من از آن دسته ادمها نیستم که معتقد است «اشتباه داوری هم بخشی از ورزش است و مزه بازی است» خیر . اشتباه داوری زهر مار بسکتبال است. من تمرین نمیکنم و پدر خودم را در نمیآورم که یک نتیجه کار من را اشتباه یک داور به باد بدهد. تجربه نشان داده تا وقتی انسان در کار دخیل است اشتباه هم وجود دارد.
استفاده از هوش مصنوعی به نظرم عملی ترین روش است. اما اینکه یکباره انسان را حذف کنیم و کار را به دست مشتی برد الکترونیکی بدهیم خریت است. به نظرم همین روشی که ان بی ای جلو میرود خوب است. در ابتدا از هوش مصنوعی برای امر تحقیق و آزمایش روی بازی بسکتبال استفاده شود. در قدم بعدی از هوش مصنوعی، تشخیص تصویر و یادگیری ماشین به عنوان ابزاری کمکی داور (نه برای قضاوت نهایی)استفاده شود. سپس اهسته اهسته تصمیمات ساده و شسته رفته نظیر پا روی خط هنگام شوت، اوت، بک کورت و گل تندینگ را به ماشین بدهیم و داور روی بقیه موارد مثل خطاهای فردی تمرکز کند.
اینجاست که باید ماشین به اندازه کافی اطلاعات تصویری جذب و پردازش کند تا بتواند در مورد خطاهای ناشی از برخورد بازیکنان رای بدهد. شاید در اینده برای این کار از تکنولوژی نظیر ورزش شمشیر بازی که کوچکترین تماس شمشیر با بدن حریف را ثبت میکند استفاده شود. پس از اینکه مطمن شدیم ماشین میتواند خطاهای فردی را تشخیص دهد به نظرم باید چند فصل داوری ماشینی در پشت صحنه کل بازی را بطور موازی با داور انسانی قضاوت کند و در پایان نتیجه قضاوت داوری انسانی (کسی که قضاوت اصلی بازی را بر عهده دارد) را با آنچه ماشین بیرون داد مقایسه کرد. نتیجه این مقایسه میتواند منبع خوبی برای آموزش ماشین باشد. تنها پس از این مرحله است که میتوان قضاوت بازی را مستقلا به ماشین سپرد و انسان فقط نقش سرپرستی را اداره کند. به نظرم در نهایت داور انسانی تنها مسول اعلام خطاهای غیر ورزشی و تکنیکال باید باشد.
میدانیم اطلاعات جهت دار میتواند الگوریتم ماشین را به سمت جهت دار بودن هدایت کند. (نمونه هایش در الگوریتمهای نژاد پرست یا سیاسی شبکههای اجتماعی فراوان است) چطور میتوانیم داور ماشینی در بسکتبال را از این نوع جهت گیری های در امان بداریم ؟ (مثلا بازیکنی که هنگام کوچکترین تماس عربده میزند و دارو به نفعش خطا میگیرد)
یکی از تفاوت های بزرگ لیگهای ورزشی در امریکا درامد بی سابقه آنها از پخش تلویزیونی است و این بی دلیل نیست. امریکا پیشتاز پخش زنده ورزش در جهان است. اولین نمونه پخش عمومی ورزش در جهان در سال ۱۹۱۱ یک مسابقه فوتبال دانشگاهی امریکا با تلگراف به شهر دیگری منقل شد اما اولین پخش زنده واقعی مسابقه ورزشی در سال ۱۹۲۱ بازهم در امریکا رخ داد. این برنامه پخش زنده یک مسابقه بوکس حرفهای بود که در ان روزها فراوان طرفدار داشت. در همان سال اولین پخش زنده رادیویی مسابقه بیسبال هم در امریکا رخ داد. اولین بار که ورزش از تلویزیون زنده پخش شد المپیک برلین در سال ۱۹۳۶ بود که تماشاگران زیادی نداشت. اولین پخش زنده ورزش در امریکا سال ۱۹۳۹ بود. در ان سال هم مسابقات دانشگاهی و هم فوتبال لیگ ملی امریکا پخش شد. اولین پخش ملی زنده ورزش در امریکا سال ۱۹۵۱ روی انتن رفت.
از همان روزهای اول مالکین تیمهای حرفهای فهمیدند اجازه پخش تلویزیونی میتواند پشتوانه خوبی برای رشد لیگ و افزایش درامد باشد اما مشکلی که این که تیم های شهرهای کوچک به اندازه تیم های معروف شهرهای بزرگ توانایی فروختن حق پخش نداشتند. اینجا بود که لیگها کل حق پخش را بصورت یک بسته برای فروش به شبکه ها ارایه کردند. یعنی اگر کسی میخواست بازی تیم معروف را ببنید باید بازی تیم های کم طرفدار را هم میخرید. اینجا بود که شبکه های تلویزیونی از لیگحرفهای امریکا به دلیل ایجا مونوپولی شکایت کردند و برنده شدند و لیگ حق نداشت امتیاز پخش را به عنوان یک بسته بفروشد. اما در سال ۱۹۶۱ کنگره امریکا قانونی به نام «قانون پخش تلویزیونی» که رای دادگاه را معلق کرد و به لیگهای حرفه ای اجازه داد تمام بازیهای بصورت یک بسته اختصاصی به یک شبکه بفروشند. این نقطه ای بود که باعث شد ارزش امتیاز پخش زنده بازی ها سر به فلک بزند. در دهه هشتاد این قانون متمی خورد که اجازه داد تیمها تحت شرایطی حق پخش تلویزیونی شان به شبکه های محلی بفروشند در حالی که هنوز امتیاز پخش ملی در این کشور بصورت یک بسته یکپارچه فروش میرود. اگر کسی بازی های گلدن استیت ولیکرز را میخواهد باید حق بازی های شارلوت و مینه سوتا را هم بخرد.
این قانون صنعت ورزش را در امریکامتحول کرد و الگویی برای نحوه مدیریت قراردادهای تلویزیونی ایجاد کرد. این قانون به لیگهای بزرگ ورزشی اجازه داد تا با ملی کردن قراردادهای تلویزیونی، دسترسی به مسابقات را در سراسر کشور افزایش دهند و به این ترتیب تعداد طرفداران خود را بیشتر کنند، به جای محدود کردن پخش به بازارهای محلی. به دلیل همین قانون است که دیگر تیمهای لیگهای حرفه ای ورشکسته نمیشوند چرا به عنوان بخشی جدا نشدنی از بسته امتیاز حق تلویزیونی همیشه فرصت درامدزایی برای انها فراهم است.
بخاطر کیتلین کلارک بسکتبال حرفه ای زنان در امریکا رو به رشد است اما این رشد مشکلات فعلی را حل نکرده. بازیکنان زن هنوز هم درامدشان در حد یک ورزشکار حرفه ای نیست. به همین دلیل است که سالها ستاره های دبیلو ان بی ای پس از خاتمه فصل به تیم های اروپایی میپوستند تا کمبود درامدشان را با حضور در یورولیگ زنان تامین کنند. پس از ماجرای گروگان گیری بریتنی گراینتر توسط روسیه حضور ستاره های دبیلو ان بی ای در اروپا امری خطرناک است.
اینجا بود که دو ستاره دبیلو ان بی ای، برایانا استوارت و نفسیه کالیر، اینده خودشان را در دست گرفتند و لیگ جدید برای بسکتبال زنان در داخل امریکا تاسیس کردند. این لیگ جدید آن رایوالد یا بی همتا نامدارد و سبک جدیدی از بسکتبال است که قبلا وجود نداشته. در این لیگ سی نفر از بهترین ها دبیلو ان بی ای در قالب تیم های پنج نفری با هم رقابت میکنند. اما این رقابت بصورتی است که فقط سه بازیکن از هر تیم در هر لحطه داخل زمین است. زمین بسکتبال این لیگ دو سوم طول زمین بسکتبال رسمی در لیگ دبلیو ان بی ای است. شش تیم حاضر در این لیگ در شهر میامی رقابت میکنند و نیازی به سفر نیست. این لیگ همچنین رقابت های تک به تک یک حذفی هم دارد.
جدا از سبک انقلابی این لیگ مهمترین نکته ان در بیزنس لیگ نهفته است. متوسط دستمزد بازیکنان این دویست و پنجاه هزار دلار است که از بالاترین دستمزد در دبیلو ان بی ای و جاهای دیگر در دنیا در بسکتبال زنان بالاتر است. نکته بی سابقه این لیگ اینست که هر سی بازیکن حاضر در لیگ در مالکیت لیگ شریک هستند.
این لیگ در سه ماه اول سال دو هزار و بیست و پنج اغاز خواهد شد. جالب این که ان بی ای هیچ مشارکتی در این لیگ ندارد و در صورت جاگیر شدن آن تاثیر مستقیم ان روی کاهش سطح رقابت یورولیگ زنان خواهد داشت چرا که ستاره های حاضر در دبیلو ان بی ای نیازی به پول های اروپایی نخواهند داشت.
مراحل حساس پلی اف جایی است که آهو از یابو جدا میشه، دوغ از دوشاب و ستاره از ابر ستاره. دقیقا مثل چیزی که در سری پلی اف مینهسوتا تیمبرولوز در برابر دلس موریکس دیدیم. تمرکز من در این پست روی رودی گوبر است.
رودی گوبر چهار بار مدافع سال شده و یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی فرانسه است. از این بابت بعید میدانم به تالار مشاهیر راه پیدا نکند اما همین اسطوره اینده بازیکنی است که مربی جگر ندارد در لحظات حساس کواتر چهارم یک بازی نزدیک او را وارد زمین کند. چرا؟ چون او یک بازیکن یک بعدی است. فقط توان اثر گذاری در فاصله یک متری حلقه را دارد (حتی در حمله را هم ندارد) رودی گوبر نمونه کامل یک بازیکن تک بعدی است. بازیکنی که در دفاع توان میتواند حلقه را حفاظت کند (حتی توان دفاع تک به تک ستاره هایی نظیر خودش را ندارد) و در حمله میتواند پاس قوسی روی حلقه را بگیرد و دانک کند. او در فصل عادی دومین ریباند کننده لیگ است اما در پلی اف، جایی که محک تیمها مشخص میشود، بازیکن هفتم (معدل ریباند در هر بازی)است . پشت بازیکنانی چون بابی پورتیس و جاش هارت!!
تیمها در انبیای واقعاً بازیکنان را انگونه که در سازمان های دیگر میبنیم "بازخرید" نمیکنند. به جای این کار، تیم ها با توافق با بازیکن راهی برای رها شدن او از تعهدات تیم پیدا می کنند. بازخرید نیازمند یک توافق بین بازیکن و تیم هستند. این به این معناست که هر دو طرف باید مایل به جدایی باشند.
در این توافق برای جدایی در همه موارد بازیکن قبول می کند تا بخشی از حقوق ثابت باقیمانده خود را با به تیم ببخشد تا و تیم در مقابل تضمین میکنه تا اخر قرار دادش را پرداخت کند. این نکته اهمیت زیادی دارد چرا که بازخرید شدن مستقیماً روی سقف پرداخت حقوق تیم تأثیر میگذارد . این بدان معناست که تیم در مقایسه با نگه داشتن بازیکن در ترکیب، از سقف پرداخت را صرفهجویی میکند.
اگر بازیکن چند سال از قراردادش باقی مانده صرفه جویی میزان حقوق کاهش یافته ممکن است به چند فصل تقسیم شود. این به باقیمانده طول قرارداد اصلی ربط دارد و تیم ها به طور یکنواخت بین فصل های باقی مانده از قرارداد اصلی تقسیم میکنند.
مثلا بازیکن X یک قرارداد 20 میلیون دلاری دارد که دو فصل آن باقی مانده . او با با تیم توافق میکند که بازخرید شود و 8 میلیون دلار از بیست میلیون دلار باقی مانده را بی خیال شود. اینجاست فضا به اندازه 8 میلیون دلار زیر سقف دستمزد تیم به خالی میشه و بدهی تیم به بازیکن میشود مجموعا 12 میلیون دلار.حالا اگر بازخرید قبل از شروع فصل رخ دهد، این 12 میلیون دلار تعهد تیم به طور مساوی در دو فصل باقی مانده توزیع میشود، که نهایتا سالی 6 میلیون دلار زیر سقف پرداخت برای تیم ها جا باز می شود. اگر بازخرید در وسط ها فصل رخ دهد، باقیمانده 12 میلیون دلار را به تناسب بخشی که از فصل باقی مانده حساب میکنند و بین دو فصل تقسیم میکنند.
حالا عملا این کار چطوری انجام می شود:
قدم اول: گفتگو و چانه زنی: بازیکن و تیم در مورد شرایط جدایی چانه زنی میکنند و نهایتا به توافق میرسند.
قدم دوم: تیم بازیکن را آزاد میکند: هنگامی که شرایط توافق شدند، تیم به طور رسمی بازیکن را آزاد میکند و قراردادشان را لغو میکند.
قدم سوم: مدت زمان آزادی 48 ساعته: بازیکن در یک مدت زمان 48 پس توافق تیمهای دیگر میتوانند او را برای حقوق باقیماندهاش درخواست کنند. عین تبادل بازیکن که تعهد قرارداد از تیمی به تیم دیگر منتقل میشود. در این شرایط عملا بازخرید به تبادل بازیکن تبدیل میشود.
قدم چهارم :تبدیل شدن به بازیکن آزاد: اگر هیچ تیمی در ۴۸ ساعت بازیکن را درخواست نکند، این بازیکن به بازیکن ازاد تبدیل میشود و مجاز است با هر تیمی قرارداد ببندند.
چرا بازیکنان و تیم ها وارد فرایند بازخرید می شوند؟
برای بازیکنان: بازخرید فرصتی برای پیوستن به یک تیم رقابتی یا یک تطبیق بهتر را ارائه میدهند، حتی اگر به معنای کمتر پول باشد.
برای تیمها: بازخرید فضای خالی زیر سقف یا انعطاف در ترکیب تیم را ایجاد میکنند.
نکات مهم:
تعهدات تیم ها: تیمها هنوز باید حقوق ثابت باقیمانده بازیکن را بپردازند، حتی اگر بازیکن با یک تیم جدید قرارداد ببنند و کمتر درآمد داشته باشد.
بازخرید بدون توافق: تیمها ممکن است بازیکنان را بدون رضایت آنها بازخرید کنند، اما هنوز باید تمام حقوق باقیمانده او را بپردازند. در چنین شرایطی بازیکن بخشی از قراردادش را نمیبخشد
پول مرده: به بخشی از حقوق پرداختی هر فصل میگن که به بازیکنان بازخرید شده پرداخت میشه.
در ورزش بسکتبال کلیدی ترین ابزار برای هر ورزشکار کفش اوست و بیشتر ما در انتخاب کفش خراب کاری میکنیم. از باور غلط در مورد کفش ساق بلند بگیر تا تصور اینکه هر پست از بسکتبال کفش مخصوص دارد.
اما در این پست در مورد انتخاب اندازه کفش بسکتبال هشت نکته را یاداوری کنم:
یک- در کفاشی های خارج قالب هایی هست که پای مشتری را اندازه میگیرد، ایران را نمیدانم. اینکه مامان تون گفته پاتون فلان اندازه است کفایت نکنید. اگر کفاشی ابزار اندازهگیری نداشت با متر خیاطی عرض و طول پاهایتان را اندازه بگیرید.
دو- کفش را روی پایی که بزرگتر است امتحان کنید. بله تقریبا هیچ انسانی نیست که دو پایش دقیقا یک اندازه باشد
سه- هنگام غروب یا در پایان روز کفش را اندازه کنید. پاها تر طول روز کمی بزرگ میشود
چهار- هنگام خرید فقط به عددی که روی کفش زده اکتفا نکنید. حتما کفش را بپوشید. خصوص در بازار ایران که همه کفش های بسکتبال قلابی است اندازه ها بلبشو است. (میدونم یک درصد کمی هم ممکنه از خارج سفارش بدهند قلابی نباشد)
پنچ- شکل کفش هم مهمه. پهن، نازک، باید هماهنگ با شکل پای شما باشد.
شش- کفش تنگ نخرید با این امید که جا باز میکنه. کفش های جدید بسکتبال تقریبا چرم طبیعی وجود ندارد که بخواهد جاباز کند و به دوران زجر کشیدنش نمیارزد.
هفت- به جای اینکه فقط با انگشت زدن به نوک کفش روی طول کفش تمرکز کنید به عرض کفش توجه کنید. همیشه نیم سانت جلوی کفش فضا بگذارید
هشت - همیشه موقع امتحان کفش بیاستید، راه بروید، بپرید، و به سرعت مسیر عوض کنید تا اطمینان حاصل کنید کفش هی جای پای شما را نمیزند.
متن کامل قانون گل تندینگ (دخالت در ورود توپ به سبد) در ان بی ای
قانون گل تندینگ یا دخالت در سبد بسکتبال یکی از قوانینی بود که جیمز نیمسیت برای بسکتبال تعیین کرد. جیمز نیسمیت میخواست ورزشی که اختراع کرده دروازه بان نداشته باشد به همین دلیل سبد را در ارتفاعی نصب کرد که کسی نتواند در قالب دروازه بان از ورود توپ به سبد جلوگیری کند. کلمه گل تندینگ هم معادل دروازه بازی است. از دیدگاه جیمز نیسمیت دروازه بازی در بسکتبال تخلف است.
این قانون یکی از مهمترین تفاوت های بسکتبال انبیای با فیبا است. تفاوت عمده این دو قانون از هنگامی است که توپ به سبد برخورد میخورد میکند.
شایسته دانستم که متن کامل قانون گل تندینگ یا دخالت در سبد را برای شما ترجمه کنم (مرجع کتاب قوانین لیگ انبیای)
قانون یازدهم : دخالت در سبد - گل تندینگ
الف- توپ یا حلقه را هنگامی که توپ روی حلقه نشسته یا چرخ میزند و از حلقه به عنوان پایهاش استفاده میکند یا زمانی که توپ در حال عبور از داخل سبد است لمس کند یا از سبد اویزان شود.
استثناء: اگر بازیکنی نزدیک سبد خودی دستش بطور قانونی با توپ در تماس داشته باشد، اگر پس از ورود توپ به سیلندر دستش به حلقه برخورد کند این یک تخلف نیست.
ب- توپ را هنگامی که روی استوانه فرضی بالای حلقه است لمس کند.
ج- هنگام اقدام به فیلد گل، توپی که شانس ورود به حلقه را دارد پس از برخورد توپ با بخشی از تخته که بالای حلقه اش را لمس کند، صعودی با نزولی بودن مسیر توپ در اعلام این تخلف اهمیتی ندارد.
د- هنگام اقدام به فیلد گل، توپی که شانس ورود به حلقه را دارد پس از برخورد توپ با بخشی از تخته که پایین حلقه اش را لمس کند، در صورت صعودی بودن مسیر توپ.
ج- توپی را از داخل ناحیه بازی لمس کند که در حال نزول با یک فرصت امتیازدهی است. این به عنوان "تلاش برای گل" یا سعی در امتیاز در نظر گرفته میشود.
ه- هر زمان بین حلقه و تخته توپ را تله بیندازد. برای به تله افتادن سه عنصر دست، حلقه و سبد باید همزمان توپ را لمس کند. زدن توپ به تخته با دست تخلف نیست.
و - پس از اقدام به فیلد گل توپ را در مسیر نزولی لمس کند و فرصت امتیازی آوری را از بین ببرد.
ز- توپ را هنگامی لمس کند هنگامی که دست دیگرش به حلقه خورده.
ح- حلقه، تور یا تخته را بلرزاند جوری که توپ به شکل غیر طبیعی کمانه کند. جابجا کردن سبد از جای خودش وقتی توپ در حال عبور از داخل حلقه است همچنین تخلف است.
ت- به شکلی حلقه، تور یا توپ را لمس کند که از ورود توپ به سبد جلوگیری شود
جریمه: اگر تخلف در حلقه حریف باشد، حریف امتیاز اتوماتیک دریافت میکند، اگر اقدام از منطقه دو امتیازی باشد دو امتیاز و اگر از منتطقه سه امتیازی باشد سه امتیازص. فرض بر اینست که توپی که اقدام شد بطور عادی وارد سبد شده و پس از آن توپ به بازیکن تیمی که گل خورده داده میشود. اگر تخلف در حلقه تیم خودی باشد، امتیازی ثبت نمیشود و توپ به تیم متضرر در امتداد خط آزاد پست خط اوت داده میشود. اگر هر دو تیم همزمان تخلف کنند داشته باشند، امتیازی ثبت نمیشود، بازی با جامپ بال در وسط زمین ادامه مییابد.
