شکیل اونیل٫ سانتر تیم کلیولند کولیرز٫ از جمله بازیکنانی است که با ورودش به ان بی ای خیلی از پیش فرض ها رو در مورد بازیکنان قد بلند بهم زد. شکیل با دومترو بیست و یک با سرعت یک فوروارد میدوید و با قدرت یک فوروارد قدرتی زیر حلفه بازی میکرد. او توانست قهرمان ان بی ای بشه٫ به تیم ملی امریکا راه یابه٫ به عنوان با ارزش ترین بازیکن شناخته بشه٫ بارها در تیم منتخب شرق و غرب بازی کنه و به زودی اسمش به تالار مشاهر بسکتبال خواهد رفت٫ اما پنالتی زن فجیعی بود و هست. به قولی اگر هشتاد درصد پنالتی هاش رو تاحالا گل کرده بود الان تعداد امتیاز هاش از کریم عبدالجبار٫ دارند رکورد بیشترین امتیاز در ان بی ای٫ جلو زده بود. در مورد اینکه شکیل نمیتونست درست پنالتی بزنه عموما دو بهانه قد خیلی بلند و دست خیلی بزرگ آورده میشد. در این ویدیو این دو بهانه به چالش کشیده میشه که بطور علمی معلوم بشه ایا دست بزرگ و قد خیلی بلند روی پنالتی زدن تاثیر میگذاره یا نه۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

بابام برام تعریف میکرد که در دهه شصت میلادی پنج صبح همه مردم در ایران بیدار میشدن تا مبارزه بوکس حرفه ای رو که بطور زنده از آمریکا پخش میشده نگاه کنند . وقتی میگفت همه منظورش فقط تهرانی ها نبود٫ همه یعنی همه ایران. باورتون میشه که این ملتِ خرابِ فوتبال مینشستن بوکس حرفه ای نگاه میکردن٫ تازه اون  هم تو کشوری که ورزش ملی اش کشتی بود. یادتون میاد برای بازیهای والیبال توی سال مهران (شیرودی) تماشاچی های تا لب زمین مینشیتن٫ یا وقتی تیم بسکتبال ریگا اومد تهرون مردم چه کردند. راستی چرا بازی های کشتی که تو سالن هفتم تیر یا دوازده هزارنفری آزادی انجام میشود رو نگم که اینقدر تماشاچی می آمد که صدای گزارشگر شنیده نشد. هیچ وقت فکر کردین از کی و چرا ما ایرانی ها اینقدر کشته مرده فوتبال شدیم؟ اون هم تو جایی که تو شهرهاش تعداد زمین های بسکتبال (با در نظر گرفتن زمین های مدارس) حداقل بیست برابر تعداد زمین های چمن موجوده یا از اون عجیب تر نود و نه درصد از بچه مدرسه ای هاش توی عمرشون کفش استوک دار فوتبال نپوشیدن ولی حداقل یک دست بسکت تو مدرسه بازی کردن. بهتون قول میدم بیشتر کسانی که استادیوم فوتبال میرن حتی یک طول زمین فوتبال رو هم نمیتونن بدوند. این داغونِ فوتبال بودن حتی در فضای اینترنت و مطبوعات هم مشهودِ. کافیه یک فوتبالیست یک روز سر تمرین دیر برسه تا خاله های ورزشی بیفتن به جونش و همینطور صفحه کاغذ سیاه کنن و مگابایت مگابایت فضای وب رو بهش لت و پارکنند۰حالا اگر بسکتبال ایران بره تیم کره مریخ رو هم بزنه خبرش میره تو سایه شایعه فشار به ناصر شفق برای ترک تراختور. بچه مدرسه ای هامون چیزهایی در مورد بازیکن های نیمکت ذخیره تیم ایندهوون میدونن که در مورد پسر خاله شون نمیدونن٫ بعد هم بهشون میگی شش تا روپایی بزن سه بار انگشت چپشون میره تو چشم راستشون۰

منظور از همه این حرفا اینه که ما ایرانی ها هم مثل نود و نه درصدِ مردم دنیا سلیقه مون به چشممونه٫ و اصلا به همین دلیله که تلویزیون رسانه پر قدرتیه. اما فوتبال دوستی ما ایرانها فقط جنبه بصری و حرفی داره٫ یعنی ما ایرانی ها فوتبال نگاه کردن و در مورد فوتبال وراجی کردن رو خیلی بیشتر از واقعا توی زمین چمن دویدن وعرق ریختن دوست داریم. شاهدش هم اینه که بعد از این همه سال سرمایه گذاری فرهنگی روی فوتبال ٫منظورم پخش شبانه روزی فوتبال از تلویزیون٫ ایجاد روزنامه ٫هفته نامه٫ ماهنامه٫سالنامه و هزارویک بولتن و نشریه با موضوع تخصصی فوتبال٫ هنوز هم زرت تیم ملی مون جلوی یک بچه کشور ریغو مثل بحرین قمسور میشه. این یعنی فوتبال دوستی ما ایرانی ها به درد عمه مون هم نمیخوره۰

