امروز یکی از خواننده های این وبلاگ برایم لینکی را فرستاد که به مقاله ای در انتقاد از مدیریت فدراسیون بسکتبال و مستقیما برادان مشحون که مدیریت این فدراسیون را برعهده دارند اشاره کرده بود. نویسنده این مطلب که در وبسایت« مرکز رسانه ای ورزش ایران» منعکس شده بود ناشناس است اما من اول تصور کردم خود فدراسیون این مطلب را انتشار داده تا به دیگر منتقدان نشان دهد که چه افراد مغز شیرینی از آنها انتقاد میکنند۰
این مطلب پاسخ دهنده یکی سوال من بود که چرا این فدراسیون با این همه دشمن هنوز سر پاست؟ هیچ چیزی بهتر از دشمن ابله نیست. اگر نویسنده این مطلب نماینده دسته ای از مخالفان فدراسیون مشحون هاست، یا نماینده آن دسته ایست که قرار است بعد از این فدراسیون به سر کار بیاید ، واقعا به این موضوع ایمان اوردم که « هرمدیریتی توی این مملکت عوض شده، گروه بعدی اشغال تر از قبلی ها بودند»۰
این مطلب سراسر عقده که به شکل برنامه های پروپاگاند دولتی نوشته شده بود یک نکته بسکتبالی هم نداشت. هر کسی با ذره ای عقل سلیم این مطلب را بخواند این فدراسیون میشود. در اینجا فقط به گوشه ای از خزعبلات این نوشته اشاره میکنم ( پاراگراف های بولد نقل قول مستقیم از این مطلب است)۰
به هر حال هرکس که دغدغه ای در زندگی شخصی اش نداشته باشد از کنار این مسائل هم به راحتی می گذرد. داشتن املاک شخصی در امریکا و آرامشی که او و خانواده اش چند سالی است به دست آورده اند مسلم است که شرایط زیردستان چندان به چشم نمی آید و حتی زمانی برای فکر کردن به آنها وجود ندارد
بالاخره نفهمیدیم آقایان دغدغه دارند یا ندارند. لطفا یکی توضیح بده معنی این پاراگراف چیه؟ یکی نیست بگه اگه ناراحت املاک اقایون توی خارج هستی چرا یقه حاج آقا خاوری و بقیه مفت خورهای از این دست را نمیگیری؟
به یاد آوریم بازی های پارالمپیک 2008 پکن را؛ جایی که بسکتبالیست های جانباز و معلول ایران پای اعتقاداتشان و سیاست استراتژیک کشورشان ایستادند و حاضر به قبول همه عواقب آن یعنی محرومیت 4 ساله از حضور در میادین ورزشی شدند. حالا این مسئله را مقابل کسی بگذارید که اصلا به سیاست اهمیت نمی هد و تنها بازی بسکتبال برایش اهمیت دارد.
اگر اینگونه باشد که برادران مشحون به سیاست اهمیت نمیدهند این نشون دهنده اینکه که چقدر شعور دارد و همین بیرون ایستادن از سیاست باعث شد که اون گندکاریهایی که در فدراسیون بسکتبال هر روز این فدراسیون را تا مرز تحریم فیفا جلو میبره پیش نیاد. اگر منظور این نویسنده بازی نکردن در برابر اسراییله ِ، هنوز یادمون نرفته که رضا مشحون چطوری تونست مشکل بازی نکردن تیم نوجوانان و احتمال تحریم همه تیم های فدراسیون در جام جهانی در ارژانتین را ماست مالی کنه و قضیه به خیر گذشت . شاید حرکتی که این مرد کرد قوی ترین کاری بود که فدراسیون مشحون ها در طی ریاستشون در چهارچوب روابط بین الملل انجام داده اند۰
ه جای آنکه به آن دردها برسند پای گفتگو با رسانه های بیگانه می پردازند و از گفتگو با آنها هم هیچ ابایی ندارند! رادیو فردا و رادیو زمانه که علاقه خاصی به این دو برادر ایرانی دارد بارها به بهانه های مختلف با آنها به گفتگو پرداخته
وقتی شنیدم که در جام جهانی بسکتبال در ترکیه فدارسیون گفتگو بازیکنان و مربیان را با رسانه ها فارسی زبان خارج ممنوع کردند تعجب کردند اما ظاهرا این بندگان خدا از این تیپ منتقدین می ترسیدند که به جای انتقاد از روش مدیریت بسکتبال کشور گیر دادن به رادیو فردا و زمانه۰
نمونه آن عدم تحقیق درباره سرمربی اسرائیلی الاصل تیم ملی بسکتبال روسیه است تا در المپیک 2008 پکن خوش و بش بازیکنان تیم ایران با او سوژه رسانه های عربی شود و حتی برخی رسانه های رژیم صهیونیستی هم این مسئله را آن قدر بزرگ کنند
طبق نظر این منتقد فدراسیون بسکتبال را با همین وضع نصف و نیمه اش باید تعطیل کند و یک مشت مامور اطلاعاتی استخدام کند که از پیشینه همه کسانی که ممکن است در مسابقات بین المللی یک لبخندی به بازیکنان ما بزنند اطلاع حاصل کند تا خدای نکرده مثل مرحوم آقای بزرگ در جوانی با مارلین دیتریش ابگوشت بزباش نخورده باشند۰
این بی توجهی ها به اینجا هم ختم نمی شود؛ چراکه بازیکن امریکایی که از دو سال قبل در لیگ ایران مشغول به فعالیت بود ظاهرا با اهدافی غیر از بازی بسکتبال وارد ایران شده بود و چه چیزی بهتر از این که در غفلت مسئولان بسکتبال ایران دست به ساخت مستند ضدایرانی و اسلامی بزند!