فهرست چیزهایی که یا از اول غلط بود یا بعدا مشخص شد غلط است
موقع حرکت در دفاع پاهات ضربدری نشه
موقع دفاع همیشه بین مهاجم و حلقه قرار بگیر
در تیم فقط شوت زن ها باید شوت بزنند
بدون ریباند نشوت
پوینت گارد کارش اینکه توپ بیاره پخش کنه
قد بلند همیشه باید زیر حلقه باشه
وقتی برش میکنی از برخورد پرهیز کن
وسط بازی آب نخور دلت درد میگیره
هیچ کس حق نداره با داور حرف بزنه (فقط مربی و کاپیتان)
هیچ وقت اول شات کلاک اقدام نکن
اگر باز بودی و توپ گرفتی نزن، به بازیکن نزدیکتر به حلقه پاس بده
در ضد حمله (منظورشون فست بریک است) هرگز شوت نزن
هرگز روی بازیکنی که داره لی آپ میکنه خطا نکن
زیر حلقه رسیدی پاس نده بیرون
هیچ وقت به عقب پاس نده
هیچ وقت پاس قوسی نده
پاس باید توی سینه پاس گیرنده دریافت بشه
توی زمین بازیکن نباید با بازیکنان دیگر تیم حرف بزنه
وقتی توپ را گرفتی اولین گزینه ات باید پاس دادن باشه
دانک حرکت نمایشی است
هیچ وقت موقع پاس دادن نپرید
نباید شوت کسی را دستکاری کرد، هر کی یک جوری شوت میزن
برای جامپ شات باید توپ را در نقطه اوج شوت رها کرد
موقع جامپ شات پاها باید جفت باشه
اگر دو تا شوتت پشت سر هم گل نشد دیگه نزن
دفاع خوب یعنی مهاجم گل نزنه
موقع دفاع تک به تک. چشمت به توپ باشه
بازیکنی که بعد از باخت گریه نکنه، عصبانی نباشه، بغض نکنه غیرت نداره
موقع تایم اوت فقط مربی حق داره حرف بزنه
ان بی ای نمایش است، بسکتبال واقعی میخواهی فقط یورولیگ
تیم بسکتبال مثل هر سازمان دیگری که در آن انسانها در کنار هم برای رسیدن به یک هدف کار میکنند میتواند از تقسیم وظایف کمک بگیرد. اما این تقسیم وظایف و مسولیتها مشکلی دارد که ادمها را در یک قوطی قرار میدهد و اجازه نمیدهد خارج از آن مسولیتها استعدادهایشان شکوفا شود. در بسکتبال سنتی به سنتر میگن بیرون نیا زیر کار کن، به پوینت گارد میگن شوت نزن توپ پخش کن، به پاور فوروارد میگن بیرون سه امتیازی نزن، به فوروارد میگن توپ نیار، به شوتینگ گارد میگن در ویک ساید بمون... خلاصه از این حرفها.
بسکتبال مدرن بازیکنی تربیت کرده که جا دادن انها در قالبهای سنتی خیانت به استعداد انهاست و اینجاست که باید مسولیت های بسکتبال در قالب های جدیدی مطرح شود تا با توانایی و کارکرد بازیکنان مدرن همخوانی بیشتری داشته باشد. جالب اینکه بازیکنانی هم هستند که حتی در این قالب های مدرن جا نمی شوند و از انها به نام تک شاخ یا یونکرن نام برده میشود. کسانی چون لبران، یانیس، لوکا، مجیک جانسون (در زمان خودش) در هیچ قالبی جا نمیگیرند.
من به عمد این پستهای مدرن را ترجمه نکردم چون خواستم از ابتدا غلط جانیفتد. تا وقتی ترجمه بهتری برای انها پیدا نکردیم عین فنون ورزشهای رزمی انرا به زبان اصلا مخترع بسکتبال استفاده کنید.
سیاه پوستان در ده های ابتدایی لیگ ان بی ای حضور پررنگی در این لیگ نداشتند. حتی تا دهه پنجاه لیگ برای تیم ها محدودیت تعداد بازیکنان سیاه پوست گذاشت. اما پیشرفت فکر جامعه و حرکت ازادی خواهانه سیاه پوستان در این کشور منجر به حضور پر رنگتر انها در زوایای مختلف این جامعه شد. اینکه سهم بازیکنان سیاه پوست در لیگ ان بی ای بیشتر از ورزشهای حرفهای دیگر است (البته بیشترین سهم بازیکن سیاه پوست متعلق به لیگ دبلیو ان بی ای است) به چند فاکتور متفاوت مربوط میشود. این فاکتورها شامل مسایل تاریخی، مسایل اقتصادی-اجتماعی و زوایای مسایل فرهنگی است. البته لیگ ان بی ای به خاطر بین المللی بودن این ورزش یکی از گوناگون ترین لیگ های حرفهای از نظر بازیکن در جهان است
دوباره فصل جابجایی بازیکنان ازاد رسید و شاهد طوفانی از جابجایی هستیم. اما برای درک بهتر اینکه چطوری تیمهای لیگ حق دارند با بازیکنان قرارداد ببندند خوب است سواد مالی مان در مورد وضعیت لیگ را بهبود دهیم. برای این کار باید به حساب های مالی تیم های ان بی ای نگاهی بیندازیم.
وبسایت اسپات رک جامع ترین منبع برای نگاه به وضعیت مالی بازیکنان و تیم هاست. در این وبسایت هم وضعیت قراردادها و مالی تیم ها و هم وضعیت قراردادهای تک تک بازیکنان به جزییات امده .در ابتدا ممکن است خواندن جدول های پیچیده این وب سایت سخت به نظر برسد به همین دلیل با این راهنما های مصور تلاش کردن خواندن و درک محتوایات وبسایت را برای شما اسان تر کنم.
در دنیای ورزش حرفه ای مشاغل فراوانی وجود دارد که شبیه بقیه مشاغل نیاز به استفاده از بیمه دارند. در این دنیا هر چیزی که به یک ورزشکار حرفه ای متصل است بیمه دارد. خود ورزشکار بیمه های مختلف دارد، تیمها بیمه دارند، لیگها بیمه دارند، تماشاگران بیمه هستند، مربیان بیمه هستند، تجهزات لیگ و تیم ها بیمه هستند. بیمه هایی که در دنیای ورزش حرفه ای کاربرد دارد به شرح زیر است:
بیمه مصدومیت و ناتوانی ورزشکاران Disability: این بیمه ورزشکاران را در برابر از دست دادن درامد شان بخاطر مصدومیت کوتاه و بلند مدت حفاظت میکند. این رایج ترین بیمه ایست که توسط تیم ها یا ورزشکاران خریداری میشود تا امنیت مالی زندگی ورزشکاران را تامین کند.
بیمه از دست دادن ارزشLoss of Value : این نوعی دیگر از بیمه در برابر مصدومیت و ناتوانی است که ورزشکار بخاطر بیماری یا مصدومیت خاص ارزش قراردادش را از دست می دهد. این بیمه را بیشتر در ورزشکاران دانشگاهی که در مسیر حرفه ای شدن قراردارند میبنیم که خودشان را در برابر مصدومیت احتمالی که منجر از کاهش ارزش بازاری قرارداد حرفه ایشان می شود بیمه میکنند.
بیمه در برابر جرم Crime protection: این بیمه برای تیمها و لیگ است که خودشان در برابر ضرر ناشی از جرایمی که بازیکنان، مربیان یا کادر تیمها ممکن است مرتک شوند بیمه کنند
بیمه درمانی مصدومیت Excess Acces medical: این بیمه ایست که تیم را در برابر مصدومیت یا صدمه ای که تماشاگران در صورت مصدومیت حین انجام مسابقه وارد میشود حفاظت میکند. (توپ بخوره توی صورت تماشاگر، هنگام پایین امدن از پله ها زمین بخورد، یا هر مصدومیتی که در محل برگزاری مسابقه رخ میدهد)
بیمه تجهیزات ورزشی Equipment protection: تجهزات ورزشی لیگ و تیمها در برابر صدمه یا دزدی حفاظت میکند. مثلا زمین بسکتبال هنگام جابجایی صدمه ببیند، اتش سوزی انبار سالن حلقه ها و توپ ها را نابود کند.
بیمه مسولیت مربیان Athletic trainer liability : این بیمه مربیان و تمرین دهندها را در برابر ادعای بازیکنان یا دیگر پرسنل تیم حفاظت میکند. مثلا اگر بازیکنی از یک مربی شکایت کند که تمرین اشتباه او صدمه زد و باید چند میلیون دلار خسارت بدهد این بیمه خسارت را میدهد. این بیمه شباهت زیادی به بیمه مسولیت پزشکان دارد.
بیمه تعطیلی برنامه Event Cancellation: این بیمه ایست که لیگ ها در برابر تعطیل شدن ناگهانی یک مسابقه که برای ان بلیط فروشی شده حفاظت میکند. مثلا یک بازی ان بی ای به دلیل حمله تروریستی، وضعیت هوا، انقلاب یا هر چیز پیش بینی نشده تعطیل میشود و این بیمه پول بلیط تماشاگران و بقیه هزینه های ناشی از تعطیلی پیش بینی نشده را پرداخت میکند.
بیمه های سفارشی Custom Insurance: این نوع بیمه ها توسط شرکت های بین الملی بیمه ارایه میشود. در این بیمه نامه ها ورزشکار یا تیم یا لیگ خودش را در برابر یک خطر یا رویداد خاصی بیمه میکند که قبلا در بیمه نامه های دیگر وجود نداشته. مثلا یک بازیکن تازه وارد در ان بی ای که میداند پس از خاتمه قرارداد روکی اش قادر است قراردادی معادل صد و پنجاه میلیون دلار بگیرد خودش را در برابر کاهش ارزش قرارداد بعدی بیمه میکند. در این بیمه نامه مواردی نظیر مدیریت ضعیف، ترکیب تیمی نامناسب و دیگر مواردی که ممکن است در سالهایی که بازیکن تحت قرارداد تازه وارد بازی میکند روی ارزش اینده او تاثیر منفی داشته باشد در نظر گرفته میشود. حق بیمه ماهیانه یا سالانه این بیمه های سفارشی عموما از بیمه های عادی بالاتر است چون بیمه کننده باید بطور ویژه خطر این بیمه نامه را محاسبه کند.
وقتی هفته گذشته مایکل جردن اعلام کرد سهامش در تیم شارلوت، که ارزش اسمی آن سه میلیارد دلار اعلام را را میفروشد، دنیای ورزش را شگفت زده کرد. اما جزییات این فروش در سرفصل های یک خطی خبرها گم شد. در این پست برای شما توضیح میدهم مایکل جردن چطوری توانست این تیم را به کسری از بهای اسمی روزش بخرد، چرا اینقدر تیم در این سالها بد عمل کرد و اینکه چطور جردن با همین یک معامله بیشتر از چهل سال همکاری اش با نایکی پول در اورد.
این روزها با اکران فیلم ایر، داستان عقد قرارداد نایکی با مایکل جردن، همه توجه های به موفقیت نایکی با جذب این ورزشکار است اما میدانستید نایکی با از دست دادن استفن کری چند میلیارد دلار ضرر کرد.
در سال ۲۰۱۳ بخاطر بی احترامی نایکی به استفن او این مارک تجاری را ترک کرد با شرکت اندر ارمر قرار داد بست. اگر نایکی با استفن کری بسته بود این همکاری میلیاردها دلار ارزش داشت و از دست دادن او بزرگترین خرابکاری در تاریخ نایکی است.
ماجرا از این قرار است:
داستان از سال ۲۰۰۹ شروع میشود. کری به عنوان بازیکن هفتم یارکشی ان سال عضو گلدن استیت شد. استفن کری در آن سال تیمی از دانشجویان ناشناس را به تنهایی تا رده هشت تیمی مارچ مدنس بالا برود. تمام عمر ورزشی اش کری کفش های نایکی میپوشید و اینجا بود که قراردادی با این شرکت بست.
شروع کارش در ان بی ای با دست انداز هایی همراه بود. با اینکه او در سال اول رکورد بیشترین سه امتیازی به ثمر رسیده توسط یک بازیکن تازه وارد را در لیگ شکست اما بدلیل مصدومیت گرفتار عمل های جراحی مستمر شد. او در سال ۲۰۱۱ فقط بیست و شش بار توانست برای گلدن استیت بازی کند با این حال این تیم قمار کرده قرارداد چهار ساله ای با ارزش ۴۴ میلیون دلار به او داد.
قمار گلدن استیت روی استفن کری جواب داد. سال بعد کری هفتاد و هشت بازی کرد و متوسط ۲۳ امتیاز اورد (او هفتمین امتیاز اور لیگ بود) او رکورد بیشترین سه امتیازی به ثمره رسیده در یک فصل در تاریخ لیگ را ثبت کرد. قرارداد نایکی در حال خاتمه بود و درخشش او شرایطی برای عقد قرارداد سنگین با نایکی را فراهم کرد.
اما این چنین نشد
جلسه تمدید قرارداد استفن کری با نایکی آنگونه که پیش بینی میشد جلو نرفت. نایکی حتی مسئولین رده بالای خودش را برای مذاکره با کری نفرستاندند. در آغاز جلسه حتی اسم استفن کری را اشتباه تلفظ کردند و در اسلاید پاورپوینتی که برای او آماده کردند هنوز اسم کوین دورنت تایپ شده بود. اینجا بود که کری متوجه شد وقت جدا شدن از نایکی است.
کری با شرکت اندر ارمر قراردادی به بهای چهار میلیون دلار در سال امضا کرد که نایکی حتی همان مقدار را هم به او ارائه نکرد. جابجایی کری به اندر ارمر توجه جامعه ورزشی و بیزنس را جلب کرد چرا که در ان سالها اندر ارمر در دنیای بسکتبال هیچی نبود و سهم این شرکت در بازار ورزشی امریکا یک سوم یک درصد بود. با امضای قرارداد با اندر ارمر استفن کری روی اعتبار خودش قمار کرد.
گلدن استیت استیو کر را استخدام کرد و دوران طلایی گلدن استیت آغاز شد. این تیم توانست پس از چهل سال دوباره قهرمان شود. کری دوباره رکورد سه امتیازی را شکست و جایزه با ارزشترین بازیکن لیگ را برد. این موفقیت استفن کری را یکشبه به یکی از معروفترین ورزشکاران جهان تبدیل کرد. در سال ۲۰۱۶ هیچ کس ، حتی لبران و کوین دورنت، به اندازه استفن کری یونی فرم بسکتبال نفروخت. او در ان سال ۱۵۳ میلیون دلار کفش ورزشی فروخت که دومین نفر بعد از مایکل جردن بود. مایکل جردن توانست نایکی را به سطح جدیدی از فروش و کسب درآمد برساند اما اندر ارمر از این موقعیت استفاده نکرد.
در ان سال مهمترین نامهای که اندر ارمر قرار داد داشتند استفن کری، تام بریدی، کم نیوتون و جوردن اسپیت بود. در چهار سال منتهی به ۲۰۱۷ سهام اندر ارمر ۴۴ درصد سقوط کرده بود. در ان روزها ارزش کل سهام نایکی ۱۹۰ میلیارد، ادیدایس ۳۲ میلیارد، پوما ۱۰ میلیارد و اندر امروز فقط ۴ میلیارد دلار بود. این بود که استفن کری به فکر ترک شرکت اندر ارمر افتاد.
در حالی که استفن کری به ترک این شرکت فکر می کرد اندر ارمر قبول کرد که مارک تجاری ویژه استفن کری را به بازار ارائه کند. چیزی شبیه مارک جوردن که بخشی از محصولات تجاری نایکی است. طبق این توافق استفن کری حق دارد ورزشکاران دیگر را تحت مارک تجاری خودش قرار داد امضا کند و کفش و لباس ورزشی با مارک شخصی خودش به بازار بدهد.
اخیرا استفن کری قرارداد دراز مدتی با شرکت اندر ارمر امضا کرده. او تا کنون ۲۵۰ میلیون دلار از قرارداد با این شرکت کسب کرده و قرارداد جدید ۵۰۰ میلیون دلار دیگر برای او به همراه خواهد اورد. طبق این قرارداد استفن کری چیزی معادل ۷۵ میلیون دلار از سهام شرکت اندرارمر را هم نام خود کرد.
شکی نیست که نایکی با بی توجهی به استفن کرد میلیاردها دلار درآمد بالقوه را از دست داد اما باید دید ایا اندر ارمر میتواند در حد قابلیت های بازاریابی و فروش استفن کری سود اور شود.
استعداد یابان دانشگاههای امریکا و تیم های ان بی ای مدام دنبال بازیکنان جوانی هستند که آینده خوبی داشته باشند. اما سوال بزرگ این استعداد یابان اینست که آیا بازیکنانی که در باشگاه یا تیم خودشان خوب بازی میکنند قادرهستند تواناییهایشان در بالاترین سطح رقابت نشان دهند؟ وقتی که در برابر بهترین ها بازی میکنند ایا هنوز هم بازیکنان خوبی هستند؟ استعداد یابان ارزو میکنند کسی میتوانست بهترین ستاره ها جوان جهان را جمع کند و در برابر هم قرار دهد.
اینجاست که مسابقات ویترینی استفاده میشود. مسابقه ویترینی نوعی مسابقه رسمی ولی دوستانه است که با هدف نمایش و ارزیابی توانایی یک بازیکن یا یک تیم به عمل میاید. معتبر ترین مسابقه ویترینی جهان در ورزش بسکتبال در امریکا برگزار میشود و حضور بازیکنان در این مسابقه بصورت دعوتی است. هنگام برگزاری این مسابقه سالن پر است از ارزیابان دانشگاه و مدیران تیمهای ان بی ای
مسابقه مک دانلد آل امریکن: این مسابقه که رستوران مک دونالدز حامی مالی ان است از سال ۱۹۷۷ برگزار میشود و بهترین های دبیرستانی امریکا و کانادا (پسران و دختران) در آن بازی میکنند. بازیکنانی که در این مسابقه در برابر هم قرار میگیرند حضورشان در یارکشی ان بی ای قطعی است و مسیر شان به ان بی ای هموار میشود. تا کنون هفده نفر از بازیکنانی که در این مسابقه شرکت کردند به تالار مشاهیر ان بی ای پیوستند.
مسابقه نایکی سامیت: این مسابقه هم نظیر مک دانلد ال امریکن برای بازیکنان دبیرستانی برگزار میشود با این تفاوت که در این مسابقه بهترین های امریکا در برابر بهترین های جهان قرار میگیرند. این مسابقه تحت حمایت مالی شرکت نایکی از سال ۱۹۹۵ برگزار میشود. در سالهای اولیه این مسابقه در شهرهای مختلف امریکا برگزار میشد اما اکنون سالهاست در شهر پورتلند جایی که در دفتر مرکزی نایکی در آنجاست برگزار میشود. دعوت شدن به این مسابقه برای رسیدن به ان بی ای هر روز مهمتر میشود.
اول اینکه ان بی ای با حذف ماریجوانا از فهرست موادی که بازیکنان تست میشوند به هیچ وجه استفاده از این ماده را به کسی توصیه نکرد. اگر بازیکن سر تمرین یا سر مسابقه در حالی که تحت تاثیر این ماده است حاضر شود مربی او را به خانه میفرستد. دقیقا عین استفاده از الکل یا به همراه داشتن اسلحه (که هر دو در امریکا قانون است). فقط اینکه بازیکنانی که بدلایل پزشکی یا تفریحی از این ماده استفاده کردن مورد تست دوپینگ قرار نمیگیرند.
در امریکا نگرش به ماریجوانا به سرعت در حال تغییر است. در بسیاری از ایالت های امریکا استفاده و حمل پزشکی و غیر پزشکی این ماده برای شهروندان بالای سن قانونی مجاز است و در سیستم قانونی این مملکت دیگر جرم نیست. مدتهاست پزشکان این کشور به جای تجویز داروهای شیمیایی و کارخانه ای مارجوانا و گیاهان طبیعی تجویز میکنند. بطور علمی ثابت شده که ورزشکاران برای کاهش تورم، دردناشی از کوفتگی عضلات و کمبود خواب میتوانند از ماریجوانا استفاده کنند و معایب ان در مقایسه با داروهای شیمیایی و کارخانه که همین الان برای درد و تورم و بی خوابی استفاده میکنند کمتر است.
علاوه برای مزایای فیزیکی لیگ ان بی ای متوجه شد که استفاده از کانابیس (خانواده گیاه ماریجوانا) میتواند تاثیر مثبتی در کنترل اضظرات و استرس بازیکنان داشته باشد و بهبود سلامت روانی آنها موثر باشد و از معتاد شدن بازیکنان به داروهای نسخه ای جلوگیری کند.
سالهاست بازیکنان در مورد قانونی شدن استفاده از کانابیس با لیگ میجنگند. بسیاری از ستاره های بازنشسته (مثلا عبدالجبار) و کنونی (مثلا کوین دورنت) بطور علنی به سابقه شان در استفاده از ماریجوانا اشاره کردند. در دوران پندمیک که لیگ در حباب دیزنی برگزار شد ممنوعیت استفاده از ماریجوانا برداشته شد و لیگ نتایج مثبت آنرا دید.
هنوز هم تمرکز سیاست مبارزه با دوپینگ در ان بی ای روی داروهایی هاست که عملکرد بازیکنان را بطور غیر طبیعی افزایش میدهد و باعث ایجاد برتری ناعادلانه میشود. چیزهایی شبیه هورمون رشد یا استروید.
