اگر فکر میکنید فقط بازیکنان معصوم بسکتبال ایران انقدر بدشانس هستند که برای حضور در بازی‌های ملی باید اداره نظام وظیفه مجوز بگیرند یا فقط ما هستیم که تا این حد  خاک بر سر شده ایم که بازیکن حرفه ای ان بی ای مان باید سه ماه در دبی ویلان و سیلان بماند تا ویزای آمریکا بگیرد سخت در اشتباهید. از ما بد شانس تر ِو بیچاره تر هم هست۰

مودیبو دییرا، بازیکن افریقایی تیم بسکتبال سنت جان میل رتس از ما ایرانی ها هم اوضاعش به هم ریخته تر است. او که بازیکن اصلی یک تیم بسکتبال حرفه ای در شرق کاناداست چند ماه پیش درپی خرتو خر شدن اوضاع زادگاهش کشور مالی به آنجا رفت که زن و دختر شش ساله اش را از دام نسل کشی کودتا چیان رهایی دهد . هنگامی که او به انجا رسید کشتار در خیابان،‌ اعدام های دست جمعی، قتل و غارت عمومی شبیه انچه در فیلم ها میبینید با توان قوا در جریان بود . مودیبو به همراه خانواده اش در خانه زندانی شده بود۰

برای افزودن به این اوضاع درهم و بر هم او ، سفارت کانادا در کشورهای مالی و سنگال بامبول ها فراوانی برای صدور ویزا برای این خانواده علم کرده اند. بر خلاف لیگ ان بی ای  ، بازیکنان لیک بسکتبال کانادا دستمزد بخور و نمیری دارند و مودیبو با همان حقوق ناچیزش بیست و دو خانوار را در مالی پشتیبانی مالی میکرد. او اکنون به ۱۵۰۰۰ دلار برای پرداخت دستمزد وکیل و هزینه های فرار از مالی و آوردن خانواده اش به کانادا نیاز دارد. تنها نکته دلگرم کننده این ماجرا عکس العمل تیم و شهروندان شهر کوچک سنت جان در شرق کانادا بود که با برگزاری مراسم مختلف خیریه تاکنون ۹۰۰۰ دلار از این هزینه را جمع آوری کرده اند و هنوز هم برنامه های جمع آوری اعانه برای این بازیکن آفریقایی ادامه دارد۰

نه آقا! از ما بد بخت تر هم در دنیا فراوان است۰ 

در ایران همیشه رسم بر این بوده که تا یک فدراسیون جدید بر سر کار میآمد یا یک مربی تازه برای تیم ملی می آوردند اولین چیزی که  اعلام میشد داعیه جوان گرایی و پشتوانه سازی بود. حتی دیدیم شور حسینی جوان گرایی آنچنان بعضی مدیران ورزشی ما را فرامیگرفت که طرح های انقلابیی نظیر «طرح بیست و هفت ساله ها» ارایه میکردند. قدیمی تر ها به یاد دارند که این طرح از چه مغزهایی بیرون آمده بود

فدراسیون بسکتبال ایران، که همیشه از سوی مخالفانش ، متهم به کم کاری در زمینه پشتوانه سازی و چسبیدن به همین ده دوازده ها بازیکن قدیمی که یواش یواش در حال رسیدن به سی سالگی هستند، برای کوبیدن مشت محکم به دهان یاوه گویانش جوان گرایی را از تیم های ملی و تیم های حرفه ای باشگاهی اش شروع کرده است. ایده اینست که بازیکنان جوان جذب تیم های حرفه ای شوند و در کنار بازیکنان مسن تر تجربه کسب کنند و ابدیده شوند. حتی در هنگام اعزام تیم های ملی بزرگسالان هم فدارسیون یکی دو بازیکن جوان را همراهشان میکند تا به قول معروف میدان دیده شوند

اگر خودتان را جای مربیان باشگاه های حرفه ای و یا مربیان ملی بگذارید، آیا حاضرید از بازیکن جوانیی که اصطلاحا «هنوز جواب پس نداده» و روی نیمکتتان نشسته در لحظات کلیدی یک بازی رسمی استفاده کنید؟ آیا حاضرید دقایق بازی بازیکن حرفه ای و آبدیده تان را به بازیکن جوان و بی تجربه بدهید؟ حتی اگر به پشتوانه سازی هم اعتقاد داشته باشید آیا عاقلانه است که بازیکن سیصد میلیون تومانی تان را روی نیمکت بنشانید و بازیکن جوان چهل میلیونی تان سی و هشت دقیقه بازی کند؟  این پارادوکس جوان گرایی در بسکتبال ماست. هیچ بازیکن جوانی از نیمکت نشینی بازیکن نشده. هیچ بازیکن جوانی با بازی کردن در دقایق کم اهمیت بازی تبدیل به صمد، افاق، کامرانی و اوشین نمیشود. شغل بازیکن بسکتبال مثل شغل خلبانی است. خلبان باید ساعت های مشخصی پرواز داشته باشد تا خلبان حساب شود. بازیکن بسکتبال هم باید بازی کند تا تجربه کسب کند. هیچ بازیکن بسکتبالی در جهان نمی تواند تنها با تمرین کردن در باشگاه و روی نیمکت نشستن در بازی های مهم خودش را برای دقایق حساس در بازی آماده کند. پس اگر مربیان حاضر نیستند بازیکنان جوان را بازی بدهند و تیم های ملی هم بازیکنان جوان را در بازیهای حساس به زمین نمی فرستند پس کجا باید این بچه ها بازی کنند تا تجربه کسب کنند؟

برای حل این مشکل نیازی نیست که راه حل را اختراع کنیم. فقط کافیست ببینیم کشورهایی که بسکتبال دارند چه میکنند. فقط کافیست ببنیم چطوری بازیکنی جوان مثل اون ترنر (از تیم فیلادلفیا) که مدتی کمی است به این تیم پیوسته به بازیکن کلیدی این تیم در بازی های حذفی تبدیل میشود. این جوان تجربه بازی زیر چنین فشاری را کجا کسب کرده است؟ یا چطور بسیاری از بازیکنان جوان نخبه دیگر که به لیگهای حرفها ای اروپا میپوندند از همان سال اول جز بازیکنانی فیکس قرار میگیرند؟ 

تنها راه پرورش یک بازیکن جوان تمام عیار اینست که او دقایق زیادی بازی کرده باشد. منظور بازی های تمرینی نیست. بازی های رسمی و تحت فشار. اگر بازیکنی در بازی های نزدیک و تحت فشار بازی کرده باشد میتواند خود را برای بازی های نزدیک و تحت فشار در لیگ های بزرگتر آماده کند. اینکه ما یک بازیکن جوان و مستعد را بنشانیم روی نیمکت یک تیم حرفه ای و هر وقت تیم بیست امتیاز جلو افتاد او را به زمین بفرستیم و تا دو تا شوتش گل نشد او را بیرون بکشیم نه تنها برای آن بازیکن ثمری ندارد بلکه روحیه و جرات او را هم تحلیل برده ایم. آیا هیچ تیمی لیگ برتری ما اجازه داده بازیکن جوانش دوازده باز در یک نیمه شوت بزند. حتی مربی تیم ملی ما ( ماتیچ) در بازی های جام جهانی و آسیایی ووهان برای بازیکن جوانی چون ارسلان کاظمی هیچ بازی یا نقش خاصی طراحی نکرده بود و هر چه آن جوان انجام میداد بر اساس غریزه و استعدادش بود. اینکه بازیکنان جوان در تیم های ما نقش کلیدی ندارند انها را برای مسوولیت پذیری و پر کردن نقش های کلیدی آماده نمیکند. ما باید رقابت های آموزشگاهی و دانشگاهی را جدی تر برگزار کنیم، تعداد بازی های باشگاهی رده ها نونهالان، نوجوانان و جوانان را چند برابر کنیم. باید لیگ های طولانی تری برگزار کنیم تا فرصت بیشتری برای بازی کردن برای بازیکنان جوان ما بوجود آید. باید سالن های بسکتبال را در هنگام بازی های آموزشگاهی و باشگاهی جوانان پر از تماشاچی بکنیم تا بازیکنان جوان ما بازی تحت فشار را بیاموزند و تجربه کسب کنند که زیر فشار روحی تماشاگران حریف چگونه باید عمل کرد. اگر اینگونه بازیکنان را تربیت کرده بودیم اکنون شاهد این مسخره بازی هایی که بازیکنان حرفه ای و بزرگسال ما آین روزها در هنگام بازی های باشگاهی در میآورند نبودیم. تعداد زیاد بازی های آموزشگاهی و باشگاهی در رده های سنی غیر از بزرگسالان مزایای دیگری نظیر تربیت داور و مربی های جوان را هم دارد که ناگفته پیداست. نباید بگذاریم جوانان و نوجوانانمان بعد از پانزده یا شانزده بازی در یک فصل بقیه سال را به یللی و تللی بگذرانند. لیگ های تابستانی، بازی های چند جانبه، لیگ های محلی و بازی های نمایشی رسمی جایی است که بازیکنان جوان ما میتوانند چوب خط دقیقه بازی خود را پر کنند.باید تمرین های باشگاهی متمرکز روی بازی کردن باشد. تمرین کردن روی یک تکنیک فردی و یا قدرت بدنی کاری نیست که بازیکن در هنگام تمرین تیمی انجام دهد. هیچ تیم باشگاهی درست و حسابی را در دنیا نخواهید دید که در هنگام تمرین رسمی بازیکنانش تمرین شوت با پا بکس بکنند. تمرین بسکتبال یعنی بازی کردن تحت کنترل. توصیه اکید من اینست که جوانان مستعدمان که این روزها روی نیمکت تیم های سوپرلیگ خاک میخورند و سماق میمکند را از آن تیم های جدا کنیم و به لیگ هایی بفرستیم که حداقل سالی  1600تا 2000 دقیقه بازی رسمی داشته باشند و هر وقت در حدی رسیدند که تیم های سوپر لیگ بتوانند به آنها نقشی موثر و جدی بدهد آنها را به تیم های سوپر لیگ برگردانیم. تجربه نشان داده که حضور این بازیکنان جوان بدون نقش  در تیم های بزرگسالان معایبی هم داشته . بزرگترین معایب ان اینست که این بازیکنان جوان قالتاق بازی، سیاسی کاری و زیر آب زنی را از بازیکنان بزرگسال که به اقتضای وضعشان در تیم مجبورند اینگونه باشند می آموزند و این چیزی نیست که آینده بسکتبال ما به آن نیاز داشته باشد

Posted
AuthorKaran Makvandi

از سال 1992 که حرفه ای ها در مسابقات بسکتبال المپیک شرکت کردند چهره رقابت های این رشته المپیکی برای همیشه تغییر کرد. در المپیک های قبلی رقابت ها نظیر دوی صد متر ؛ وزنه برداری فوق سنگین، ماراتن و مسابقات شنا و شیرجه بیشترین همیشه تماشاچی را داشت اما از المپیک بارسلون به بعد رقابت ها بسکتبال هم به جرگه بلیتهای پرطرفدار این رویداد ورزشی پیوست

شرکت بسکتبالیست های ان بی ای در بازی های المپیک موافقان و مخالفان خود را داشته و دارد. موافقان میگویند که این بازیکنان رنگ و لعاب رقابت ها را درخشان تر کرده اند و مخالفان معتقدند که حضور حرفه ای های امریکایی رقابت های این رشته را یک طرفه کرده و دیگر شانسی برای دیگر کشور ها برای کسب مدال طلا نمیماند.  اما آیا همه تیم های بسکتبال آمریکا که در این پنج دوره شرکت کرده اند در یک حد و قواره بودند؟ تیمی که مایکل جوردن را داشت بهتر بود یا تیمی که شریف عبدالحریم فورواردش بود قوی تر ظاهر شد. در این مطلب پنج تیم گذشته را از بدترین تا بهترین مرور میکنم

مقام پنجم:  سال 2004 المپیک آتن. مربی تیم : لری براون. بازیکنان برجسته: آلن ایورسون، لبرون جیمز، آماری استودمایر، تیم دانکن، دیون وید

شاید برایتان عجیب باشد که تیمی با داشتن این ستاره ها در ته لیست من قرار گرفت. اولین نکته اینکه دوین وید و لبرون آن زمان چیزی که الان هستند نبودند. دومین نکته اینکه استفن ماربری، گارد فوق العاده ان بی ای، در ان زمان بی نهایت خوره و خودخواه بود و به راحتی نمیشد با او کنار آمد. همه این مشکلات با هم جمع شد تا تیم ملی بسکتبال آمریکا با آن همه کبکبه و دبدبه اش به چیزی بیشتر از مدال برنز نرسد

مقام چهارم: سال 200 المپیک سیدنی. مربی تیم: رودی تامجانوویچ. بازیکنان برجسته: ری الن، وینس کارتر، جیسون کید، کوین گارنت، آلانزو مورنینگ

درسته که این تیم توانست با بازی بی نهایت قوی جیسون کید، کوین گارنت و ری الن 25 ساله مدال طلای این دوره از المپیک را کسب کند ولی چند بازی بسیاری نزدیک باعث شد که هاله شکست ناپذیری که توسط تیمی که در بارسلون شرکت کرد را محو کند. همین دلیل باعث شد که این تیم مقام چهارم لیست من را به خود اختصاص دهد

مقام سوم: سال 2008 المپیک پکن. مربی تیم: مایک شیشوسکی . بازیکنان برجسته: کوبی برایانت، کارملو انتونی، لبرون جیمز، دوایت هوارد، کریس پال

اسم این تیم را « ردیم تیم» یا تیم حفظ آبروداری نامیدند که به نوعی بازی با لغات بود تا شبیه « دریم تیم» یا تیم رویایی بشود. این تیم به پکن فرستاده شد که مدال طلا را به خانه امریکایی ها بیاورد. بهترین بازیکن دنیا در آن زمان، کوبی برایانت، مسول موفقیت این ماموریت بود. این تیم تمام رقبا را دود داد ولی وقتی با اسپانیا روبرو شد در یک بازی بسیار نزدیک و تماشایی با نتیجه 118 به 107 اسپانیایی های را شکست داد. این مدال اولین مدال طلای آمریکا از سال 2000 بود

 مقام دوم: سال 1996 المپیک آتلانتا. مربی تیم : لنی ویلکینز. بازیکنان برجسته: رجی میلر، جان استاکتون، چارلز بارکلی، کارل ملون ، حکیم اولایجوان و شکیل اونیل

شاید تنها دلیل اینکه این تیم در فهرست بهترین تیم های ملی آمریکا دوم شده است این باشد که جوردن در این تیم نبود.  بهترین بازیکنان آن فصل ان بی ای در این تیم توپ میزندند و در اینکه این تیم توانست مدال طلایی ان دوره را به خود اختصاص دهد شکی نیست

مقام اول: سال 1992 المپیک بارسلون . مربی تیم: چاک دیلی. بازیکنان برجسته: مجیک جانسون، مایکل جوردن، جان استاکتون، چارلز بارکلی، لری برد، کارل ملون، دیوید رابینسون، پتریک یووینگ

این تیم بی شک درخشان ترین تیم بسکتبال در تاریخ این ورزش است. مایکل جوردن، بهترین بازیکن تاریخ بسکتبال، عضو این تیم بود.لری برد و کریس مالین، دونفر از بهترین شوت زن های تاریخ از اعضای این تیم بودند و دو بهترین بازی سازی های تاریخ این ورزش ، مجیک جانسون و جان استاکتون ، ستاره های این تیم را تغذیه میکردند 

در دو هفته آینده ترکیب نهایی تیم ملی آمریکا برای المپیک لندن مشخص میشود . حالا باید دید که مایک شیشوسکی تیمی بهتری از دریم تیم بارسلون خواهد بست یا نه

Posted
AuthorKaran Makvandi

لیگ حرفه ای ایران برای خودش عالمی دارد. داور به پلیس دستور میدهد که مربی قاط زده ی تیم شاکی را قپانی کت ببندند و بیرون بیندازند، کاپیتان تیم به سمت میز داورها میرود و بساط ژانگوله پیاده میکند، تماشاگران محلی با زبان و علائم دست خواهر و مادر بازیکن تیم مهمان را همانند مرغ سالاد الویه ریش ریش میکنند، بازیکن تیم ملی در برابر دوربین تلویزیون با انگشت و زبان ناموس مربی تیم مقابل را ماساژ میدهد و رییس کمیته انظباطی فدراسیون هم معتنقد است : تا قبر آ آ آ ما که خودمان به چشم خودمان ندیده ایم

چند روز پیش با دو ژورنالیست ورزشی از ایران پیام های فیس بوکی رد و بدل میکردم. ازشان پرسیدم که چطوراست این همه فحش خواهر و مادری  که بعضی  بازیکن ها به پشتوانه جایگاهشان در تیم ملی به دیگران میدهند در ایران پوشش رسانه ای ندارد؛ نه فیلمی نه حتی یه قطعه ویدیو که با موبایل گرفته شده باشد. آنها معتقدند که فدراسیون کنترل سنگینی بر اینکه چه چیزی منتشر شود و چه حرفی در رسانه ها زده شود دارد و به هر کسی که شک کنند که اطلاعات بیرون داده ان چنان لگدی به باسنش مینوازند که با برف سال دیگر به زمین بازگردد

فدراسیونی که از یک نامه نگاری درست جهت شرکت تیم ملی جوانان در بازی های ویتنام عاجز است چطور توانسته چنین سایه سنگینی بر درز نکردن اطلاعات بیفکند که ان اس ای آمریکا باید به جلو رفته و بوق بزند؟ هنوز برای من سوال است اما نکته اینجاست که چرا همین روزنامه نگارهایی که از این سایه سنگین سانسور شکایت میکنند برای چه کمک نمیکنند که فیلم های این فحش و فحش کاری ها به بیرون درز ؟ ایا ترسشان اینست که بازیکنان دیگر با آنها حرف نزنند یا فدراسیون آنها را به سالن بسکتبال راه ندهد؟

Posted
AuthorKaran Makvandi

   در خبرها و فیسبوک ارسلان کاظمی آمده بود که سال اینده برای شرکت در یارکشی ان بی ای اقدام خواهد کرد. اگر چه بسیاری از طرفدارانش دوست داشتند که او را در یارکشی همین امسال ببینند اما تصمیم او بر ان شد که یک سال دیگر هم در دانشگاه بماند، درسش را تمام کند و با خیال راحت برای حضور در لیگ اماده شود

ارسلان در فصل های گذشته به عنوان یکی از بهترین پست های پاور فورارد در مسابقات دانشگاهی امریکا شناخته شد. همین چند روز پیش یکی از سایت های معتبر در مورد ورزش دانشگاهی او را به عنوان یکی از ده  بازیکن برتر دانشگاه های امریکا در پست چهار ( پاور فوروارد) معرفی کرد و آینده شغلی او را در لیگ حرفه ای بسکتبال آمریکا روشن دید. در این میان ارسلان با تغییر استراتژیک پستش را از پاور فوروارد به فوروارد کوچک یا پست سه تغییر موقعیت داد. دلیل این تصمیم هر چه باشد ارسلان یک سال فرصت دارد خود را به عنوان یک فوروارد کوچک، انگونه که تیم های ان بی ای میخواهند، خود را آماده کنند

ارزیابی هایی که در مورد ارسلان در مطبوعات آمریکا چاپ شده او را به عنوان یک ریباندر قهار، بازیکنی جنگنده و کم اشتباه معرفی کرده. ارسلان با پنجاه و نه درصد شوتهای به ثمر رسیده همین الان هم لقمه چرب و نرمی برای تیم های ان بی ای است. اما پست جدیدی که او برگزیده نیاز های متفاوتی دارد و او باید خود را اماده کند تا آمارهایش به عنوان یک فوروارد کوچک با امارهایش به عنوان یک فوروارد قدرتی برابری کند

مهمترین چیزی که ارسلان باید روی بهبود ان تمرکز کند افزایش دامنه شوتش است. در پست چهار ارسلان عموما یا درون منطقه سه ثانیه و یا در اطراف بیرونی ان حرکت میکند. این دامنه شوت چهار تا پنج متری برای یک فورارد کوچک بسیار محدود است. در اولین گام او باید ضمن بالا نگهداشتن امارهای دفاعی و ریباندش بتواند روی شوتهای دور از شش تا هشت متری کار کند. ارسلان باید روی شوت زدن از پشت سه امتیاز ان بی ای که حدودا یک متر عقب تر از سه امتیازی قانونی فیبا و دانشگاه های امریکاست تمرکز کند

نکته دوم اینست که در حال خاصر تیم های لیگ ان بی ای در به در به دنبال شوت زن هایی میگردند که بتوانند خودشان برای خودشان موقعیت درست کنند نه اینکه روی خط سه امتیاز منتظر بمانند تا توپ به انها برسد و فضای کافی برای شوت داشته باشند. استیو نواک ( فوروارد تیم نیویورک نیکز)نمونه بارز یک شوت زن خوب است که نمیتواند خودش برای خودش موقعیت درست کند . برای اینکه شوتهایش گل شود او باید به اندازه کافی فضا داشته باشد و پاس را در حالی که استقرار کامل گرفته است دریافت نماید. این وضعیت چیزی نیست که در یک بازی ان بی ای زیاد برای یک بازیکن پیش بیاید. در سری بازی های حذفی بین نیویورک و میامی هیت تیم میامی با قرار دادن یک مدافع قابلیت های نواک را به حداقل ممکن رساند.  اما در مقابل استاد موقعیت سازی شوت، ری الن از باستن سلتیکس، به مدد توانایی خارق العاده اش در اجرای سریع شوت راه دور و استفاده از فضاهایی بسیار کوچک و شوت در حرکت توانسته به یکی از خواستنی ترین بازیکن های ان بی ای تبدیل شود . انتظار اینکه ارسلان بتواند در سالهای اول پا جای پای ری الن بگذارد معقول نیست  اما بازیکنی که او میتواند از هم اکنون .به عنوان الگو ( به لحاظ موقعیت سازی شوت) از او استفاده کند، فوروارد تیم شیگاگو بولز کایل کورور است. کایل کورور که تقریبا فیزیکی مشابه ارسلان دارد توانسته در مدرسه فضاسازی هم تیمی اش، ریچاد همیلتون،  هنر پیدا کردن جای خالی و اجرایی سریع شوت راه دور را تکمیل کند. اگر ارسلان بتواند در فصل اینده نشان دهند که توانایی هایی بالقوه برای تبدیل شدن به یک کایل کورور را دارد نه تنها رده اش در جدول یار کشی ان بی ای بالا رفته بلکه تیم هایی زیادی از ان بی ای به دنبال او خواهند بود

امروز که طبق معمول داشتم خبرهای ورزشی ایران را مرور میکردم ، مصاحبه دکتر محمد رازی جراح فوق تخصص ارتوپدی، عضو هیئت علمی و رییس کنفدراسیون ورزشی آسیا در مورد جراحت ای سی ال ( رباط صلیبی زانو ) توجهم را جلب کرد

چون این روزها همه در شوک مجروح شدن درک رز بخاطر جراحت رباط ای سی ال هستند کل مطلب را خواندم تا ببینم این دکتر وطنی حرف حسابش چیست. در مصاحبه اش از همه جا گفت ولی این قسمت از مصاحبه توجهم را بیشتر از جاهای دیگر جلب کرد

 خوشبختانه فرهنگ بومی کشور ما، ورزش ها رقص ها و آداب سنتی زیادی داشت که اگر نگاه دقیقی به آنها داشته باشیم متوجه می شویم که این سنت ها با همین تمرینات مدرنی که در حال حاضر پزشکان توصیه می کنند، همخوانی زیادی دارد. فعالیت هایی مانند لی لی، طناب بازی، گرگم به هوا، خروس جنگی، رقص با چوب که به نوعی تمرین تعادل و ایجاد استحکام در زانو است، کمک زیادی به پیشگیری از پارگی رباط می کند، اما متاسفانه با عبور از جامعه سنتی این رسم ها هم رفته رفته فراموش شده و از میان خانواده ها رخت بربسته اند