این بنده خدا در اینجا اشاره به فیلم مستند «کار ایران» ساخت مستند سازی امریکایی اشاره میکنه. یکی نیست از این منتقد بپرسه که اینکه یک بازیکن باشگاهی در زمان فراقتش چکار میکند چه ربطی به فدراسیون بسکتبال داره. اگر این فرد کار غیر قانونی کرده که باید توسط مسوولین قضایی کشور مجازات بشه. در ضمن این فیلم که ضد ایرانی نامبرده شده نشون میده که زن ایرانی به غیر از بچه اوردن و ظرف شدن کار دیگه ای مثل « فکر کردن» و «شخصیت اجتماعی داشتن » هم میتونه بکنه
«کوین آلفونسو سپارد» که اتفاقا سابقه حضور در لیگ اسرائیل را هم داشته با استفاده از شرایط موجود در بسکتبال به بهترین شکل سوءاستفاده از موقعیت را کرد تا در نهایت این مستند با همکاری یک تهیه کننده مخالف ایران ساخته شود و مقابل دیدگان بهت زده مسئولان فدراسیون قرار بگیرد.
این منتقد معتقده که اگر یک بازیکن خارجی در اسراییل بازی کرده نباید توی لیگ ما بازی کنه. فقط کافیه یک خشک مغز هایی از این دست ایده بدهند تا فدراسیون بسکتبال ما هم مثل فدراسیون فوتبال هر روز در معرض تحریف فدراسیون جهانی قرار بگیره
ارتباط مستقیم یکی از برادران مشحون بعنوان بادی گارد نخست وزیر سابق شاه معدوم یعنی هویدا، پیشینه نه چندان خوشایند و منفی است که ظاهرا در این خانواده پرجمعیت نقطه تاریک به حساب نمی آید و همین بس که حالا شاهد پررنگ شدن بی اخلاقی ها در میان ورزشکاران این رشته بود!
این یکی را به خر بگی میخنده. فحش خوار مادر دادن در استادیوم های شهرستان ها و تهران اولا که چیز جدیدی نیست ثانیا چه ربطی به بادی گارد نخست وزیر داره؟انگار فدارسیون بخش نامه فرستاده و فحش های مجاز را در ورزشگاه ها ترویج کرده. تازه داستان این خانواده پر جمعیت را ما سر در نیاوردیم. لابد این منتقد رفته توی فیس بوک و مشحون ها را جستجو کرده و دیده تعدادشون از خودش و رفیقاش توی دخمه بیشترن و خیلی بهش بر خورده۰
معرفت خرج می کنند که بدون او به هیچ سفر خارجی نمی روند و انواع و اقسام پست های فدراسیون را به پیرمرد بی اعصاب بسکتبال سپردند یعنی حسن نوربخش
یعنی خداییش از همه ایراد های حسن نور بخش این منتقد فقط توانست « پیر مرد بی اعصاب» را به او نسبت دهد۰
در اینکه فدراسیون بسکتبال تمام تلاش خود را کرده است که صدای مخالف شنیده نشود بحثی نیست اما وقتی مخالفان فدارسیون از قماش این منتقد بی نام و نشان هستند این فدراسیون سالهای سال پایدار خواهد بود۰
یکی از چیزهایی که کمتر خواننده های وبلاگ توپ سرگردان در مورد من میدونن اینه بعد از بسکتبال من به عکاسی خیلی علامند هستم .فکر میکنید سوژه مورد علاقه من چیه؟ بسکتبال
اخیرا در مسابقه عکاسی که از سوی فیبا به افتخار هشتادمین سال تاسیس فیبا با موضوع بسکتبال در همه جای دنیا برگزار شده شرکت کرده ام. جایزه این مسابقه بلیط فینال بسکبتال المپیک است و برای کسب ان به رای شما نیازمندم. برنده این مسابقه از سوی مردم انتخاب میشه و همه میتونن از روی وب با کلیک کردم روی عکس رای بدهند.
محمد الکاری، بازیکن تیم متحد لبنان دیروز در بازی های باشگاه های لبنان به تنهایی 113 امتیاز آورد تا تیمش با نتیجه 173 به 141 بر تیم مقابل غلبه کند
سوابق فیبا نشان میدهد که این اولین باری است که یک بازیکن در مسابقات رسمی فیبا در آسیا توانسته بیش از صد امتیاز در یک بازی بیاورد. در تاریخ ثبت شده مسابقات رسمی فیبا تنها دو بار بازیکنی توانسته بیش از صد امتیاز را به نام خود ثبت کند
بر اساس کتاب رکورد های گینس حدنصاب بیشترین امتیاز اورده شده توسط یک بازیکن در یک بازی دویست هفتاد و دو امتیاز توسط یک نوجوان سیزده ساله سوئدی در بازی های دبیرستان های استکهلم بوده
اما محمد الکاری که بازیکنی کاملا معمولی را معدل 7 امتیاز در بیست و سه بازی گشته تعجب همه را بر انگیخت. الکاری که در دوران تحصیلش در دبیرستانی در تگزاس عضو تیم بسکتبال بود، انجا هم معدلی بهتر از 7 امتیاز در هر بازی نداشت. برای رسیدن به 113 امیتاز محمد الکاری شصدو نه بار شوت سه امتیازی زد که سی و دوتای انها گل شد . یعنی نود و شش امتیاز از مجموع 113 امتیاز او سه امتیاز بود که باید به دفاع تیم مقابل یک خسته نباشید سنگین گفت. آستین جانسون هم تیمی امریکایی الکاری در مورد شوتهای او در ان بازی گفت: چند تا شوت اول محمد گل شد و ما هم توپ را به او رسوندیم ولی بعد متوجه شدیم که دستش خیلی گرم شده و هر چی میزنه میره توی گل . بهش تبریک میگم و حقشه که رکورد دار آسیا باشه
دارم ثانیه شماری میکنم ویدیوی بازی محمد الکاری بیاد روی یو تیوب
بلاگ پست "پیشکسوت بی اعصاب کت و پت فدراسیون را رو میکند" برای خودش سرو صدایی به پا کرده. این اولین بلاگ پست وبلاگ یادداشتهایی توپ سرگردان است که به یک منبع فارسی زبان در داخل ایران لینک داده و بین خوانندگان داخل نظرات مخالف زیادی داشته. بیشتر خوانندها معتقد بودند که این آقایی که بنده به حرفهاش لینک دادم خودش اوضاعش بی ریخته
اگر بخواهم نظرات را در سه دسته جمع بندی بکنم شاید بهترین عنوان ها به شرح زیر باشه
یک : بابا این یارو لوطی پای نقاره هم نیست چه برسه به پیشکسوت بسکتبال
دو: آقا کارن شما خبرنداری؛ اگه این بکتاش به بالا مالا ها وصل نبود اینجوری جرات نمیکرد قد قد کنه
سه : خداییش اگر بکتاش رییس فدراسیون بشه وضع بسکتبال از اینی که هست بدتر میشه ، صد رحمت به همین فدراسیون
در مورد اظهار نظر اولی راستشو بخواهید من به عنوانی که اون وبسایت به این ادم داده بود بسنده کردم والا خود من هم که الان یه پا پیشکسوت هستم تا حالا اسم این آقا را نشنیده بودم (البته اینکه من اسم ایشون را نشنیده بودم دلیلی به پیشکسوت بودن یا نبودن ایشون نیست). بهرحال پیشکسوت یا پسکسوت باید دید طرف حرف طرف چیه نه اینکه شناسنامه طرف را زیر و رو کنیم. در مورد اظهار نظر دوم که بکتاش به اون بالا بالاها وصله، باید گفت که اگر تصور عامه اینه که برای انتقاد از یک فدراسیون ورزشی در ایران باید به بالا بالاها وصل بود خود این دلیل دیگری است که در نظام بسکتبال ایران چه فاجعه ای به لحاظ آزادی بیان در جریانه . البته در ایران از قدیم هم رسم بود که هر کسی برای نون خوردن باید به یک جایی وصل باشه پس اینکه فدراسیون فعلی ده ساله سر کاره و صدای هر کسی که دلشون خواسته را خفه کردند، نشون میده که اون جایی که فدراسیونی ها بهش وصلن از جایی که این آقا بهش وصله خیلی کت و کلفت تره. پس خطری فدراسیون را از طرف این آدم تهدید نیمکنه
اما اون اظهار نظر آخر به نظرم بیشتر از بقیه قابل بررسی تر میاد. این حرف را هم قبلا هم از آدمهای دیگه ای که دل خوشی از فدراسیون فعلی نداشتن شنیده بودم. مثلا خیلی ها بهم گفته بود که حسن اقا بیک که اینقدر از فدراسیون انتقاد میکنه خودش عمرا اگه بتونه یکدونه از این قهرمانی های را که اینها با همین وضع قارشمیششون گرفتن به دست بیارن. اینکه مخالفان فدراسیون خودشون اگر مصدر کار بشن میتونن قهرمانی به دست بیارن یا نه بیشتر به این ربط داره که ببینم نقش فدراسیون در قهرمانی چی بوده. فدراسیون یکی از وظیفه هاش اینه که تیم ملی انتخاب کنه، مربی ملی استخدام کنه، هزینه سفرهایی خارجی تیم را بده و نماینده ایران در سازمانهای بین المللی مرتبط با بسکتبال باشه. وظیفه فدراسیون این نیست که شوت های صمد گل بشه، مهدی کامرانی بتونه درست کراس اور بزنه یا حامد حداددی بتونه ریباند کنه. اینی که بسکتبال ما خوب باشه به بضاعت ورزش ما ربط داره. ربط مستقیمی به فدراسیون نداره .بضاعت بسکتبال به زیر ساخت اون ورزش در ایران ربط داره. اگر زیرساخت ورزش توی یک کشور درست و حسابی باشه طبیعه که تیم منتخب فدارسیون که نماینده ملی کشوره هم نتیچه میگیره. یک مثال میزنم که قضیه بیشتر روشن بشه . تصور بکنید رییس فدراسیون بسکتبال آمریکا باد به غبقبش بندازه که اهای ملت این شونصد تا قهرمانی جهان و المپیک اثر مدیریت مدبرانه فدراسیون ماست... اینجاست که باید گفت: زر اومدی قرمه سبزی! ( از تکه کلامهای مربی سابقم) . اخه مگه درک روز یا کوین دورنت را فدراسیون بسکتبال آمریکا تربیت کرده که الان باهاش پزمیدی! حالا از اون ور تصور کنید رییس فدراسیون بسکتبال سریلانکا بدلیل نتایج نامطلوب بسکتبال این کشور زیر سوال بره. اخه یکی نیست بگه کشوری که نود و هشت درصد مردمش زیر صد و شصت و پنچ سانت هستن و از بس فسقلی اند باید در مغازه های لباس فروشی کودکان لباس بخرن را چه دخلی به بسکتبال داره. حرف من اینه که نتایج تیم ملی یک کشور تنها معیار سنجش عملکرد یک فدراسیون نیست. به همین دلیل این همه به قهرمانی ها یان فدراسیون ننازید. اگر این فدارسیون ادعایی داره باید نشون بده که در همگانی کردن بسکتبال چیکار کرد؟ در کمک به ایجاد زیر ساختهای بسکتبال چه آجری روی آجر گذاشته؟ در مورد اعمال نفوذ در سازمانهای بین المللی بسکتبال چیکار کرده؟
مدیریت فدراسیون فعلی درسته که روش کارش استفاده از مشت اهنینه ولی خودشون هم میدونن که در با این وضع قارشمیش مملکت بلبشو سنگ روی سنگ بند نمیشه . تازه اگه بخوان کار زیر بنایی بکنن نتیجه اش به عمر اینها قد نخواهد داد و مدیریت بعدی همه نتایج کارهایی اینهای را به حساب خودش میگذاره. این بود که بالاخره بعد از چند دوره مدیریت فدراسیون که یک تعداد جوون با استعداد و قد بلند به پستشون خورد با خودشون گفتن که اقا فدارسیون داری را بی خیال بچسبیم به تیم داری. همین بود که چسبیدن به تیم داری و مقام اوردن که هم سریع و السیره و هم سه سوت میشه مدال ها را کوبید توی صورت هر کسی که قد قد میکنه و هم اینکه ملت نمیپرسن این بازیکن ها از کجا اومدن. همین مدال ها، که روز به روز گرفتنشون حتی توی همون اسیا هم داره سخت تر میشه، پایه ای شده برای این بامبول که " درسته که مدیران فدراسیون دهن هرکی حرف بزنه را میبندند ولی خداییش کارشون درسته ! ببین چقدر مدال اوردن". میدونید این توجیه کدوم ادمهاست؟ همونهایی که میبینن که فدراسیون چطوری مخالفانشون را حذف میکنه ولی از ترس از نون خوردن افتادن میگن : باز هم صد رحمت به همین ها... هر کی رفت یکی خر تر از اون اومد سر کار. به جون آقا، اگه اینها برن و امثال بکتاش بیان روی کار وضع از اینی که هست بدتر میشه... حالا ما مرده شما زنده
در ایران رسمه که شب عید سازمان ها گزارشی در مورد جمع بندی عملکردشون میدن بیرون. سال گذشته در مجموع سال خوبی برای فدراسیون بسکتبال نبود چون این فدراسیون اصولا بر پایه نتیجه های تیم ملی بزرگسالان در بازیهای اسیایی استواره و بعد از باخت عجیب به اردن و از دست دادن شانس المپیک یک نمه اوضاعشون لنگ در هوا شد. اما با کمال تعجب مدیر تیم های ملی سال گذشته با سالی خوب و موفقیت امیز برای بسکتبال ما جمع بندی کرد. همین باعث شد که خیلی ها که از دلشون از اوضاع خونه قاط بزنن و هر چی از دهنشون در بیاد بگن. البته با توجه به سیستمی که در بسکتبال ایران در جریانه کسی که ساز مخالف میزنه یا صداش همانجا خفه میشه یا اینکه کسی جرات نمیکنه بگه بابا این بنده خدا هم حرف حساب میزنه
یکی از اونهایی که حسابی قاطی کرده و با بی اعصابی کامل کت و پت فدراسیون را ریخته بیرون شخصی است به نام همایون بکتاش. من ایشون را نمیشناسم ولی حرفهاش به نظر من حرف حساب میاد .ایشون در یک مطلبی به نام " معظلات نانوشته بسکتبال ایران " هر چی میدونسته را ریخته بیرون. یقه همه را چسبیده . از صفا علی کمالیان تا خواهر زاده آقای مشحون را به همیدگه پیچیده. خلاصه همه را شسته گذاشته کنار. مطلب کاملش توی یک وبسایتی که در ایرانه منتشر شده و تا فیلتر نشده بخوننین تا گوشی دستتون بیاد اوضاع از چه قراره
حامد حدادی، تنها بازیکن ایرانی شاغل در ان بی ای ، دیشب در برابر لوس انجلس لیکرز به میدان رفت و در سیزده دقیقه ده امتیاز اورد، شش ریباند کرد و سه بار توپ حریف را بلوکه کرد و تیمش لیکرز را به زانو در آورد. حامد هر یک دقیقه و بیست ثانیه یک امتیاز اورده است . مارک گسول سانتر اول این تیم که سی و پنج دقیقه بازی کرده تنها هشت امتیاز آورده است! حساب سرانگشتی نشان میدهد اگر در این بازی ممفیس به جای گسول به حامد 35 دقیقه بازی داده بود او میتوانست چهل و هفت امتیاز بیاورد. این مقایسه ممکن است این ایده را در ذهن بعضی ها جا بیاندازد که حامد از مارک گسول بهتر است و حقش در ممفیس خورده شده۰
دلیل اصلی امتیاز آوری خوب حامد حدادی ، جدا از شوتهای درصد بالای او، این بود که لیکرز برای حامد برنامه دفاعی تدوین شده ای، انگونه که برای گسول داشت تهیه نکرده بودند. همه میدانستند که مارک گسول با اندرو باینم ، که در این روزها بسیار خوب بازی میکند، سرشاخ خواهد شد و هرچه باینم روز بهتری در دفاع داشته باشد گسول روز بد تری در حمله خواهد اگر به جای گسول حامد در رادار لیکز بود بی شک روی عملکرد او در زمین تاثیر میگذاشت۰
منظور اصلی من در این پست پرداختن به این موضوع است که چرا حامد که هر بار، حتی دقایقی بسیار کم، به زمین امده و خوب بازی کرده ولی جایگاه ثابتی در چرخش ( انچیزی که در فوتبال بهش ارنج میگن) بازیکنان تیم ممفیس ندارد؟
در مورد حامد دو موضوع هست که باعث میشه او در همه بازی ها در چرخش تیم قرار نگیره. اولین موضوع اینست که یک بازیکن ایده ال برای مربی های ان بی ای بازیکنی است که عملکردش در زمین برای مربی قابل پیش بینی باشه. یعنی وقتی که مربی تصمیم میگیره بازیکنی را بفرسته توی زمین اطمینان داشته باشه که چه در بازی های خانگی و چه در بازیهای خانه حریف همان چیزی که از اون بازیکن انتظار میره توی زمین پیاده بشه. از متوسط درصد شوت گرفته تا تعداد خطاهای انجام شده همونی باشه که متوسط آمارهای فصلش نشون میده . بازیکن هایی که مثل تی جی فورد یک شب چهل امتیاز میاوردند و شب بعد فقط سه امتیاز و چهار خطا در مدت ده دقیقه انهایی هستند که مربیان را عصبی میکنند. اگر حامد حدادی ، چه در تمرین و چه در زمان محدودی که به او بازی میدهند، به مربی نشان دهند که هر شب اماده است که همان آمارهایی که از او انتظار میرود را در زمین بدست آورد بی شک نقش پر رنگ تری در چرخش تیم پیدا خواهد کرد و او تبدیل به ابزار مطمن تری در جعبه ابزار ممفیس خواهد شد۰
محدودیت دومی که حامد با آن روبروست مربوط به ساختار تیم ممفیس و قابلیت های اوست. مربی تیم ممفیس هنگام روبرو شدن با تیم هایی که در ترنزیشن ( انتقال دفاع به حمله ) سریع هستند، نظیر میامی هیت، نمیتواند دقایق زیادی به حامد اختصاص دهد چون حامد علیي رغم تلاشی که در زمین میکند همیشه جز کند ترین بازیکنان زمین است. اما هنگامی که با تیم های قد بلند که بازیشان بر اساس حرکات پشت به حلقه پایه ریزی شده، نظیر لوس انجلس لیکرز، اینجاست که حامد حدادی و قامت بسیار بلند او به کار میآید. مارک گسول در حال خاصر یکی از بهترین سنتر های ان بی ای است و هر شب میتواند سی تا چهل دقیقه توی زمین با سرعت یک فوروارد بدود تا وقتی که ساختار ممفیس به این شکل است حامد ، با توجه به تمامی نقاط قوت و ضعفش ، توفیق انچنانی در گرفتن زمانی بیشتر از پانزده دقیقه نخواهد داشت. شاید جابجا شدن به تیم دیگر یا حتی جابجا شدن بعضی بازیکن های کلیدی از ممفیس بتواند این معادله را به نفع حامد عوض کند. به هر حال تا ان روز حامد باید سخت کار کند و این تصور را در ذهن مربی ایجاد کند که او میتواند نقشی که برایش در نظر گرفته شده را هر شب به همان خوبی که انتظار می رود اجرا کند۰
طرفداران بسکتبال ان بی ای در مورد انتقال درک فیشر از لیکرز به اوکلاهوما ثاندر دو نظر متفاوت دارند. گروه اول معتقدند که این انتقال کاملا قابل پیش بینی بود. درک فیشر پیر شده و یکی از ضعیف ترین پوینت گاردهای شروع کننده در لیگ امسال است. گروه دوم که از این تصمیم لیکرز بهت زده اند معتقدند که درک فیشر مرد ثانیه ها اخر است. آین دسته از طرفداران انهایی هستند که تاثیر حرکات کلیدی درک فیشر را در آخرین قهرمانی لوس انجلس لیکرز از یاد نبرده اند
درک فیشر پس از خروج از لیکرز در مصاحبه با ایی اس پی ان اعلام کرد که میخواهد به جایی برود که یک بار دیگر قهرمان شود و با شش انگشتر قهرمانی کفشهایش را بیاویزد. هیوستون راکتز جایی نبود که فیشر بتواند این رویا را به واقعبت پیوند دهد، از این روی باب مذاکره با دو تیم میامی هیت و اوکلاهوما ثاندر را باز کرد. این در حالی بود که در هر دو تیم نقش پوینت گارد شروع کننده را به او نمی دادند اما همه میدانستند که نقش درک فیشر به عنوان بازی ساز و مرد لحظه های آخر، مردی که با کوله بار تجربه در لحظات حساس میتواند نتیجه را عوض کند، در هر تیم ان بی ای کلیدی است
اکنون که درک فیشر به اوکلاهوما ثاندر، بهترین تیم کنفرانس غرب و کاندید اصلی شرکت در فینال ان بی ای منتقل شد ، شانش کسب قهرمانی ششم او از شانس کوبی برایانت بیشتر به نظر میرسد. به نظر میرسد کوبی هم، که این روزها تمام تمرکزش بر روی کسب حلقه قهرمان ششم و برابر کردن رکوردش با مایکل جوردن است ، هم این موضوع را فهمیده . دیروز وقتی خبرنگاری از کوبی درباره بازی هفته اینده در برابر اوکلاهوما پرسید او اینگونه جواب داد
بیین، این پنج بار قهرمان شدن با سوسول بازی و بوسیدن روی همدیگه به دست نیامده (اشاره به میامی هیت). هفته دیگه در بازی با اوکلاهوما من فیشر را با خاک یکسان خواهم کرد... اگر فیشر توی دفاع سویچ کنه و بخواد منو دفاع کنه ، اونجاست که قاطی میکنیم! مطنم که فیشر با ارنج میگذاره توی کمر من و به همین خاطره که ما عاشق همدیگه هستیم
کرکری خواندن های کوبی تمامی نداره ولی تا چند ماه دیگه درخواهیم یافت که کدامشان به انگشتر قهرمانی ششم نزدیک تر هستند . کوبی یا فیشر؟
Coach Mike D'Antoni is no Isaiah Thomas. He is a big man. 58+ wins a season for many years in Phoenix. He led US men’s national team to Olympic medal. That is enough for those pesky fans to stop bitching about “Eyoohh,… D’Antoni’s ‘Run & Gun’ is killing the legs of Amare and Melo”. Enough with that nonsense. The dude is paid $100 mil, if he can’t run send him to D-league.
Now that he involuntary handed his resignation, I am sure fans are happy that their beloved, over rated Melo is free to do what Melo does.
I fully accept it’s a streaky season. Except for few top teams, the rest of the league are stuck in crazy roller coaster of win-loss streaks but even in this crazy world of post lock out NBA 8 wins and 7 loss in a row is weird. So, what is the problem with New York Knicks? With star studded roster, I am sure they can’t blame it on ‘Lack of Talent’. They even get eye-popping numbers from their minimum contract, Jeremy Lin. Steve Novak shoots like Pistol Pete, Iman Schampert showed up to be a mini Russel Westbrook. Jarred Jefferies plays big. Newly acquired champ centre, Chandler does what he does best. So, it all comes down to Melo and Amare. Or I guess it all comes down to Carmelo Anthony.
Everyone says Melo is an offensive juggernaut. Melo is a one man offensive team. He closes, he knows how to win. I am not %100 sure if he does what they say. Unlike Kobe, the way Melo operats never improves players around him. All he does is face up isolation and spot jumpers. The part I don’t get about Melo is that since when a super star can get a pass on not having any defense. Almost all super stars and max contract players in NBA is among the best defenders in the league. Even a ball hog like Kobe is the defense player of the year. The god damn NBA champions are always the best defensive team. The other thing about Melo is his lack of consistency since he join NYK. I am not comparing a max contact player with a dude who played in D-league two month ago but Jeremy Lin was more constant that Melo since he started with Knicks.
D’Antoni is out means more balls for Melo, less ball for Lin, Novak and Schumpert. We gotta see if this trade works for the folks in the Garden.
Holly grail of basketball is finding the sweet spot to shoot from. Part of every player's shot selection is to pick the best spot to jack it up.