نهایتا این پست به معنی توصیه استفاده از این مواد برای ورزشکاران جوان و مخاطبین این صفحه نیست. توصیه شخصی من اینست اگر میخواهید از این مواد استفاده کنید حتما و حتما زیر نظر و تجویز پزشک باشد.
بارها در مورد تفاوتها مدیریت ورزشی در رده حرفه ای در امریکا برایتان گفتم اما اینبار در رده اماتوری امریکا چیزی در مدیریت ورزشی رو کرد که میلیاردها سال نوری از بقیه دنیا (انهایی که من میشناسم)فاصله دارد.
نظام دانشگاهی در امریکا دارای یکی از بزرگترین لیگ های اماتوری جهان است. در دانشگاه های امریکا دانشجو-ورزشکار اجازه دارد در حین تحصیل و با داشتن بورسیه ورزشی از یک دانشگاه به دانشگاه دیگر منتقل شوند تا برای تیم دیگری بازی کنند. در گذشته این کار پیچیده بود چرا که بیشتر بازیکنان اماتور در حدی نیستند که اجنت و کارگزار داشته باشند یا شبکه از اشنا که بتواند انها را به جایگاه مناسبی در دانشگاه دیگر منتقل کند. علاوه بر این طبق قانون هر ورزشکار دانشجویی که از تیمی به تیم دیگر منتقل میشد یک سال حق شرکت در مسابقات را نداشت و همین سخت بودن جابجایی باعث نابودی عمر ورزشی و حتی تحصیلی خیلی ها شد.
سال ۲۰۱۸ اما همه چیز عوض شد. سازمان ورزش دانشجویی امریکا ابزاری ان لاین تاسیس کرد به نام پورتال جابجایی بازیکن و قانون را هم عوض کردند که هر ورزشکار دانشجو حق دارد یکبار بدون از دست دادن یک فصل کامل از دانشگاهی به دانشگاه دیگر جابجا شود. با استفاده از این ابزار هر ورزشکاری که دلش میخواهد (به هر دلیل که در قانون امده) از تیمی به تیم دیگر برود درخواستش را به دانشگاه میدهد. ظرف مدت دو روز دانشگاه مسول است اسم و مشخصات تحصیلی و ورزشی این بازیکن را وارد وبسایت کند. این وبسایت شبیه امازون (یا دیجی کالا) برای مربیان دانشگاه های دیگر است و میچرخند توی ان بازیکن پیدا میکنند، بدون دخالت دانشگاه مبدا با بازیکن تماس میگیرند، او را میازمایند و مراحل جابجایی بطور کاملا مستند (یعنی دیگه لازم نیست دنبال رضایت نامه و تسویه حساب بدود) و قانونی در این وبسایت انجام میشود. دانشجو به دانشگاه جدید جابجا میشود و بدون وقفه در ورزش او وارد تیم می شود.
نتیجه کار این وبسایت این شد که بعد از سه سال همه بازیکنان خوبی که در نیمکت تیم های بزرگ گرفتار شده بودند و بخاطر ستاره ها وقت بازی نمیگرفتند به تیمهای دیگر جابجا شدند و در انجا درخشیدند. امسال برای اولین بار در تاریخ در هشت تیم برتر مسابقات مارچ مدنس هیچ دانشگاه رده اولی وجود ندارد. هیجان بازیها بیشتر شد، رده بندی تلویزیونی بالا رفت.
پاسخ: برای بازیکن خوب بودن نیازی به عضله به اندازه کرگدن و قد به اندازه نردبان دزدها و سرعت به اندازه پرایدی که از کوه به پایین پرت میشود نیست. پس چه چیزی یک بازیکن که بدن معمولی داره را به یک ستارهتبدیل میکنه.
قدرت فیزیکی: خیلی از بازیکنانی که عضلات انها در تلویزیون مثل نان گیسو پیچ در پیچ به نظر نمی رسه بسیار قوی تر از انچیزی هستند که شما فکر میکنید. کافیست به برخوردهایی که این بازیکن زیر حلقه با مدافع یا مهاجم دارند توجه کنید. قدرت فیزیکی این بازیکنان لزوما در تلویزیون یا اینستاگرم دیده نمیشود.
فوت ورک: بسکتبال بازی زاویه هاست، بسکتبال ورزش هندسه است. کار پای صحیح و فوت ورک درست به بازیکن کمک میکند از زوایای زمین، حلقه و تخته، خطوط پاس دادن، استواری بازیکن به بهترین شکل استفاده کند. هدف حمله بسکتبال سریع دویدن نیست یا چسباندن توپ حریف نیم متر بالای حلقه روی تخته نیست. هدف در حمله ایجاد کردن فاصله با مدافع است که با فوت ورک قوی قابل کسب است. هدف در دفاع سخت کردن کار حمله است.
هوش: انتخاب فن صحیح در لحظه صحیح، توانایی شناخت سریع نقشه حریف و بکار گیری نقشه خودی، شناخت و بکار گیری تمایلات هم تیمی ها و تیم مقابل تفاوت بین یک بازیکن گاگول و باهوش است. هوش بسکتبال امری اکتسابی است و با توجه، تمرکز و تجربه به دست میاید. بازیکنان باهوش عموما انهایی هستند که عمکردشان در بازی کارایی بالاتری دارد
سرسختیذهنی و عملکرد موثر در لحظه حساس: اینکه بازیکن بتواند در لحظه های که بقیه مدهوش هستند حواسش باشد، بتواند خودش را کنترل کند، بازی که بلد است فراموش نکند، در نهایت احساس رقابت طلبی یهویی شور حسینی برش ندارد و قاط نزدند بازهم ربط به قد و هیکل ندارد و امری اکتسابی است. برای رسیدن به سرسختی ذهنی و عمکرد موثر برای تیم در لحظات حساس کتاب «سرسختی ذهنی برای ورزشکاران جوان » را بخوانید.
مارچ مدنس یا تورنمت تک حذفی بسکتبال دانشگاهی امریکا از شناخته شده ترین رقابتهای بسکتبال جهان است که از سال ۱۹۳۹ برگزار ، یعنی هفت سال قبل از آغاز انبیای ، برگزار میشود. این مسابقات بین دانشگاههای دسته یک امریکا برگزار میشود که در آن شصت و هشت تیم شرکت میکنند. این تیمها در هفت دور با هم رقابت میکنند. دور نهایی این مسابقات «چهار تیم نهایی» نامیده میشود که از اسمش پیداست چهار تیم بدون شکست به ان رسیدند.
در این پست همه انچیزی که در مورد مارچ مدنس باید بدانید را خلاصه کردم.
یک شنبه انتخاب چیست؟
این روزی است که کمیته انتخابی مسابقات بر اساس نتایج مسابقات فصل عادی در گروههای مختلف تیمهای دانشگاهی را در رده بندیهای شانزده گانه قرار میدهد. اینجاست که جدول رقابتها یا Bracket تعیین می شود و مشخص میشود کدام تیمها در برابر هم قرار خواهند گرفت.