حالا شما تصور کنید درک رز و ایمان شامپرت ( گارد نیویورک که همزمان با درک روز دچار همین ضایعه شد) دارند گرگم به هوای تجویز شده از سوی دکتر رازی را استعمال میکنند . البته در بخشی از مصاحبه که در سایت ایسنا سانسور شد دکتر رازی توصیه کرده

که اگر گرگم به هوا جواب نداد برخی از پزشکان فوق تخصص ایران خرپلیس را هم توصیه کرده اند؛ اگر چه فعالیتهایی نظیر زووو؛ گانیه و استوپ رنگی هم درکاهش دوران نقاهت ورزشکاران بی تاثیر نبوده. همچنین برخی تیم های ورزشی فوق حرفه ای در جهان این روز ها به مالیدن سه پستان دم کشیده روی کشک زانو و شستن پا با شاش پسر بچه بالغ نشده روی آورده اند که باعث کاهش درد رباط ای سی ال میشود 

این هم بساط پزشکی ورزشی ما

ببنید جاهایی دیگه دنیا که گرگم به هوا و رقص با چوب بلد نیستند برای جلوگیری از صدمات ای سی ال برای بسکتبالیست ها چکار میکنند

مرحله حذفی بازی های ان بی ای هفته گذشته شروع شد. میامی هیت در مرحله اول با نیویورک نیکس روبرو شد و دوبازی اول را به سود خود خاتمه داد . کافیست برگه بازی و لحظات حساس این دوبازی را ببینید تا سر در بیاورید لبرون جیمز کرده است... اما در درواره را میشه بست ولی در دهن مردم را نمیشه . به همین دلیل توصیه میکنم از راهنمای زیر برای ضد حال ضد به لبرون جیمزدر هر شرایطی استفاده کنید

 

اگر میامی حریفش را ببرد ولی لبرون جیمز در کوارتر چهارم امتیاز زیادی نیاورد

بگویید: همون لبرون قدیمی! کوارترچهارم رفته گل بچینه 

اگر لبرون جیمز در کوارتر چهارم تیم حریف را منفجر کند و میامی برنده شود

بگویید: یه وخ النگوهاش نشکنه، این بازی که توی فصل عادیه... اگه مرده  همین کار رو توی بازی هفتم فینال بکنه 

اگر لبرون شوت اخر بازی را بزنه ولی گل نشه و میامی ببازه 

بگویید: مالیده به گوشکوب

اگر لبرون شوت اخر بازی را بزنه و میامی هیت ببره

بگویید: بابا عجب خوره ایه... من موندم این هم تیمی هاش چطوری باهاش کنار میان

اگر لبرون شوت اخر بازی را به جای اینکه خودش بزنه؛ پاس بده که هم تیمی اش بزنه

بگویید: بیا، نگفتم ... وسط پاش نیست. جوردن اگه بود عمرا در چنین شرایطی پاس نمیداد

اگر لبرون تصمیم بگیره که در یک بازی کم اهمیت روی نیمکت بشینه تا استراحت کنه 

بگویید: نیگا کن، نی نی کوچولو نمیتونه یخورده فشار بازی بسکتبال را تحمل کنه، میخواهی مامانت شیشه شیرتو برات بیاره

اگر لبرون توی یک بازی کم اهمیت که اگر بازی هم نمیکرد میامی هیت میبرد؛ بره توی زمین 

بگویید: نگاش کن چقدر خودپرسته؛، بابا یک دقیقه هم اگر مرکز توجه نباشی میمیری؟ 

اگر لبرون جیمز به خیریه کمک کنه 

بگویید: همش واسه قمپز در کردنه. کسی که سالی چهل پنجاه میلیون در میاره این یکی دو میلیون به جاییش بر نمیخوره

اگر لبرون جایزه ام وی پی بازی های حذفی را ببره، شوت اخر هر شانزده بازی حذفی را گل کنه و میامی ببره

بگویید: هد بندت خوشگله ؛ آهای کچل

اگر لبرون در تمام دنیا صلح را حاکم کنه و همه جنگ های دنیا را تموم کنه

باز هم بگویید: آفرین ؛ ترکمون زدی با این کارت. هر چی کارگر کارخونه اسلحه سازی بیکار شدن و خانوادهاشون شب سر گشنه میگذران زمین... خیلی عزگلی 

Posted
AuthorKaran Makvandi

همه چیز از بازی اخیر لوس انجلس لیکرز و اوکلاهوما سیتی ثاندر شروع شد ، وقتی که متا وورلد پیس ( ران ارتیست سابق) با ارنج به سر جیمز هاردن کوبید و اکنون لیگ ان بی ای تنها او را برای هفت بازی تعلیق کرده است. هرچه ویدیوی این واقعه را بیشتر نگاه میکنم صحنه بیشتر و بیشتر زننده میشود. بسکتبال ورزش خشنی نیست ولی وزش لطیفی هم نیست. برخوردهای زیر حلقه و حتی مصدومیت بازیکنان در اثر خطای عمد موضوع نسبتنا رایجی است، بخصوص در بسکتبال حرفه . اما این صحنه بسیار متفاوت است