Kirk Goldberry collected five year worth of data form NBA games. With 1335 games every season, he reviwed data for over 6600 games and more than 700 players. He overlaped all NBA shot charts to find hot and cold spot for all the players. Shocking results is that damn little blue dot on the left side of the key is the hardest spot to make a shot. Only two Tim Duncan and Chris Bosh was able to make more that %46 of thier shots from there. For the rest, it was a mess. Koby scored only %33 of his shots from that location.
Why its so hard to sink a shot from there? God knows. Maybe the tallest defence guys are usuly hanging out in there. It's high traffic. Offence is usually in the move in that spot. Worst of all, your mind plays trick on you: bank it or swish it?
Furthure, Kirk broke down the shot charts for every postion as below. ( Red=High Percenage shots. Blue=Low Percentage shots).
رقابت های یک حذفی بسکتبال مردان دانشگاهی آمریکا، معروف به مارچ مدنس، پرهیجان ترین مسابقات بسکتبال دنیا است که هر سال در ماه مارس حتی رقابت های ان بی ای را در سایه خود قرار میدهد. اما خبری که حتی شروع این رقابت ها را تحت شعاع خود قرار داد گزارش رواج مصرف مواد مخدر در بین بازیکنان بسکتبال دانشگاه سیراکیوز بود که امروز به چاپ رسید. طبق این گزارش مقامات این دانشگاه ، که تیمش اکنون رده دوم کل کشور قرار دارد، در ده سال اخیر بارها مصرف مواد مخدر و آزمون های مثبت مواد را زیر سیبلی در کردند و از گزارش این رویداد به مقامات ان سی دبل ای خودداری نموده اند.
در سه ماه گذشته تحقیقات مستقلی در مورد میزان رواج استفاده از مواد مخدر تفریحی ( منظور حشیش و ماریجوانا و موادی از این دست است نه هرويين و کوکایین) بین بازیکنان تیم دانشگاه سیراکیوز از سوی ان سی دبل ای صورت گرفت که در طی ان چهار منبع موثق و مستقل تایید کردند که مقامات این دانشگاه بارها از گزارش مصرف این مواد بین بازیکنان به سازمان ان سی دبل ای طفره رفته اند. فاجعه زمانی بوده که حتی بازیکنانی که تست مواد مخدرشان مثبت در میآمد و طبق قانون داخلی دانشگاه باید از حضور در تمریع منع میشدند، بدون هیچ محدودیتی و با رضایت مدیریت دانشگاه در تمرینات و مسابقات شرکت میکردند. پس از فاجعه سو استفاده جنسی از سوی کادر آماده سازی تیم فوتبال دانشگاه پنسیلوانیا در سال گذشته که زلزله ای در ورزش دانشگاهی آمریکا انداخت، فاجعه سیراکیوز غم انگیز ترین رویدادی بود که دوستداران ورزشهای دانشگاهی و والدین دانشجویان را شوکه کرد.
ورزش دانشگاه های آمریکا از دیرباز منبع شماره یک درآمد این موسسات آموزش عالی بوده است. برای نمونه دانشگاه رایس، جایی که ملی پوش ما ارسلان کاظمی در تیم بسکتبالش توپ میزند، تنها از طریق درآمدهای مرتبط با ورزش دانشگاهی بیش از دو میلیارد دلار درآمد داشته است. مولد اصلی این درآمدها هم پیروزی تیم های ورزشی است. به همین دلیل دربسیاری از موارد دیده شده که تیم های دانشگاهی تنها برای کسب پیروزی چشم اغماض بر خطاهای بسیاری را میبدند که پایه های آموزش و تربیت که مسولیت اصلی یک دانشگاه است را زیر سوال میبرد. رقابت تنگاتنگ و میلیاردها دلار پول موجود در این صنعت باعث شده که بسیاری از دانشگاه های آمریکا در این هیاهو فراموش کنند که این مسوولت اصلیشان اینست که این جوانان باید از این دانشگاه ها فارغ التحصیل شوند. دانشگاه کنتاکی که یکی از کارخانه های بازیکن سازی بسکتبال امریکاست است هر سال بین شش تا هشت بازیکن سال اولی یا دومی را بی انکه فارق التحصیل شوند به لیگ ان بی ای میفرستند. بسیاری از این بازیکنان هیچ گاه به دانشگاه باز نمیگردند تا فارق التحصیل شوند و هیچ کس هم نیست که بپرسد پس نقش دانشگاه به عنوان یک موسسه آموزشی چیست؟چرا؟ چون تیم کنتاکی هر سال بین شش تیم اول است.
جیم بوهم، مربی بسکتبال سیراکیوز و منتخب تالار مشاهیر بسکتبال، در پاسخ به این گزارش تکان دهنده گفت: من در مورد این موضوع هیچ اظهار نظری نمیکنم و نخواهم کرد.
اما ابرهای سیاه اتهام به این سادگی از آسمان دانشگاه سیراکیوز کنار نخواهند رفت.