هفت مرحله مهم رقابت های مارچ مدنس کدام است؟ اول: چهار تیم اغازین. دو: راند اول سه: راند دوم چهار: شانزده شیرین یا پنج: هشت نخبه یا شش: چهار تیم نهایی یا و هفت: بازی قهرمانی (این مسابقات سوم چهارمی و حتی دومی هم ندارد . یک ضرب قهرمان دارد و بقیه هم پشم) این رقابتها هر سال از اواسط ماه مارچ شروع و تا هفته اول ماه اوریل ادامه دارد.
اصطلاح مارچ مدنس (جنون ماه مارس) از کجا امد؟ این اصطلاح در سال ۱۹۳۹ برای مسابقات دبیرستانی در ایالت ایلینوی در امریکا استفاده شده. اما در سال ۱۹۸۳ برنت ماسبرگر، گزارشگر شبکه سی بی اس انرا به مسابقات تک حذفی دانشگاهی ربط داد و از آن روز به عنوان مترادف برای تورنمت بسکتبال مردان دانشگاهی استفاده شد.
تیم ها چطور برای شرکت در مارچ مدنس انتخاب میشود؟ دو راه برای رسیدن به مارچ مدنس برای تیمها دانشگاهی وجود دارد. در نظام دانشگاهی امریکا سی و دو کنفرانس وجود دارد که قهرمان هر کنفرانس بطور خودکار به مارچ مدنس راه پیدا می کند. راه دیگر اینست که کمیته انتخاب مسابقات به نتایج و کیفیت دیگر تیم های حاضر در همه مسابقات نگاه میکند و سی و شش تیم دیگر را برا اساس معیارهای مشخص به این مسابقات فرا می خواند.
دسته بندی این شصت و هشت تیم به چه شکلی است؟ وقتی این تیم ها انتخاب شدند آنها را در رده یک تا شصت و هشت قرار میدهند. چهار تیم از شصت و هشت تیم در همان روز اول مسابقات حذف میشوند. شصت و چهار تیم باقی مانده در قالب چهار گروه شانزده تیمی از یک تا شانزده رده بندی میشوند. هر گروه در یک منطقه از امریکا با هم رقابت میکنند. تیم یک با شانزده، دو با پانزده و سه با چهارده و به همین شکل رقابت های راند اول اغاز میشود.
برگزاری مسابقات به چه شکلی است؟ در این مسابقات تیم مهمان و میزبان نداریم. مکان مسابقات از قبل تعیین شده و همه تیم ها به تناسب منطقه شان به یک شهر منتقل میشوند. با صعود به مرحله بعد مکان مسابقات دوباره تغییر می کند تا اینکه بالاخره همه تیم ها حذف شده و چهار تیم باقی میماند. مسابقات چهار تیم نهایی و فینال در یک شهر برگزار میشود. محل برگزاری بسیاری از این مسابقات سالنهای دانشگاه هم نیست و به تناسب میزان جمعیت در ورزشگاه های ورزش حرفه ای برگزار میشود.
بازی های مارچ مدنس را چطوری تماشا کنیم؟ این مسابقات در امریکا از طریق شبکه های ملی چون سی بی اس،تی ان تی و تی بی اس پخش میشود. همچنین از طریق اشتراک اینترنتی خود سازمان ورزش دانشجویی امریکا این مسابقات را استریم میکند. در ایران احتمالا از طریق استریم های مفتی میشه این مسابقات را تماشا کرد.
چرا مارچ مدنس برای آمریکایی ها اینقدر مهم است؟ ورزش در فرهنگ امریکایی جایگاه ویژه ای دارد. مسابقات دانشگاهی بدلیل وسعت جغرافیایی و تعداد ورزشکاران شرکت کننده در آن همیشه جایگاه ویژه ای در بین خانواده های امریکایی داشته. از سوی دیگر سابقه برگزاری، کیفیت این مسابقات و وسعت پوشش تلویزیونی این مسابقات به حدی است که در حد چیزی شبیه جام جهانی برای امریکایی هاست. بدلیل ماهیت تک حذفی این مسابقات ابزار مناسبی برای تولید درامد برای بنگاه های شرطبندی است و شرطبندی دوستانه روی نتیجه ای مسابقات بخشی از رسومات امریکایی در ابتدای فصل بهار است.
شجاعت یعنی چی؟
این روزها واژه شجاعت خیلی ذهن مرا مشغول کرده. خصوصا اینکه میبینم مردم ایران زیر وحشتناک ترین ظلم و خشونت اسلام دارند له میشند و گهگاه مرد و زن یا دختر و پسر جوانی با نهایت شجاعت در برابر ظلم دینی میایستد. یا همین مردم زاهدان که هر هفته اعتراض میکنند و هر هفته کشته میشوند. شجاعت چیست؟ در مغز ادم شجاع چه میگذرد؟ چه فرایندی باعث شجاعت میشود؟
مهمترین جمله در مورد شجاعت (که من شدیدا قبول دارم) اینست: شجاعت نترسیدن نیست، شجاع عمل کردن در عین ترسیدن است. نترسیدن یا نترس بودن - انگونه که در فرهنگ ایران جا افتاده - مترادف با شجاعت بیان شده که غلط است. نترسیدن یا نترس بودن عموما نشانه از نادانی است. کسی که با ماشین پیکان در زمستان در گردنه امامزاده عبدالله صد و بیست کیلومتر در ساعت میره توی پیچ مشخص است شعوری در مورد کارکرد اتومبیل و علم فیزیک ندارد. این فرد نادان و گاگول است نه شجاع. این شجاعت نیست، این خریت است.
من خودم - به لحاظ عملی نه به لحاظ ایده اولوژی- ادم محافظه کاری هستم و بخاطر ترس خیلی کارها را نکردم. اما هر بار علیرغم ترس کاری کردم عموما خوب از آب در امد. یک مثال اخیر براتون بزنم: در خارج برای ادمهایی که پول پدری ندارند (امثال من) شغل همه چیز است و اگر از نون خوردن بیفتی کار خیلی سخت میشود (اینجا مدل ایران نیست ادم اویزون خانواده بشه). دو سه سال پیش تصمیم گرفتم پس از بیست سال کار در یک زمینه خاص (برای یک کارفرما) ریسک کنم و استعفا بدم تا محل کار و به کل نوع صنعتی که در آن کار میکردم را به کل عوض کنم. مدتها بود از این کار مثل سگ میترسیدم ولی قبل از دوران کرونا بالاخره شجاعت به خرج دادم و دست به این کار زدم. برای من که ادم محافظه کار (بخوانید ترسو) هستم این کار بی نهایت سخت بود اما نتیجه ای که ان طرف ماجرا میدیدم به همراه سنم که دیگه یواش یواش داره میره قاطی دایناسورها باعث این تصمیم شد. شجاعت یعنی بصیرت دیدن انچه در پشت ترس پنهان شده، وقتی این بصیرت را داشته باشیم حتی ترسو ترین ها (نمونه اش خودم) شجاع میشوند.
جذابیت های بعد از دین، زندگی زیر یک حکومت انسانی، زیستن در فضای سالم ارزش همه شجاعتهایی که ایرانی ها به خرج می دهند را دارد