بر خلاف تصور خیلی ها خطاهای فردی در بسکتبال یک ابزار تکنیکی است که اگر به موقع به کار گرفته شود نه تنها روی جریان بازی تاثیر میگذارد بلکه میتواند روی نتیجه بازی تاثیر داشته باشد. حتی بدترین نوع خطا فردی که خطای غیر ورزشی و عمد میباشد در شرایطی که گل زدن بازیکن حمله قطعی است منتطقی به نظر میرسد. اگر چه قوانین بسکتبال هر روز به شکلی تغییر میکند که بازیکنان نتوانند از خطای فردی به عنوان ابزار استفاده کنند اما هنوز هم خطاهای به موقع ، خصوصا در ثانیه های اخر بازی های پایاپای تکنیکی است که همه استفاده میکنند

اما چیزی که در این ویدیو میبیند هیچ کدام از اینها نیست . این خطا قبل از پایان نیمه اول در وقت خارج از بازی انجام شد. این خطا نه از سوی مربی تیم و نه از سوی دیگر بازیکنان تیم برنامه ریزی شده بود. تنها دلیل این خطا وجود بازیکنی در زمین است که تعادل روانی ندارد. متا ورلد پیس ( ران ارتست سابق) که سابقه بسیار تاریکی در تعلیق شدن و جریمه ناشی از خشونت در بسکتبال دارد برای به خطر انداختن سلامت یکی از بهترین بازیکنان لیگ، جیمز هاردن، تنها هفت جلسه جریمه شد. این مسخره ترین جریمه ای است که تاکنون در ان بی ای وضع شده. این همان لیگی است که برای یک تویت مالک تیمی را نیم میلیون دلار جریمه کرد یا کوبی برایانت را برای یک فحش صدهزار دلار جریمه کرد. اکنون که جیمز هاردن، نامزد بهترین بازیکن ششم سال، بدلیل ضربه مغزی ناشی از حرکت وحشیانه ران ارتست بستری است و خدا میداند چند بازی را از دست خواهد داد و لیگ بطور معجزه اسا به این نتیجه رسید که ارتست فقط هفت بازی را از دست خواهد داد

اگر من جای ان بی ای بودم چه جریمه ای برای او تعیین میکردم؟

برای هیج طرفدار بسکتبالی پوشیده نیست که ران ارتست از بیماری روانی رنج میبرد. حتی خودش در مصاحبه قهرمانی ان بی ای از روانپزشکش تشکر کرد. در طی سالهایی گذشه که ران ارتست تلاش کرده با انجام فعالیت های عام المنفعه تصویر عمومی خود را بهبود دهد ، یکی از کارهایش سرمایه گذاری برای اطلاع رسانی در مورد نارسایی های روانی در جوانان بود. اما هیچ وقت گزارش روانپزشکی خودش هیچ وقت منتشر نشد. اگر من جای ان بی ای بودم به جای جریمه کردنش او را مجبور میکردم که گزارش تشخیص روانپزشکی اش را بصورت عمومی منتشر کند. در چنین صورتی مدیریت تیم لوس انجلس لیکرز تحت فشار افکار عمومی قرار میگرفت که چرا باید بازیکنی که رسما دیوانه و خطرناک تشخیص داده شده و تنها با دارو قابل کنترل است را به خدمت بگیرد. در صورتی که گزارش تشخیص روان پزشکی او در در رسانه ها انعکاس یابد به معنای پایان عمر ورزشی اوست و این چیزی است که این بازیکن مستحقش است

رادیو دوست یکی رادیو های مستقل اینترنتی فارسی زبان است که در تورنتو برنامه تهیه میکند. برنامه های این رادیو بصورت پادکست و از طریق اینترنت قابل درسترسی برای همه است .  ازطریق این لینک به مصاحبه ای که با من و ندا طباطبایی در مورد شب ایرانی در ان بی ای انجام شده گوش بدهند

Posted
AuthorKaran Makvandi


ایران از دیرباز مهد عجایب بوده و هنوز هم هست 

جزییات قضیه را میتونید اینجا بخونید ولی کلیات داستان اینه که در بازی اخر مهرام و الریاضی لبنان که برای قهرمانی اسیا میجنگیدند اینقدر تماشاچی اومد که نه تنها سالن آزادی پر شد بلکه بیرون سالن هم یک عالمه تماشاچی معطل موندند. بین این تماشاچی ها چند تا خبرنگار هم بوده که ظاهرا بدلیل شلوغی نتونستن به داخل سالن راه پیدا کنند. اینجوری که از گزارشات بر میاد رییس فدارسیون شخصا اومده دم در و دو سه نفر را راه داده که از اقوام ایشان بودند. حالا همه یقه ایشون را گرفتن که چرا فک و فامیل را اوردی تو و نشوندی توی جایگاه ولی ما که خبرنگار بودیم پشت درموندیم. بنده خدا هم در جواب گفته: چرا به خود من نگفتین که بیرون گرفتار شدین. اگه من زنگ میزدین شخصا میآمدم و می آوردمتون تو. آخرش هم شاکی شده که حالا قهرمان اسیا شدیم شما را به علی بی خیال بشین۰