اگر کشف پدیده ای به نام جرمی لین بزرگترین ترفیع در تاریخ لیگ ان بی ای باشد، فرستادن لِمار اودم به لیگ آماده سازی فجیع ترین تنزل مقام در تاریخ بیش از نیم قرن در بسکتبال حرفه ای آمریکاست. سه روز پیش ریک کارلایل، مربی تیم دلس موریکس تصمیم گرفت لِمار اودم را برای یک یا دو بازی به لیگ آماده سازی ان بی ای ارسال کند تا آماده بدنی و آمادگی ذهنی خود را بازیابی کند. لِمار اودم کم کسی نیست. او تنها بازیکنی است که در یک سال قهرمان ان بی ای و قهرمان فیبا شد. او مقام بهترین بازیکن ششم سال را یدک میکشد اما هیچ کدام از این عناوین پر طمطراق نتوانست یکی از با استعداد ترین بازیکن با تجربه ان بی ای را از سقوط به لیگ آماده سازی حفظ کند.
این تنزل مقام مثل این میماند که شما کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران باشید و مربی تشخیص دهد که شما برای تیم مناسب نیستید و شما را به تیم دوم حومه شهر برازجان ارسال میکند. لمار اودم که تمام عمر سیزده ساله لیگ ان بی ای اش را در شهر لوس انجلس بازی کرده بود از اینکه لیکرز تصمیم گرفت او را به نیواولینز بفروشد ان چنان شوکه و دلگیر شد که حتی بعد از انتقال به تیم قهرمان فصل قبل هنوز هم نتوانست به آمادگی ذهنی و بدنی لازم در حد این تیم برسد. اگر چه خیلی ها معتقدند این اقدام ریک کارلایل و مارک کیوبن یک تصمیم سمبلیک برای سر عقل آوردن اودم است اما هستند کسانی که فکر میکنند این ضدِ حالِ اساسی چنان تاثیری روی روحیه لطیف اودم خواهد گذاشت که شاید پایان دوران درخشان او را رقم بزند.
درس اول:
چیزی که در این میان توجه مرا بیشتر جلب کرده، عکس العمل هم تیمی های اودم است که در برابر سوال رسانه ها که «چه بلایی سر لمار اودم آمده است ؟» اینگونه پاسخ داده اند.
جیسون کید ( پوینت گارد): بعضی موقع ها باید افراد را به حال خود گذاشت تا خودشان مشکلاتشان را حل کنند.
ریک کارلایل ( سر مربی ): آودم را به تیم آماده سازی فرستادیم تا ارامش ذهنی اش را بازیابد.
مارک کیوبن ( مالک تیم ): اودم عنصری با ارزش برای تیم ماست و به راحتی از دستش نمیدهیم.
وقتی این عکس العمل ها را خواندم یاد بچه های تیم ملی بسکتبال ایران افتادم که بعد از باخت از اردن داشتند با حرف شکم همدیگر را جر میدادند.
فکر میکنید درس دوم چیست؟
کوبی برایانت با کسب مجموع 271 امتیاز از حضورش در بازیهای ال استار رکورد اسطوره بسکتبال مایکل جورن را که 262 امتیاز کسب کرده بود شکست. البته خیلی ها معتقدن این رکورد شکست هیچ معنی و مفهومی نداره چون جوردن بعد از تحصیل در دانشگاه به ان بی ای پیوست ولی کوبی یک ضرت از دبیرستان در سن 17 سالگی وارد لیگ شد. همین موضوع چند سال کوبی را می اندازد جلو و اعتبار این رکورد شکنی را خدشه دار میکند
در همون لحظه که کوبی داشت در شهر اورلاندو پوز مایکل جوردن را میزد و دل لیکرز ها رو خوش میکرد، اصغر فرهادی ( کارگردان ایرانی) هم داشت توی شهر لوس انجلس پوز کسانی را میزد که فیلمشو ممنوع الپخش کردند و دل همه ایرانی هایی که چشمشون به تلویزیون یا صفحه کامپیوتر بود را خوش کرد
امسال بدلیل وضعیت خاص تقویم زمان برگزاری مسابقات ستارگان ان بی ای با مراسم اعطای جایزه اسکار هم زمان شد. علی رغم فاصله زمانی سه ساعته بین اورلاندو، محل برگزاری مسابقه ال استار، و لوس انجلس این دو رویداد هم زمان از تلویزیون پخش میشد. من اصولا علاقه چندانی به مراسم اسکار ندارم اما امسال بر خلاف سالهای دیگه ثانیه ثانیه مراسم را تماشا کردم . دلیلش هم فقط و فقط حضور فیلم ایرانی «جدایی نادر و سیمین» بود. اصغر فرهادی با کسب جایزه اسکار دل میلیون ها نفر را خوش کرد. از ان زیباتر به جای تشکر از ننه و باباش و دست اندرکاران فیلمش موضوع جدایی مردم و دولت ایران را در پر تماشاچی ترین تریبون سینما مطرح کرد. وقتی تلویزیون ها آمریکا فوج شرکت کنندگان در تظاهرات 22 بهمن که از سوی دولت برگزار شده بود را نشان میدهد، برای مخاطب امریکایی سخت است که مردم و دولت را دو مقوله جدا بداند
اصغر فرهادی! دلت شاد که دل امتی را شاد کردی
لبرون جیمز دوباره در مسابقه دانک امسال که همین شنبه ای که میاد برگزار میشه شرکت نکرد. ببنید چطور این دانش اموز راهنمایی از لبرون گله میکنه