسن این بازیکن ها از کجا اومدن.  همین مدال ها، که روز به روز گرفتنشون حتی توی همون اسیا هم داره سخت تر میشه، پایه ای شده برای این بامبول که " درسته که مدیران فدراسیون دهن هرکی حرف بزنه را میبندند ولی خداییش کارشون درسته ! ببین چقدر مدال اوردن".   میدونید این توجیه کدوم ادمهاست؟ همونهایی که میبینن که فدراسیون چطوری مخالفانشون را حذف میکنه ولی از ترس از نون خوردن افتادن میگن : باز هم صد رحمت به همین ها... هر کی رفت یکی خر تر از اون اومد سر کار. به جون آقا، اگه اینها برن و امثال بکتاش بیان روی کار وضع از اینی که هست بدتر میشه... حالا ما مرده شما زنده

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر