یکی از جاذبه های حضور در سالن های مسابقات بسکتبال ان بی ای، جدا از دختران بسیار زیبا و خوشتراش که عضو تیم رقص هستند با حرکات موزون تماشاگران را سر ذوق میآورند، موسیقی هایی است که دی جی (نواگزار) در حین بازی پخش میکند هم نقش زیادی در ایجاد فضای شاد در استادیوم دارند. این دی جی ها تلاش میکنند موسیقی هایی انتخاب کنند که مناسب لحظه های مختلف بازی باشد و به شکلی تیم خودی را تشویق کنند. در قدیم فقط یک نفر در سالن ارگ میزد و صدای ارگ از بلندگوها پخش میشد اما از سال 1995 به اینطرف همه سالن های ان بی ای به تجهزات کامل صوتی مجهز شده اند و با داشتن ایستگاه های دی جی همه موسیقی های روز را برای لذت تماشاچیان پخش میکنند. اما هیچ وقت تصور کرده اید که اگر در سالن های بسکتبال ایران بخواهیم از همین دی جی ها استفاده کنیم و بر اساس هر موقعیت بازی موسیقی پخش کنیم که مناسب ان حال باشد باید چه اهنگ هایی را انتخاب کنیم. در اینجا فهرست مقایسه ای چند اهنگی که در ان بی ای پخش میشود را با اهنگ هایی ایرانی که مناسب ان لحظات بازی خواهند ( نه لزوما مجاز) برای استفاده دی جی های ایرانی تقدیم میشود
در هنگام گرم کردن دو تیم - در سالن های بسکتبال ان بی ای اهنگ وای ام سی ای پخش میکنند. در سالن های بسکتبال ایران اهنگ جلال همتی . مهم نیست کدام یکی باشد هر چه که باشد در گرم کردن عضلات کمر و مچ دست بسیار موثر خواهد بود۰
در هنگام ورود بازیکنان به زمین - سالن های ان ابی ای اهنگ آی گات ا فیلینگ را پخش میکنند و استادیوم های ایرانی اهنگ امشب شب مهتابه ( فقط هم ورژن لیلا فروهر ) ۰
. وقتی بازیکنان از استراحت دو نیمه به زمین بر میگردند - سالن های ان بی ای اهنگ جنگ ستارگان پخش میکنند سالن های ایران اهنگ امشو شوه یاروم برازجونه
۰وقتی بازیکن تیم حریف از بازی اخراج میشود - سالن ها ان بی ای اهنگ هیت د رود جک را پخش میکنند و سالن های بسکتبال ایران اهنگ دیوونه منصور
وقتی بازیکنان تیم خودی برای گرفتن توپ روی زمین شیرجه میروند - سال ها ان بی ای اهنگ گرنید ( نارنجک) را پخش میکنند و سالن های ایران اهنگ عشق بندر (اثر جاودانه گروه سندی) بالاخص ان شاه بیتی که میفرماید: سی دختر هاجرو خودمو تو گل می پلکونوم
وقتی تیم خودی برنده میشود - سالن های ان بی ای اهنگ سلبیرشن را پخش میکنند. سالن های بسکتبال ایران اهنگ تیتراژ کارتون فوتبالیست ها
وقتی تیم خودی میبازد - سالن های ان بی ای اهنگ اوری بادی هرتس را پخش میکنند ( بعضی هاشون ) . سالن های بسکتبال ایران اهنگ دادی بر بادم
وقتی تیم خودی قهرمان میشود - سالن های ان ابی ای اهنگ وی ار د چمپیونز را پخش میکنند. سالن های بسکتبال ایران اهنگ یه حلقه طلایی معین
وقتی صحبت از شکستن رکورد در بسکتبال میشود طبیعیه که همه توجه ها به سمت ان بی ای معطوف میشه. همینطور وقتی صحبت از رکورد سه امتیازی به میان میاد اسم هیچ کس به غیر از ری الن به ذهنمون نمیرسه. اما دیروز وقتی رکورد تعداد سه امتیازی گل شده در یک بازی توسط یک بازیکن شکسته شد نه در مسابقات ان بی ای بود و نه اون بازیکن ری الن بود
ربکا گرینول، دختر هفده ساله امریکایی دیشب در یک بازی دبیرستانی در ایالت کنتاکی به تنهایی هفده شوت سه امتیازی را به ثمر رساند و با 51 امتیازی که به تنهایی اورد توانست موجب پیروزی تیمش باشد. او بیست و هشت شوت سه امتیازی زد که هفده تای انها به ثمر رسید. ربکا گرینول متولد ایندیانا است و عضو تیم ملی زیر شانزده سال امریکا بوده و در بازی های قهرمانی جهان دختران در ماه می سال گذشته قهرمان جهان شد. او همچنین عضو تیم سه به سه امریکا هم هست و در بازی های فیبا سال گذشته مدال برنز را بر گردن اویخت. وقتی گزارشگران از او پرسیدند چطور شد که این همه سه امتیاز زدی جواب داد که تیم مقابل دست به دفاع 2-3 زد و همین باعث شد برش زیر حلقه خیلی سخت بشه. من شروع کردم از بیرون شوت بزنم تا کمی دفاع باز بشه ولی خوب وقتی دیدم که شوتها گل میشه این کار را ادامه دادم
رکورد رسمی تعداد شوتهایی سه امتیازی به ثمر رسیده در ان بی ای دوازده سه امتیازیه که مشترکا متعلق به کوبی برایانت از لوس انجلس لیکرز و دانیال مارشال از تورنتو رپتورز است. در ایران که امار صحیحی وجود ندارد ولی تا انجایی که من به یاد دارم رکورد سه امتیازی های گل شده در یک بازی متعلق به بهرام مدرسی ( بازیکن تیم صدا و سیمای تهران ) است که در بازی های قهرمانی کشور در تبریز در سال 1368 شانزده سه امتیازی را در یک بازی به ثمر رساند
دیشب وقتی کوین گارنت از باستن با کارملو أنتونی از نیویورک با هم قاطی کردند کار به فحش و فحش کشی کشید. ظاهرا دامنه فحش ها اف دار تا حدی ادامه پیدا کرد که به زن کارملو انتونی هم کشیده شده. کارملو انتونی هم به کوین گارنت گفت که بیرون وایسا تا حالتو بگیرم۰
در بیشتر مواقع این جمله حالت سمبلیک داره ولی در این مورد خاص ظاهرا قضیه کاملا جدیه و همینطوری که در این وبدیو میبیند کارملو انتونی بعد از بازی دم در اتوبوس باستن منتظر کوین گارنته تا حالشو بگیره. موضوع نهایتا با حضور نیروهای همیشه در صحنه انتظامی ختم به خیر شد ولی ادم انگشت به دهان میماند که بازیکنانی که دستمزدهایشان سر به فلک میزند و انتظار حرفه ای بودن ازشان میرود چرا مثل بچه های دوم راهنمایی رفتار میکنند۰
وقتی که حسین رضا زاده آن وزنه معروف را بالای سر برد و رکورد جهانی سنگین وزن را شکست یا وقتی که خداداد عزیزی آن گل معروف را وارد دروازه استرالیا کرد همه ما ایرانی ها از ته دل خوشحال شدیم. هیچ وقت فکر کرده اید دلیل اصلی اش چه بود؟ چون آن ورزشکار هموطن ما بود و خودمان را در موفقیت او شریک میدانستیم. اینکه آیا ما برای موفق شدن او کاری کرده ایم یا نه هیچ اهمیتی ندارد همین که او موفق میشود برای کیف کردنمان کافی است. حالا تصور کنید میزان کیف کردن مان را وقتی ورزشکار نه تنها هموطنمان است بلکه بچه محل هم باشد. اینجاست که خر کیف شدنمان شانصد برابر میشود
پرده اول
مکان: ایران، تهران، خیابان سنایی، کوچه بیست دو
زمان: سال ۱۳۶۲
آن زمان ها هنوز ویروس بسکتبال خیابانی به کوچه ما نرسیده بود. گل کوچک هنوز شاه ورزش های اسفالتی بود. در کوچه ما همه بچه ها، شامل من که همیشه دروازه بان بودم، فوتبال گل کوچک بازی میکردیم اما یکی از بچه ها به نام سعید مطهری در کلاس دیگری قرار داشت. سعید از بقیه بچه های محل مسن تر بود و با آن جثه کوچکش با توپ فوتبال معجزه میکرد. یک پا دو پا کردن هم آخر تکنیک بود و کمتر کسی بلد بود یک پا دو پا بزند بدون اینکه کله معلق نشود. یک پا دو پا کردن، هم با پای چپ هم با پای راست، برایش اب خوردن بود. حتی یادم میاید که اون با توپ پلاستیکی دولایه کاری میکرد که معادل پیوت کردن در بسکتبال بود. خلاصه این اقا سعید ما گل سر سبد فوتبال بازهای محل بود و ما کوچکترها خیلی کیف میکردیم که او ما را تحویل میگرفت. مزه افتخار کردن واقعی را وقتی چشیدم که در مسابقات شبانه فوتبال جام رمضان که آن زمان ها زیر چراغ های میدان ارژانتین برگزار میشد چشم بچه های خیابان رسالت و بیست متری ارامنه را در آورد و چپ و راست بهشان لایی میزد. هر بار که سعید مدافعش را با لایی رد میکرد ما کوچکتر هایی که کنار زمین ایستاده بودیم خر غشو می رفتیم و بلند فریاد میزدیم: لایی پونزده زار! (هنوز هم نمی دانم معنی اش چه بود ولی خیلی میچسبید.) بعدش هم هی به این طرف و ان طرفی مان میگفتیم: آین اقا سعید که داره همه را لوله میکنه بچه محل ماست
پرده دوم
مکان: کانادا، تورونتو، خیابان کلارک، دبیرستان دولتی شهر وان
زمان: ژانویه ۲۰۱۳
از بچگی به دلم مانده بود که سالن بسکتبالمان نزدیک خانه مان باشد. در تمام سالهایی که بسکتبال بازی میکردم همیشه شانصد خط اتوبوس و تاکسی من را از سالن بسکتبال جدا کرده بود اما حالا که خرس پیری شده ام ظاهرا دعاهای آن زمانم مستجاب شده و سالن بسکتبالی که بچه ها برای بازی هفتگی اجاره کردهاند نزدیک خانه ما است. این سالن ورزشی متعلق به یک دبیرستان در شمال شهر تورنتو است. دور تا دور سالن بسکبتال پر است از پرچم هایی حاکی از افتخارات ورزشی مدرسه انهم فقط و فقط در بسکتبال! در ویترین افتخارات بسکتبال مدرسه که در ورودی سالن بسکتبال نصب شده پر است از عکس یک دانش آموز سیاهپوست دومتری به نام اندرو ویگینز
اندرو ویگینز، بچه محل تازه یافته من، متولد شهر تورنتو است و هفده سال دارد. وقتی در پانزده سالگی ( سال ۲۰۱۰) اسکاوتهای دانشگاه های امریکا، که این روزها در بشدت در تورنتو به دنبال استعداد هستند، بازی اندرو ویگینز نوجوان را دیدند نتوانستند فک هایشان را که روی زمین پهن شده بود جمع کنند. همان سال نویسنده ای در سایت یی اس پی ان اعلام کرده که دنیا باید منتظر لبرون جیمز بعدی باشد. اندرو در سال ۲۰۱۱ به عنوان بهترین بازیکن دبیرستانی جهان انتخاب شد و در مسابقه نمایشی بین منتخب دبیرستانی های جهان و امریکا چنان بلایی به سر تیم آمریکا اورد که نام خود را به عنوان کوبی برایانت یا لبرون جیمز بعدی ثبت کرد. اندرو اکنون شش ماه اخر دبیرستانش را در یک مدرسه آماده سازی در ایالت ویرجینایی غربی میگذارند تا برای دانشگاه آماده شود. با اینکه هنوز نه ماه با آغاز سال تحصیلی آینده فاصله داریم تیم های دانشگاهی گردن کلفت آمریکا نظیر دوک،اوهایو استیت و کنتاکی در حال معلق و وارو زدن برای جذب او هستند. اندرو ویگینز از همین الان رسما به عنوان انتخاب اول سال ۲۰۱۴ در ان بی ای شناخته شده. او عضو تیم ملی زیر هفده سال و زیر هجده کانادا بود و به تنهایی توانست در مسابقات فیبا برای بسکتبال کانادا مدال برنز با کسب کند. اندرو ویگینز بر عکس همه جوان های مستعد دیگر که یا فقط قدشان بلند است با مثل غزال میپرند، نه تنها پرش باور نکردنی دارد بلکه قدرت شوت زنی از راه دور و نزدیک مثال زدنی دارد. او از هم اکنون برای ان بی اماده است
در سالهایی آینده چشمتان به اندرو ویگینز باشد. آن روزی که اندرو ویگینز چشم و چار لبرون جیمز را در آورد یادتان باشد که این اندرو بچه محل ماست.
لیچار گویی و فحاشی مثل دیگر هنجار های تو یک جامعه متاثر از رویدادهای تاریخی و ارزش های آن جامعه است. فحش های ما ایرانی ها بیشتر حول و حوش موضوعات ناموس، اعضا و جوارح خواهر و مادر و رویدادهای ویژه ای که برای عمه شخص فحش خورنده رخ میدهد میگردد. در فرهنگ های دیگر اینطور نیست. مثلا در فرهنگ سیاهپوستان قاره آمریکا توهین کردن به مادر ممکن است جوک تلقی شود. در سطوح پایین جوامع شهری در آمریکا بین سیاهپوستان بازیی رایج است به نام " یو ماما" یا " مادرتو!" . در این بازی که بصورت مشاعره بین دو نفر برگزار میشود هر بازیکنی که بتواند به طور فلبداهه و قافیه دار به مادر شخص دیگر توهین کند. کسی که بتواند ابتکاری ترین توهین به مادر را به مادر بازیکن مقابل نسبت دهد برنده میشود! در جای دیگری از دنیا کشوری هست که اگر کسی را " آلمانی چشم آبی" خطاب کند توهین محسوب میشود و رکیک ترین فحش ها به هالوکاست مرتبط میشود
گای پنینی, کاپیتان معروف ترین تیم بسکتبال حرفه ای لیگ اسراییل، مکابی تل آویو، دیروز به دلیل توهین های لفظی به بازیکن سوئدی-اسراییلی تیم مقابل از سوی باشگاهش به مدت نامعلومی تعلیق شد. این تعلیق در پی توهین های پیاپی گای پنینی به جاناتان اسکیولدبرند در بازی بین دو تیم مکابی تل آویو و هاپوئل تل آویو رخ داد. در این بازی گای پنینی بازیکن مو بلوند و چشم آبی تیم مقابل را " آلمانی چشم آبی" و" نازی آلمانی" خطاب کرد. حتی در لحظه ای از بازی او گفت" ایشالا خودت و بابات سرطان مغز بگیرید". توهین های کاپیتان تیم مکابی به درگیری در طی بازی منجر نشد ولی پس از پایان بازی شکایت رسمی جاناتان اسکیولدبرند به لیگ حرفه ای اسراییل تحویل داده شده
اما قضیه جایی بالا گرفت که شبکه تلویزیونی اسراییلی که بازی را پخش میکرد با کمک لب خوان های حرفه ای کلمه به کلمه فحش های گای پنینی را خواندند و همین موضوع باعث اعتراض عمومی در جامعه ورزش دوست اسراییل شد. تنفر عمومی از این بازیکن چنان بالا گرفت که باشگاه مکابی پیش از اینکه لیگ اسراییل به موضوع شکایت تیم مقابل رسیدگی کند در یک اقدام یک طرفه بازیکن خاطی را از مقام کاپیتانی عزل کرد
مکابی و هاپوئل بزرگترین و قدیمی ترین رقیب های بسکتبال حرفه ای در اسراییل هستند. هواداران این دو تیم از سرسخت ترین و کله خر ترین هواداران بسکتبال در دنیا هستند. از نظر لات بازی تنها اوباش انگلیسی با این هواداران قابل مقایسه هستند. در سال 2006 در بازی سالانه بین دو تیم وقتی هواداران هاپوئل شعار دادند که کاش مکابی دچار هالوکاست شود مقامات ورزشی شهر تل آویو بازی را تعطیل کردند
گای پنینی در پی این ماجرا از بازیکن تیم مقابل و تمامی هواداران بسکتبال تیم مکابی بطور رسمی عذر خواهی کرد اما تعلیق نامحدود او کماکان پا پرجاست
اگر در هنگام بازی بسکتبال توپ از دستتان در رفته است یا در هنگام دریافت پاس توپ از لای دستتان لیز میخورد به احتمال زیاد کف دستهایتان زیاد عرق میکند. در بسیاری از موارد عرق کردن کف دست ها ربطی به استرس و هیجان ندارد. لباس های امروز بسکتبال کمک زیادی به سهولت تعرق ورزشکاران و کنترل جاری شدن عرق در بدن ورزشکار میکند. برای نمونه هد بندهای حوله ای که بازیکنان بر سر میگذارند از جاری شدن عرق پیشانی به چشمهایشان جلوگیری میکند، اما اگر کف دستهایتان عرق میکند باید راه حل دیگری جست۰
تعرق بیش از حد کف دستهای، پاها ، زیربغل و صورت عارضه ایست به نام هایپرهیدروسیز تا تعرق بیش از حد. این عارضه بین بسکتبالیست ها رایج نیست اما اگر شما یکی از این افراد هستید جدا از اینکه در هنگام بازی دچار درد سر میشوید بلکه در رفت و آمدهای روزانه هم این تعرق بیش از حد شما را معذب میکند۰
اگر عرق کردن کف دستها کلافه تان کرده است، به تناسب اینکه تا چه حد موضوع حاد است، راه حل های مختلفی برای روبرو شدن با این عارضه در برابر شماست. در ورزشهای دیگر نظیر فوتبال آمریکایی، فرمول یک، دروازبانی فوتبال بازیکنان برای بهینه کردن چسبندی دستهایشان به توپ یا به فرمان اتومبیل مجاز به استفاده از دستکش های مخصوص هستد اما در بسکتبال استفاده از دستکش مخالف قوانین جاری در فیبا و بیشتر لیگهای رسمی است. در گذشته بازیکنان بسکتبال با خودشان حوله های کوچکی حمل میکردند که با آن دستشان را خشک کنند،. همراه داشتن حوله ها در بسیاری از مسابقات رسمی بسکتبال غیر قانونی است. استفاده از پودر تالک (پودر گچ مانندی که ژیمناست ها استفاده میکنند) و یا پودر بچه راه دیگری برای جذب عرق دست و نهایتا بهبود چسبندگی توپ به دست هایتان است. حتی پودرهای مخصوصی هم برای افزایش چسبندگی کف دست به بازار آمده که همه شان کم و بیش مانند پودر بچه عمل میکنند. در صورت حاد بودن مشکل تعرق کف دست ها راه حل های پزشکی متعددی برای معالجه این عارضه وجود دارد . یکی از این راه ها استفاده از برق درمانی برای کف دست ها و پاهاست. در این ویدیو جزییات این معالجه تشریح شده است. در موارد دیگر پزشکان راه حل های دیگر نظیر تزریق بوتاکس به کف دست و درنهایت جراحی توصیه کرده اند که در این ویدیو یک دکتر پوست ایرانی در امریکا انرا شرح میدهد
دیشب در انتهای کوارتر دوم بازی بین باستن سلتیکس و بروکلین نتز که در باستن انجام میشد، کمکشی بین بازیکنان دو تیم رخ داد که منجر به اخراج سه بازیکن درگیر ماجرا شد. اینکه درگیری چطوری شروع شد، کی شروع و چه کسی اخراج شد موضوع این پست نیست. موضوع این پست نحوه برخورد گزارشگران تلویزیون باستن با موضوع بود و مقایسه اینکه اگر این اتفاق در تلویزیون دولتی ایران رخ میداد
در آمریکا
وقتی کریس هامفریز روی کوین گارنت خطا کرد و او به زمین افتاد( یا خودش را به زمین زد، الله اعلم) گزارش به این شکل ادامه یافت
گزارشگر اول: کی جی میخورده زمین؛ داور خطای فنی اعلام میکنه... اوه اوه خر تو خر میشه ؛ نه بابا راستی راستی خر تو خر میشه
ده ثانیه سکوت
گزارشگر اول: مامور انتظامات میخوره زمین
ده ثانیه سکوت
گزارشگر دوم: روی کی جی وقتی میخواست شوت بزنه فول کردن. نفهمیدم بعدش چی شد. نتونستم ببینم چی شد
گزارشگر اول: ظاهرا هامفریز یک جورایی درگیر قضیه شد
گزارشگر دوم: یونیفرم راندو گم شده
گزارشگر اول: کل کل بین باستن و بروکلین رسما در جریانه
ده ثانیه سکوت
گزارشگر اول: داورها باید یک عالمه ویدیو نگاه کنن تا ببین چی شد.( درحالی که ویدیوی حرکت اهسته به نمایش در میاد) دو گزارشگر میگن: بزار ببینیم چی شد دقیقا.اهان . کی جی میاد و ضربه میخوره وسط صورتش و راندو میره توی صورت هامفریز
گزارشگر دوم در حالی که میخنده: هه هه هه ... اگر دعوا بشه من دوست دارم راندو طرف من باشه.( در حالی که سعی میکنه ادای راندو را در بیاره میگه) رفیق منو میزنی؛ حالا با من طرفی
گزارشگر اول: به نظر من راندو و هامفریز اخراج میشن ...بزار ببینیم داور ها نظرشون چیه
در ایران
حالا تصور کنید این اتفاق بین دو تیم بسکتبال در ایران افتاده بود و گزارشگر تلویزیون دولتی ایران داشت بازی را گزارش میکرد
به محض اینکه برخورد پیش میامد گزارشگر تلویزیون ایرانی هیجان زده میشد و میگفت: نه! نه ! نه ! این کار درست نیست ( در حالی که فریاد میزنه). ناگهان کارگردان تلویزیون دوربینی را که داره بزن بزن را نشون میده قطع میکنه و نمای عمومی ورزشگاه ( طبقه دوم که خالیه) را نشون میده
گزارشگر در حالی که داره از هیجان خفه میشه ولی سعی میکنه لحنشو پدرانه نگهداره میره بالای منبر : ببیندگان عزیز؛ ورزش دوستدان گرامی؛ عزیزان من. من شرمنده شما هستم که شما باید شاهد چنین صحنه های شنیعی در این ورزش دانشگاهی باشد. متاسفانه این نوع کارهای زشت از عده ای معلوم الحال و ورزشکار نما سر میزنه که جامعه این ورزش دانشگاهی ما را به جرثومه کثیف وجودشون اغشته کرده اند
در حالی که یک ثانیه هم فرصت نمیده که حتی نفس بکشه ادامه میده: روح ورزشی این ورزش زیبا و دانشگاهی ( شونصد بار تکرار میکنه دانشگاهی که ادم حالش از هر چی دانشگاه بهم میخوره) نباید با این کارهای کثیف اغشته بشه. بزرگترهای ما که کنار زمین نشسته اند نباید بگزارند این اتفاقات بیفته. پیش کسوت ها نور چشم ورزش ما هستند. متاسفانه بدلیل مدیریت غلط فدراسیون فعلی بسیاری از این سروران خانه نشین شده اند و این نوع اتفاقات تلخ که شاهدش هستیم دقیقا بخاطر مدیریت دیکتاتوری اقایونی که نمیخوام اسمشون را ببرم اتفاق میافته
در این لحظه تماشاگران که از بزن بزن لذت میبرند یکصدا فریاد میزنند: بزنش اون خواهر فلان را و نیروی انتظامی گاز اشک آور میزنه. اینجاست که صدای تصویر قطع میشه و ناگهان تصویر یک گل محمدی روی صفحه تلویزیون نقش میبنه و آوای موسیقی مجاز دولتی در اتاق پخش میشه
سه روز بعد توی روزنامه مینویسند که کمیته انظباتی جلسه ای در باره رویدادهای حاشیه بازی بین فلان تیم و بهمان تیم انجام داد و طرفهای دیگر ( بدلیل عضویت در تیم ملی بسکتبال) مقداری سر زنش شدند و ازشون قول گرفته شد دیگه شیطونی نکنند
آقایون؛ خانومها؛ تازه عروسها؛ آقا دامادا، ورزشکارا
استرس دارید؟ همیشه احساس خستگی میکنید؟ رییستون شخصیتتون را خورد کرده؟ مادر شوهر/مادر زن حالتون را جلوی فامیل گرفته؟ موقع راه رفتن تلوتلو میخورید؟ موهاتون داره میریزه؟ قدرت جنسی تون را از دست دادیدن؟ نگران نباشید. با دستبندهای مغتاطیسی پاور بالانس قدرت، تمرکز، انعطاف پذیری بیشتر، تعادل، شخصیت، انسانیت، قوای جنسی، ثروت و باکلاسی را به خود هدیه دهید. فقط با سی و سه دلار زندگی دوباره را به خود هدیه دهید
این دستبندها که برای اولین باردر برنامه تلویزیونی شارک تنک ( که نمایشی بود برای جذب سرمایه گذاران به مخترعین خرده پا) به نمایش در آمد، از همان ابتدا هم کلاه برداری بود. این شرکت توانسته بود با شعار هایی نظیر « بر پایه فلسفه عرفانی شرقی» و « مورد تایید دانشمندان» مخاطبین را بفربید. شهرت این دستبند ها تا حدی شده بود که حتی نسخه تقلبی آن هم به بازار آمده بود و به بهای کمتر فروخته میشد. جذب ورزشکاران نخبه نظیر کوبی برایانت برای تبلیغ این دستبند ها موفقیت آمیزترین بخش بازاریابی این دارو دسته بود. جدا از فروش باور نکردنی این دستبند لاستیکی در آمریکا و اروپا، فروش این دست بند و نسخه ها تقلبی ان در کشورهای جهان سوم سر به آسمان میزد. سال گذشته توزیع کننده استرالیایی این محصول بدلیل ادعای نادرست و تبلیغ دروغ به دادگاه کشیده شد و این موضوع پنجاه و هفت میلیون دلار برای تولید کننده این محصول آب خورد. تصور عامه این بود که این ضربه مهلک مارک پاور بالانس به ورشکستی کشیده است و دیگر این محصول در بازار دیده نخواهد شد
اما این پایان داستان پاور بالانس نبود. ظاهرا این شرکت فقط ادعای های ماورا الطبیعه خود را از تبلیغاتش حذف کرده و تولید خود را از سر گرفته است. پاور بالانس توانسته لیگ ملی بسکتبال آمریکا را هم به عنوان شریک تجاری متقاعد کند. دستبندهای پاوربالانس فقط در کانال شبخیر به فروش نمیرسد بلکه در سایت رسمی لیگ ان بی ای منقش به هالوگرام و نام تیم های لیگ به بهای سی و سه دلار به فروش میرسد. مارک کیوبن ، مالک تیم دلس موریکس و از شرکت کنندگان برنامه شارک تنک در این ویدیو لیگ ان بی ای را بدلیل همکاری با شارلاتانهایی چون پاور بالانس مورد انتقاد قرار میدهد.
همه مان در دوران مدرسه یک همکلاسی داشتیم که صدایش آنقدر بلند یا کلفت بود که هر وقت میخواست تقلب کند یا سوالی را به شاگر بغل دستی برساند حتی با نجوا ، ممتحن سه تا کلاس آن طرف تر هم صدایش را میشنید. خیلی از این شاگرد ها یواش یواش دیگر عین خیالشان هم نیست که تابلو شده اند و برای خودشان یک نوع کلاس شخصیتی و دار و دسته تشکیل میدهند. رشید والاس، بازیکن سی و نه ساله تیم نیویورک از این تیپ ادم هاست
رشید والاس بازیکن منحصر بفردی است. نه به خاطر اینکه مثل کوبی امتیاز میاورد یا مثل کریس پال چنان دست به توپی دارد که تیم حریف از دستش ذله میشود. رشید والاس شخصیتی منحصر بفرد است. حرفهایش را بدون تعارف و لفافه میزند و پای لرزش هم می ایستند. در گذشته رشید والاس رکورد دار خطای فنی بود. نه خاطر اینکه بازیکن خشنی مثل متا ورلد پیس باشد یا مثل دوایت هاوارد انقدر قوی باشد که اگر به کسی دست بزند او را نقش زمین خواهد کرد. بیش از نیمی از خطاهای رشید والاس بخاطر حرفهای کت و کلفتی بود که داوران ان بی ای میزد. این خطاها در زمان اوج دوران ورزشی اش که او در دیترویت پیستون بازی میکرد سر به فلک زده بود. اما با پا به سن گذاشتنش و اینکه لیگ درک کرد خیلی از اعتراضاتی که او به داور میکند کاملا صحیح است، داوران ان بی ای تصمیم گرفتند که با اعتراضات، بعضا طنز آلود او بطور قانونی برخورد نکنند و بگذارند رشید والاس هر چه میخواهد بگوید
یکی از روشهای اعتراض رشید والاس، که منحصرا توسط این بازیکن استفاده میشود، به این صورت است که وقتی داوری به اشتباه خطا میگیرد و پنالتی بازیکن حریف گل نمیشود او با صدای بلند داد میزند: توپ هرگز دروغ نمیگوید ( یا حرف حق را از توپ بشنوید). رشید والاس با فریاد زدن این شعار ایمان خود را به نوعی عدالت کیهانی که از سوی توپ بسکتبال در زمین جاری میشود ابراز میکند. در این ویدیو که داور به اشتباه خطای رشید والاس را بر روی آستین ریورس ( گارد نیوآورلینز) اعلام میکند، وقتی استین ریورس پنالتی اول را گل نمیکند میشونیم که رشید ( معروف به شید ) با آن صدای کلفتش در پس زمینه دوبار فریاد میزند : بال دونت لای! و داورها با لبخند زیر سیبیلی موضوع را نادیده میگیرند
زندگی رویس وایت، بازیکن تازه وارد هیوستن راکتس، مثل صحنه ای از فیلم سینما پارادیزو است که قهرمان داستان چهل شب و روز منتظر دختری که دوستش داشت شد. وقتی دختر بالاخره آمد او با بی تفاوتی گذاشت و رفت
بازی در لیگ ان بی ای ارزوی هر بازیکن دانشگاهی در آمریکاست. این آرزو برای نود و نه درصد این ورزشکاران هرگز جامعه عمل نمیپوشد. آن یک درصدی که شانس استخدام در تیم های حرفه ای ان بی ای را پیدا میکنند خود را جز خوش شانس ترین آدم های دنیا میدانند و از لحظه لحظه این این فرصت به بهترین شکل استفاده میکنند. این فرصتی بود که رویس وایت هرگز نتوانست از آن استفاده کند. نه به خاطر اینکه نمیخواست، یا فرصت به دست آمده را غنیمت نمیشمرد بلکه بدلیل بیماری روحی ناچار شد از آن دست بشوید
اختلال وسواسی جبری یا آبسسیو کامپالسیو دیس اوردر بیماری است که این ستاره جوان بسکتبال را از پا در آورده. ترس از میکروب که باعث میشود شخص روز چهارصد بار دستش را بشوید، ترس از آب که باعث میشود فرد با دیدن استخر قاط بزند و در موارد نادر ترس از پرواز با هواپیما. اگر به دور و برمان خوب نگاه کنیم ادم های زیادی هستند که ندانسته با این بیماری دست در گریبان هستند. این اختلال بطور خفیف در خیلی از ادم ها وجود دارد ولی وقتی شدید میشود روی تصمیم گیری های آدم ها و حتی کل زندگی شان تاثیر میگذارد. اختلال وسواس جبری در شخص مبتلی ایجاد استرس میکند و این استرس بیشتر مواقع بصورت ترس خودش را نشان میدهد.. ترس از پرواز بلایی است که گریبان رویس وایت را گرفته . انهم در شغلی که پنجاه درصد زمان کاری فرد شاغل در شهرهای دیگر صرف میشود. یک بازیکن ان بی ای بطور متوسط در سال هشتاد دو بار پرواز کند . روی وایس از حضور در کمپ تمرینی هیوستون راکتز سر باز زد، در بازی افتتاحیه هیوستون راکتز بدلیل استرس شرکت نکرد و وقتی هیوستن او را به لیگ آماده سازی فرستاد او از حضور در ان تیم سرباز زد. رویس وایت، که در اینترنت بسیار فعال است، حتی یکبار در تویتر نوشت که حاضر است از اینده شغلی اش در ان بی ای چشم پوشی کند. رویس وایت در قراردادش با هیوستن راکتز بند ها و تبصره های فراوانی را قرارداده که مرتبط با این وضعیت روحی اش است. حتی یک اتوبوس مجلل هم برای جابجا کردن اون در نظر گرفته شده که در صورت امکان برای سفرهای کوتاه استفاده شود اما در همین ماه اول لیگ رویس وایت با هیوستون راکتز مداوما در کشمکش بود
رویس وایت با قد دومتر و پنچ و پهنای دست بیست و نه سانت ( بزرگترین دست در بین همه بازیکن های درفت شده ) میتواند وزنه 84 کیلویی را سی بار پرس سینه بزند. او به عنوان بازیکن شانزدهم در دوره اول درفت شد . حیف است که آینده ورزشی چنین ورزشکار مستعدی به این زودی کوتاه شود
ارسلان کاظمی، فوروارد ایرانی دانشگاه اورگن پس از فرازو نشیب های فراوان مجوز حضور در تیم را کسب کرد. طبق قانون نقل و انتقالات در دانشگاه های آمریکا [ ان سی دبل ای) بازیکنانی که از تبصره های ویژه برای انتقال استفاده میکنند باید یک فصل برای حضور در تیم صبرکنند. ارسلان کاظمی با کمک دانشگاه توانست از هدر شدن فرصتش برای بازی در فصل جاری مسابقات ان سی دبل ای جلوگیری کند و هفته پیش در برابر تیم وندربیلت به میدان رفت
پاراگرافهای زیر انعکاس حضور او در اولین بازی تیمش در اورگن است
بولتن بسکتبال پراسپکتوس: اگر ارسلان کاظمی قابلیت چشمگیر ریباند کردن خود را در طول فصل حفظ کند و قابلیت شوت زنی بیرون از منظقه جریمه اش را بهبود دهد میتواند به عنوان اولین بازیکن متولد ایران در لیگ ملی بسکتبال امریکا به کارگرفته شود
دنا آلتمن، سرمربی دانشگاه اورگن: ارسلان بهترین ریباندر ماست. من مطمنم او میتواند بازی را به نفع ما تغییر دهد. ما میخواهم او با شدت تمام بازی کند.اگر چنین شود بزرگترین مهره این خواهد بود. ارسلان جوان فوق العاده ای است. او عاشق این وزرش است و همچنین بازیکن بی نظیری است
جف ایزنبرگ، یاهو اسپورت وبلاگ دِ دَگر: اورگن با اوردن ارسلان کاظمی در زمین حمله کولاک خواهد کرد
روزنامه رجبسترگارد: بازیکنان داغ اورگن یی جی سینگلر و ارسلان کاظمی هستند
بلیچر ریپورت: ارسلان کاظمی بدون شک بهترین ریباندر حال حاضر دانشگاه آمریکا با قد شش فیت و هفت اینچ است
یو اسنوز، یو لوز : این یک ضرب المثل انگلیسی است که ترجمه تحت الفظی اش اینست: تا عطسه کنی ، از کِفِت رفته! این دقیقا اتفاقی بود که ساعت دوازده نصف شب دیشب به وقت ایالت مونتانا بر سر پرافتخارترین سر مربی بسکتبال حرفه ای آمریکا آمد
لوس انجلس لیکرز که روز پنجشنبه سرمربی اش، مایک براون را در یک حرکت انقلابی و با سرعت هرچه تمامتر اخراج کرد، نمیخواست صندلی سرمربی اش بیش از این خالی بماند. شاهین اقبالِ قراردادِ دوازده میلیون دلار برای چهار سال بر شانه مایک دی آنتونی، مربی پر آوازه تیم ملی آمریکا و از کار برکنار شده نیویورک نیکس، جلوس کرد. این در حالی است که هنوز فک پایینی فیل جکسون روی زمین مانده است
چه شد که لیکرز با فیل جکسون قرارداد نبست؟
از روزی میچ کاپچک، مدیر اجرایی تیم لیکرز، نسخه مایک براون را پیچید اسامی زیادی به عنوان مربی بعدی لیکرز بر سر زبانها افتاد. فیل جکسون، مایک دی آنتونی، برایان شا، نیت مک میلان و حتی مایک دان لی وی در این فهرست بودند. اما همه اینها شایعاتی غیر قابل تایید بود. امروز معلوم شد که در این فهرست فقط دو نام مایک انتونی و فیل جکسون قرار داشتند. فیل جکسون که بر این تصور بود که این شغل به او تعلق دارد مگر اینکه او پاپیش بکشد روز جمعه با تیم سه نفره میچ کاپچک، جیم باس و جری باس (مالکان باشگاه) مصاحبه کرد. جزییات این مصاحبه هرگز به بیرون درز نکرده ولی از ظاهر امر پیداست ( براساس گفته های کِرت رمبیس) که فیل جکسون از مسوولین باشگاه دو سه روزی وقت خواسته که روی پیشنهادشان فکر کند. او بر این تصور بود که تا امروز صبح (دوشنبه دوازده نوامبر) فرصت دارد اما در حالی که مدیر برنامه هایش در پرواز شبانه از نیویورک به لوس انجلس بود تلفن خانه فیل جکسون در مونتانا به صدا درآمد تا به او بگویند که این لیکرز تصمیم گرفته پست سرمربی تیم را به فرد دیگری بدهد.ظاهرا تیم سه نفره لیکرز روز شنبه صبح با مایک دی انتونی بصورت تلفنی مصاحبه کرده اند و همانجا تاییده حضور او را روز نیمکت لیکرز گرفتند. شاید چند سالی طول بکشد که جزییات این تصمیم لیکرز علنی شود ولی چند نکته هست که بی شک روی این تصمیم تاثیر داشته. گفته میشود ( منابع ورزشی در یو اس ای تو دی) که فیل جکسون در مذاکره با لیکرز برای میزان سفرهایش محدودیتهایی گذشته که عموما بدلیل شرایط جسمی اش بوده. دیگر منابع (ایی اس پی ان) معتقدند که فیل جکسون برای پذیرفتن این پست سهمی از مالکیت باشگاه را طلب کرده است و به همین دلیل خانواده باس ترش کرده اند. یک عده خاله ورزشی هم در لوس انجلس معتقدند از انجایی که فیل جکسون الان سالهاست که با دختر رییس باشگاه به عنوان دوست دختر و دوست پسر زندگی میکنند این موضوع باعث شده تنشی بین فیل جکسون و خاندان باس بوجود آید. هر چه باشد اکنون فیلم جکسون در حال مکیدن سماق است و مایک دی انتونی شغل رویایی هر مربی بسکتبال جهان را از آن خود کرده است
مایک دی انتونی با لیکرز چه خواهد کرد؟
مایک دی انتونی مربی کاملا حمله ایست. فلسفه اش اینست که او میتواند با امتیاز اوردن بیشتر نسبت به حریف هر تیمی را به زانو در آورد. حمله «ران اند گان» ( ترجمه اش چیزی شبیه «گاز شو بگیر و برو» است) حمله ایست که او سالهای با کمک استیو نش و آماری استودمایر زندگی لیکرز را در فینیکس سیاه کرده بود. وجود استیو نش، که از خداوندگان حمله ران اند گان است، در تیم لیکرز حضور مایک دی انتونی را روی نیمکت توجیه دوچندان میکند. دفاع چی؟ البته با وجود بازیکنی مثل دوایت هاوارد در محوطه جریمه دفاع لیکرز نباید نگرانی انچنانی در مورد دفاع داشته باشد اما یکی از شایعات قوی امروز این بود که مایک دی انتونی در نظر دارد نیت مک میلان، کمک مربی تیم ملی آمریکا و سرمربی سابق پورتلند، را به عنوان مربی دفاع به کادر مربی گری اش اضافه کند. اگر چنین اتفاقی بیافتد لوس انجلس لیکرز بعد از میامی هیت به ترسناک ترین تیم لیگ ان بی ای تبدیل خواهد شد