اینکه روش کار در ایران به این شکله که یک خبرنگار برای راه پیدا کردن به یک سالن بسکتبال باید به شخص رییس فدراسیون زنگ بزنه تا خودش بیاد در را باز کنه و شما را راه بده نشون میده که ظرفیت مدیریت بسکتبال ما کجاست. مثل همیشه مشکل نداشتن سالن مطرح شده که کاملا قابل قبوله و هنوز هم جای تعجبه که چرا بسکتبال ما سالن نداره ولی واقعا اوضاع اینقدر قاراشمیشه که رییس فدراسیون باید خودش بلند بشه بیاد در را باز کنه و شما را راه بده تو؟

 توی این مملکت به اندازه کافی پول هست که باهاش بشه سد ساخت و قبل از افتتاح سوراخ بشه و عین خیال کسی نباشه. در ایران پول به اندازه کافی هست که بشه راه اب ( ببخشید مترو) درست کرد که وقتی توی شهر سیل میاد اب را ول کنی اونجا. توی ایران به اندازه کافی پول هست که بشه هر کسی هر چقدرشو بخوان بالا بکشن و بیان  توی تورنتو باهاش قصر بخرن و به ریش مردم بخندن، اب از آب تکون نخوره ... ولی اینقدر پول نیست که بشه توی سی سال گذشته یه سالن بسکتبال درست کرد که وقتی فینال باشگاهی آسیا را میزبانی میکنیم ابرومون نره۰

ایرانی ها که پولدار میشن، سریعا توی لواسون یک زمین میخرن و یک ویلا میسازن که سرت سوت بکشه. یخورده که پولدار تر میشن میزنن توی کار پاسپورت آمریکا و کانادا. وضعشون که خیلی توپ میشه میرن توی کار خرید زمین و ملک توی خارج. بعد از اون دیگه پولشون میره توی بانک یا میزنن توی کار عتیقه جات و از این حرفها. نود و نه درصد موارد پولدارای ایرانی به همین جا کار را ختم میکنند . خارجی ها سیستمشون یخورده فرق داره. وقتی پولدار میشن ، میزنن توی کار قایق تفریحی، بعدش که چپشون پر تر میشه هوس هواپیمای شخصی و از این حرفها به سرشون میزنه. اما بعد از این مرحله، چیزی که همه پولدارهای غربی ها آرزوشو دارن خریدن یک تیم ورزشی حرفه ایه. هر چی که پولشون برسه ، از فوتبال گرفته تا بیس بال و هاکی تا بسکتبال و فوتبال آمریکایی

چند وقتی است که تیم بسکتبال بی صاحب نیواورلینز هورنتز را گذاشته اند برای فروش. توی این مدت خود سازمان لیگ ان بی ای این تیم بی صاحب را میگردوند. اولش ادم فکر میکرد کیه که سیصد چهارصد میلیون دلار داشته باشه یک تیم ورزشی بخره  ولی بعدش که خبر فروشش هفته پیش درز کرد معلوم شد که سر خریدن این تیم دعوا بوده. توی این دعوا هم ادم های کلفتی مثل لری الیسون ( صاحب شرکت اوراکل و چند تا شرکت کامپیوتری مهم دیگه) هم دیده شده که دسته چک بدست بیرون دفتر کار دیوید استرن وایستاده بودن. نهایتا این تیم به صاحب تیم فوتیال نیو اورلینز سنتس فروخته شد و عددی حول و حوش سیصد میلیون دلار اسکناس خشک بابت این معامله رد و بدل شد

دنیای کار و تجارت هنوز توی کف این خبر بود که چطوری توی این وضع قاراشمیش اقتصادی امریکا واسه یک تیم اوشکول یک نفر حاضره سیصد میلیون دلار بده که یهیویی خبر اومد فیس بوک برای خرید اینستاگرم یک میلیارد دلار ( یک سوم پولی که حاجی خاوری هاپولی کرد) زد زمین و کار را تمام کرد. اینستاگرم اسم یک شرکته که ده دوازده تا جوون یک سال و نیم پیش راه انداختن و یک اپلیکیشن ای فون نوشتن به همین اسم. کاری که این اپلیکشن میکنه اینکه که میشه باهاش عکس گرفتن و برای دوست و اشنا فرستاد. چند تا هم فیلتر خوشگل داره که باعث میشه عکس ها مشتی تر به نظر برسه. همین! حالا شما تصور کنید که یک اپلیکشن ای فون سه برابر قیمت یک تیم ان بی ای پول بابتش دادن . اینکه که میگن دست بالای دست زیاده همینه