مدیریت اجرایی تیم لوس انجلس لیکرز دیروز صبح اعلام کرد که بدلیل نتایج ضعیف تیم در فصل جاری تصمیم به برکناری مایک براون سرمربی تیم گرفته است. جدا از شکست پیاپی در بازی های پیش فصل لوس انجلس لیکرز در پنج بازی اول فصل چهار بازی را به تیم های کنفرانس غرب باخت. در حال حاضر این تیم در حال مذاکره با فهرستی از مربیان است که در بین انها نام مایک دی انتونی ( مربی برکنار شده نیویورک)، جری اسلون (مربی برکنار شده یوتا)، نیت مک میلان ( مربی برکنار شده پورتلند) و در نهایت فیل جکسون ( مربی بازنشسته لوس انجلس لیکرز) دیده میشود۰
مایک براون که یکبار با تیم کلیولند کولیرز به فینال ان بی ای راه پیدا کرد و یکبار هم جایزه بهترین مربی سال را از آن خود کرد اکنون مورد غضب لیکرزهاست . اگر چه تصمیم اخراج این مربی از سوی مدیر اجرایی تیم و مدیرعامل لوس انجلس لیکرز اعلام شد اما بسیاری بر این عقیده هستند که کوبی برایانت ابر ستاره این تیم در نهایی شدن این تصمیم نقش تعیین کننده داشته است. مستقل از اینکه کوبی برایانت چقدر در اخراج شدن براون موثر بوده یا نبوده تاثیر ابر ستاره ها بر نحوه استخدام سرمربی در تیم های ان بی ای انکار نشدنی است و تاریخچه درازی دارد. دو سال پیش جری اسلون ، مربی کهنه کار یوتا، در پایان کشمکش طولانی (در حد اینجا یا جای منه یا جای عوضی) با درن ویلیامز ستاره این تیم استعفا داد. سال گذشته مایک دی انتونی، مربی پرآوازه تیم ملی امریکا، با سرشاخ شدن پنهانی با کارملو انتونی از این تیم اخراج شد۰ اگر چه کوبی برایانت در مورد نقشش در این تصمیم اظهار نظری رسمی نکرده است ولی نباید شک کرد که در این تصمیم دخیل بوده.
ایا یک بازیکن حق دارد در تصمیمات مدیریت اجرایی باشگاه برای استخدام یا اخراج مربی تاثیر گذار باشد یا نه؟
اگر به این سوال سطحی نگاه کنیم اولین چیزی که به ذهنمان میآید عبارت « بازیکن سالاری» است. به این معنا که بازیکن یک تیم که درواقع باید فرمانبر از مربی تیم باشد به فرمانده تیم تبدیل شود و نقشه های مربی را نقش بر آب کند. این موضوع که یک بازیکن شاخص ، مثل کوبی برایانت، در تصمیمات مدیریت ارشد باشگاه موثر است زوایای دیگری هم دارد که شاید به اندازه واژه بازیکن سالاری منفی و غیر منطقی نباشد. خودتان را به جای مدیر اجرایی تیم لوس انجلس لیکرز بگزارید. وظیفه اصلی این شما اینست که تیمتان را به شکلی مدیریت کنید تا در پایان فصل جام قهرمانی را بالای سر ببرید . تنها در این صورت است که باشگاه لیکرز به عنوان موفق ترین باشگاه بسکتبال در آمریکا میتواند طرفدارانش را راضی نگهدارند. این مدیر برای رسیدن به هدفش چند منبع مختلف در اختیار دارد. بازیکن، کادر مربیگری، امکانات سخت افزاری، کادرپزشکی و غیره و هر کدام از این منابع هزینه ای دارد که تیم برای ان بودجه ای در نظر گرفته است. اگر یک تیم ورزشی را به یک ماشین تشبیه کنیم ،هدف مدیر تیم تنها هنگامی محقق میشود که همه این منابع مانند چرخ دنده های این ماشین هماهنگ با هم کار کنند. وقتی که تیم به درستی کار نمیکند شما باید چرخ دنده ها را تعمیر یا تعویض کنید. برای عیب یابی یا تعمیر این چرخ دنده ها شاید همیشه وقت کافی وجود نداشته باشد فلذا شما تصمیم به تعویض یکی از چرخ دنده ها میگیرید. اما کدام چرخ دنده را میتوان عوض کرد تا کمترین تاثیر منفی را بر کارکرد روزانه ماشین داشته باشد و بتوان جایگزینی بهتر برای ان در بازار تهیه کرد؟ وقتی تیمی نزدیک صد میلیون دلار برای جذب بازیکن های پول خرج کرده که مشابه یا بهتر از انها در بازار نیست چگونه میتوان بازیکنان را عوض کرد. اینجاست که برکناری مربی، که حد اکثر شش یا هفت میلیون دلار برای تیم هزینه داشته از اخراج بازیکنی که قراردادی پنجاه میلیون دلاری را یدک میکشد عاقلانه به نظر میرسد. وقتی در بازار فعلی مربی گری در امریکا مربیانی وجود دارند که سابقه و شایستگی های بیشتری از مربی اخراج شده دارند اخراج مایک براون نه تنها ساده بلکه عاقلانه هم به نظر میرسد۰
نظر شما چیست؟
بازیکنان شاغل در ان بی ای چه در آمریکا چه در کانادا مشمول پرداخت مجموعه ای عریض و طویل از مالیاتهای مختلف هستند. این مالیات ها بر اساس قوانین مالیات های عمومی این دو کشور محاسبه و اخذ میشود و هیچ ربطی به لیگ آن بی ای، گردانندگان آن و جیب دیوید استرن ندارد. اگر چه نظام مالیاتی کانادا ( برای تیم تورنتو رپتورز) و آمریکا (برای بقیه تیم ها) تفاوتهای دارد اما ساختارشان در واقع یکسان است . منتطق این دو نظام مالیاتی اصولا این اصل استوار است که کسی ثروتمند تر است باید بیشتر مالیات بدهد. این مالیات ها بصورت فدرال، ایالتی/استانی، شهر و منطقه ای اعمال میشود و بسیاری از ایالت های امریکا برای شهروندانشان معافیت های مالیاتی برای یک یا چند نوع مالیات تعیین کرده اند
یک ورزشکار چه نوع مالیات هایی پرداخت میکند
مالیات ملک: این نوع مالیات که در ایران به عنوان عوارض نوسازی شناخته شده در امریکا بر اساس ارزش جاری ملک محاسبه میشود و سالیانه هزینه ان از سوی صاحب ملک به شهرداری یا ایالت محل اقامت پرداخت میشود. این مقدار از یک درصد تا پنچ درصد ارزش ملک در سال است. با توجه به اینکه ملکی که سند ان به نام ان ورزشکار است در چه ناحیه شهرداری قرار دارد این درصد کم و زیاد میشود. با توجه به اینکه بسیاری از این ورزشکاران مالک خانه ها چند میلیون دلاری هستند مالیات امکاشان سر به فلک میزند
مالیات وسایط نقلیه: یکی از دیگر اقلامی که ورزشکاران حرفه ای به ان علاقه خاصی دارند اتومبیل های گرانقیمت است . در آمریکا برای تمدید اعتبار پلاک اتومبیل سالیانه هزینه ای ثابت ( مستقل از مدل اتومبیل ) به اداره راهنمایی و رانندگی پرداخت شود
مالیات فروش: در ایالت های بسیاری در آمریکا و همچنین استان انتاریو ( خانه تورنتو رپتورز) مالیات فروش وجود دارد. مالیات فروش بصورت درصدی مشخص از بهای کالاهایی که خریداری میشود محاسبه شده و به قیمت ان محصول افزوده میشود. ایالت انتاریو با سیزده درصد مالیات فروش در بین همه جاهایی که تیم های بسکتبال ان بی ای دارند در رده گران ترن مکان قرار دارند. این مالیات به این معناست که اگر اندره بارنیانی ( سنتر تورنتو رپتورز) اتومبیلی به بهای سیصد هزار دلار خریداری میکند؛ در واقع هزینه پرداخت شده از سوی او سیصدو چهل هزار دلار است که چهل هزار دلار آن مالیات است
مالیات ارزش افزوده: اگر یک ورزشکار دارایی منقول یا غیر منقولی را داشته باشد و ارزش ان بالا برود، در هنگام فروش آن دارایی بر اساس بهایی افزوده شده ان دارایی مشمول پرداخت مالیات میشود. برای مثال اگر لبرون جیمز سهام تیم لیورپولش را بفروشد و صد میلیون دلار سود کند، او بر اساس ان صد میلیون دلار مالیات پرداخت خواهد کرد
مالیات بر درآمد: این مالیات که عموما بزرگترین بخش مالیاتی یک ورزشکار حرفه ای را تشکیل میدهد بر اساس درآمد سالیانه یک بازیکن از منابع مختلف تعیین میشود.یک وزرشکار معمولی در ان بی ای عموما از دو منبع اصلی کسب در امد میکند. اولین منبع دستمزد پرداخت شده از سوی تیمش براساس میزان قراردادش با تیم است و دومین منبع از طریق فعالیت های تبلیغی ( اِندورسمنتز) که آن بازیکن با شرکت ها و سازمان های مختلف دارد تامین میشود. طبیعتا منابع درآمدی ابرستارههای ان بی ای بی نهایت فراوان و بسیار پیچیده است که همین فرصتی به دستشان میدهد که از زیر مالیات فرار کنند. پس از تعیین میزان درآمد سالیانه یک بازیکن اداره مالیات امریکا بر اساس جدول پله ای مالیاتی درصد مالیات یک بازیکن را تعیین میکند. بالاترین پله مالیاتی در آمریکا میزان 35 درصد مالیات برای درآمدهای بالاتر از 388 هزاردلار در سال است که تقریبا همه بازیکن های ان بی ای در این پله مالیاتی قرار میگیرند
روش رایج بین بازیکنان ان بی ای برای کاهش یا فرار از مالیات
انچه که ما در ایران به آن زیر میزی میگویم در آن بی ای تقریبا وجود ندارد اما این معنی نیست که این ورزشکاران راهی برای فرار از مالیات ندارند. در کشور آمریکا رسم است که ثروتمندان با استخدام وکلای مالیاتی با استفاده از سوراخ سنبه های قانونی و روش های ابتکاری راهی برای فرار از مالیات بیابند. فرار از مالیات مختص به ورزشکاران نیست. در این گزارش که در نشریه مالی بلومبرگ آمده است که میت رامنی، نامزد ریاست جمهوری امریکا چطور بصورت قانونی از سال 1996 تا سال 2009 یک سنت مالیات پرداخت نکرده است. روش رایج بین بازیکنان ان بی ای برای فرار قانونی از مالیات به این صورت است که این بازیکنان تحت عنوان شخصیت حقوقی با باشگاه ها قرارداد میبندند و کل درآمد ناشی از قراردادشان و دیگر منابع کسب در آمد را به عنوان درامدهای یک شرکت اعلام میکنند. این کار چند مزیت دارد . مزیت اول اینکه در قانون مالیات های آمریکا مالیات بر درامد شرکت ها مانند مالیات بر درامد اشخاص محاسبه نمیشود و عموما درصد مالیات کمتری نسبت به مالیات فردی است. مزیت دوم اینکه بسیاری از هزینه های یک ورزشکار شامل هزینه های تمرینی، جابجایی، خوراک ، تبلیغات و اصولا هر چیز دیگری که به عنوان هزینه های گرداندن یک کسب و کار عادی قابل قبول است از درامد کاسته میشود و به این شکل میزان قابل مالیات کاهش میابد. همچنین بسیاری از وزرشکاران شرکتشان را در ایالت هایی که مالیات بر درامد شرکتی ندارد تاسیس میکنند تا با انتقال درامدشان به ان شرکت مالیات پرداخت نمیکنند. ورزشکارانی که شرکت تاسیس میکنند تمامی داراییشان از اموال شرکت است و به این صورت مالیات بر درآمد شخصی شان بسیار پایین میآید. طبق قانون مالیاتی آمریکا این روش ها کاملا قانونی و پذیرفته شده است
هفته اول لیگ ان بی ای با فرازها و نشیب های فراوانی همراه بود . اتفاقی در آن افتاد که کسی انتظار نداشت ( باخت پیاپی لیکرز) و همچنین اتفاقاتی در ان رخ داد که که همه انتظار داشتند ( پیروزی میامی بر باستن) اما این سه رویداد زیر مهمترین رویدادهای هفته بود۰
از ریش بترس
وقتی نیویورک اجازه داد جرمی لین به هیوستون برود بین طرفداران نیویورک دودستگی افتاد. عده ای میگفت که این بازیکن ارزش ان همه پول را ندارد و همان بهتر که ریموند فلتون را آوردیم. دسته دیگر متعقد بودند که جرمی لین ارزش این پول را داشت و مدیریت نیکس حماقت کرد که گذاشتند جرمی لین برود. درست یا غلط بالاخره جرمی لین گارد راس فیکس تیم هیوستن راکتز شد .از طرف دیگر وقتی جیمز هاردن با ان قرار داد چاق و چله از اوکلاهوما به هیوستن میاید خیلی از اوکلاهومایی ها شاکی بودند که چرا جیمز هاردن اینقدر پول پرست است. همه این حرفها به کنار اکنون جرمی لین و جیمز هاردن به عنوان پست یک و دو در تیم هیوستن کلید دارد زمین عقب این تیم هستند. در هفته گذشته هیوستن در هر دو بازی اش در برابر دیترویت و اتلانتا به پیروزی رسید و در این پیروزی جیمز هاردن در بازی اول ۳۷ امتیاز در بازی اول و ۴۵ امتیاز در بازی دوم ، که بالاتری رکورد در سابقه بازی این بازیکن است، رادر تیم های غرب را به هم ریخت. نقش جرمی لین با پاسهای منجر به گل به جیمز هاردن انکار ناکردنی است. به نظر میرسد در پایان هفته اول لیگ زوج جرمی لین- جیمز هاردن به قوی ترین ترکیب گارد در ان بی ای تبدیل شده اند۰
چی میخواستیم چی شد
لوس انجلس لیکرز که در تابستان گذشته یکی از بهترین سنتر های لیگ را در اختیار گرفت خود را آماده میکرد تا به فینال ان بی ای بازگردد. با داشتن دوایت هاوارد و استیو نش طرفداران لیکرز جان تازه ای گرفتند اما با هشت باخت در بازی های پیش فصل و سه باخت پی در پی در بازیهای فصل عادی، که درد آور ترین آن به تیم کلیپرز بود، اعصاب طرفداران لیکرز را به ریخته اند. برخی این وضع خراب را به وضعیت سلامتی یک خط در میان استیو نش ربط میدهند، عده ای انرا به گردن مایک براون و سیستم جدید حمله ای اش موسوم به پرینستون میاندازند و حتی تعدادی هم هستند که نیمکت ضعیف لیکرز را شایسته این تیم پر آوازه نمیدانند. اگر چه فصل ان بی ای بسیار طولانی است و با سه باخت نمیتوان در مورد هفتاد و نه بازی دیگراظهار نظر کرد اما مایک براون از هم اکنون در صندلی داغ نشسته است. کوبی برایانت برای دفاع از وضعیت تیمش در در صفحه فیس بوکش نوشته که تشکیل یک تیم جدید یک فرایند است و یک شنبه رخ نمیدهد۰
آسمان نیویورک کمی تا قسمتی ابری به همراه بارش سیل اسای سه امتیازی
علی رغم اعلام وضعیت اضطراری در نیویورک و خاموشی های فراگیر در منهتن، بازی دوم تیم نیویورک نیکس بر گزار شد . در این بازی که تیم شهر سیل زده با قهرمان فصل قبل روبرو میشد ، نیویورکی ها باران سه امتیازی را بر سر گرمای میامی فروریختند. کارملو آنتونی، ریموند فلتون، جی ار اسمیت، جیسون کید و استیو نواک و حتی رشید والاس که از گور برگشته بود هر کدام سهمی در ۱۸ سه امتیازی به ثمر رسیده در این بازی داشتند. بازیکنان میامی که میدیدند امشب شب نیویورک است راهی جز تسلیم نداشتند. پیروزی شیرین بر قهرمان فصل قبل چیزی بود که نیویورکی ها در این زمان سخت به آن احتیاج داشتند اما تحلیل گران نیویورک معتقتند نباید این هجده سه امتیازی را دستاویزی برای موفقیت در مرحله حذفی قرار داد. نیویورک نیکز هنوز باید خلا امتیاز آوری از زیر حلقه و روی خط پنالتی را پر کند و سلامت سوال برانگیز اماری استودمایر کمکی به بازی پشت به حلقه این تیم نخواهد کرد۰
موضوع از اینجا شروع شد که مریم طوسی قهرمان دو میدانی زنان ایران در صفحه فیسبوکش به خبری اشاره کرد که در رسانه های رسمی ورزشی کمتر انعکاس یافت. خبر در مورد مشکلات زهره صابری سرپرست یکی از تیم های بسکتبال زنان در تهران بود. وقتی که او به شرکت ها و سازمانها مراجعه میکند تا حمایت مالی این آنها را برای گرداندن تیمش طلب کند صاحبان این شرکت ها پیشنهادهای بیشرمانه ای را به او مطرح میکنند. جزییات قضیه را در اینجا بخوانید اما کلیات موضوع از این قرار است که صاحبان شرکت ها از زهره صابری خواسته اند که خودش و بازیکنانش در میهمانی های صاحبان شرکت حضور پیدا کنند و با این آقایان مهربان تر باشند تا ازپشتبانی مالی لازم بر خوردار شوند
این خبر در صفحه فیسبوک مریم طوسی انگیزه ای شد که بیش از صد نفر درباره ان اظهار نظر کردند. تقریبا همه اظهار نظرات در حد غرغرهاییست که در تاکسی های خطی میدان رسالت تا بنی هاشم سالها شنیده ایم. چیزهایی از این دست: خاک بر سر مدیران این مملکت؛ مسولین کجان؟ ای بی شرفها؛ درود بر تو بانوی با شرف اریایی؛ باید این جور آدمها را افشا کرد؛ کوروش بیدار شو که از ایرانت هیچی نمونده؛ تازه این یکی ازتربیتهای جمهوری اسلامیست از وقیحترهاش خواهیم دید
مشکل کجاست؟
در ورزش ما واژه حرفه ای شدن به دلیلی که هنوز برای من ناشناخته است با واژه های پیشرفت و ترقی مترادف شده است. همه میخواهند لیگ ها حرفه ای راه بیاندازند بی انکه به این نکته توجه کنند که ورزش حرفه ای اصولا بر پایه یک بیزنس کیس یا طرح کسب و کار پایه ریزی میشود . طرح کسب و کار به این معناست که محصولی یا خدماتی تولید شود که مشتری یا مخاطب حاضر است بابت آن پول پرداخت کند. وقتی مشتری حاضر شد بابت محصول یا خدماتی که دریافت میکند پول پرداخت کند انوقت است که این کسب و کار میتواند گردش مالی داشته باشه. ورزش بانوان در ایران به دلیل مشکلات ناشی از قوانین و عرف جامعه چگونه میخواهد محصولی یا خدماتش را به دست مشتری برساند؟ وقتی که پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی زنان از گناهان کبیره است, زنان ورزشکار ما حق کسب درآمد از طریق تبلیغات را ندارند و محوطه سالن های ورزشی زنان در سی و اندی سال گذشته از نیروگاه های اتمی شدید تر محافظت شد اند تا خدای نکرده تشعع رادیو اکتیو ورزش کردن زنان مردان غیور ما را حالی به حالی نکند، چگونه میتوان محصول این لیگ حرفه ای را به دست مشتری رساند و از آنها پول طلب کرد؟ اگر پول مشتری وارد لیگ حرفه ای بسکتبال زنان ما نمی شود پس این چطور کسب و کاری است؟ اینجاست که مسوولین تیم ها باید اعتبار لازم برای گرداندن تیم را از راه های ابتکاری چاره کنند
یکی از این راه ها جذب اعتبار از سوی اسپانسر و تامین کننده های مالی است. اما تامین کننده مالی ایرانی که پولش را در لیگ بسکتبال زنان خرج میکند چه بازگشت سرمایه ای دارد؟ آیا این کار را برای قربت باریتعالی و پاکی قلبشان انجام میدهند؟ یا برای آن ده درصد معافیت مالیاتی که به راحتی با رشوه به مویدی مالیاتی میتوان انرا خرید؟ تامین کنند مالی ایرانی که یا یک شرکت دولتی است که با پول یا مفت نفت میچرخد یا یک شرکت خصوصی است که خدا میداند در وضع اقتصاد موجود در کشور با چه روشی خرج و دخل میکند. در هر دو حالت قابل تصور نیست که یک حمایت کننده مالی بابت کمکی که به تیم ورزشی میکند چه بازگشت سرمایه ای خواهد داشت
اینجاست که برخی این صاحبان سرمایه ، با اتکا به پولشان و احساس امنیتی که همین پول در جامعه بی قانون ایران برای انها هدیه آورده به خودشان اجازه میدهند که با زن ورزشکار ایرانی مانند زنان تلفنی (دوستان اگر پیشنهاد بهتری در مورد این عبارت دارند بفرستند تا تصحیح شود ) بر خورد کنند. در گذشته روابط جنسی خارج از خانواده ( انچه در قدیم روابط نامشروع خوانده میشد) در این حد بود که صاحب حجره یا حاجی بازار زن جوانی را صیغه ( یا بدون صیغه) در اختیار میگرفت و با تامین زندگی اش او را به عنوان ابزار تطمیع جنسی اش قرار میداد. این وضع یک قرارداد نا نوشته اجتماعی بود که هم به دختری که از لایه های محروم جامعه آمده بود و تصمیم گرفته بود راه کوتاه تری برای تجربه زندگی کردن مثل ثروتمندان را را بیازماید شانسی میداد و هم به آن مرد میان سال اجازه میداد که برای ساعتی هم که شده زندگی از دست رفته جوانیش را دوباره بدست آورد. عمیق تر شدن فاصله بین فقیر و غنی و محو شدن روزافزون طبقه متوسط از جامعه امروزی ایران این باور که «هر چیزی خریدنی است» را جامعه بیش از پیش نهادینه میکند. شاید در گذشته های دور مردان زن باره پیشنهاد بی شرمانه شان را تنها با زنانی خاص در میان میگذاشتند اما اکنون این پیشنهاده ها به هر کسی داده میشود. منشی شرکت، همکار اداری، تحویل دار بانک، خانم دکتر دندان پذشک، زن همسایه و الان قهرمان ورزشی ... همه و همه شانس برابری برای دریافت چنین پیشنهاد های بیشرمانه ای دارند