در کشورهایی مثل آلمان ورزش فوتبال و در کشوری مثل کانادا ورزش هاکی  بخش جدا نشدنی از پروسه بلوغ هر پسر و دختر بچه است٫ رفتن به زمین ورزشی یک رویداد خانوادگیه. اگر بچه آلمانیه فوتبال هم نگاه میکنه به این دلیله که بتونه فردا توی زمین اون حرکات رو تکرار کنه. در ایران به کمک برنامه های نظیر برنامه نود٫ با نشون دادن کثافت کاری های ورزش فوتبال و عمقِ حماقت کسانی که درگیر این ورزش هستن٫ به درست یا غلط احتمال اینکه فوتبال جنبه خانوادگی بگیره و از اون طریق پیشرفت کنه هم به فنا رفت۰

چند روز پیش با یکی از برنامه سازهای بسکتبال در تلویزیون ایران حرف میزدم و با خوشحالی میگفت که ما هفته ای دوبار بسکتبال نشون میدیم٫ یک نوبت جمعه ها ساعت هشت صبح و یکبار هم در طول هفته ساعت دوازده شب! واقعا که دستشون درد نکنه! فکر کنم از این دو سانس اشغال تر در تلویزیون ایران وجود نداشته باشه و احتمالا این تنها زمانی است که فوتبال نشون نمیدن. فوتبال در ایران شده مثل یک ادم چاق که داره از یک نرده بون بالامیره (تازه بعضی موقع ها سه چهار پله هم پایین میاد) و روی هر پله نیم ساعت صبر میکنه تا  هن هن کنه و بسکتبال و بقیه ورزش ها هم شدند مثل یک مشت آدم نحیف که پشت اون یارو چاقه گیر کردن و فرصت پیدا نمیکنن از پله بالا برن . یک وقت فکر نکنید من ضد فوتبال هستم ٫ نه یک ورزشکار هیچ وقت نمی تونه ضد یک ورزش باشه. حرف من اینه که فوتبال باید در رسانه ها به ورزش های دیگه هم فرصت بده تا بین مردم جا بیفتن۰

ممکنه پیش خودتون فکر کنید چرا ورزش های دیگه رو نمیگی؟ چرا والیبال٫ دومیدانی٫ بیلیارد٫ ورزشی های رزمی رو نمیگی که حق اونها هم خورده شده؟ من بسکتبال نویس هستم و فقط برای ورزش بسکتبال سینه میزدنم ۰ در نهایتِ محق بودن ٫نوحه خونی برای ورزشی های دیگه رو به ادم های اینکاره اش واگذار میکنم۰

حالا اگر گفتن چرا تلویزیون دولتی ایران و تلویزیون های یه عالمه کشور های فقیر دیگه یک کله به فوتبال گیر دادن؟...جواب این سوال رو همین جا پیدا میکنید... همین کانال٫ همین جا۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

همه آدمها از اینکه بازجویی بشن متنفرن ولی به نظر من بدترین نوع بازجویی٫ سوال های سلمانی فضول در هنگام که داره موهاتونو کوتاه میکنه است. به همین دلیل من برای کوتاه کردن موهام٫ ماهی یک بار میرم به یک سلمانی کره ای ٫ جایی که هیچ کس بلند نیست فارسی یا انگلیسی حرف بزنه. در این سلمانی برای سرگرم کردن مشتریان چند تا تلویزیون به دیوار زدند و برنامه های تلویزیون کشور کره جنوبی رو ازش بخش میکنند۰

دیروز همینطور که طَرَف داشت موهای منو با ماوزر کوتاه میکرد٫ من هم داشتم یک سریال آبگوشتی کره ای را به زبان اصلی تماشا میکردم که صد شرف داشت به فیلم های هندی. قیافه هنرپیشه مرد سریال خیلی آشنا به نظر می آمد. با زبان اشاره از سلمانی پرسیدم: ببینم این یارو همون کسی نیست که توی جومونگ بازی کرده؟ بعد از شش هفت دقیقه که بالاخره فهمید چی پرسیدم٫ با زبون اشاره و بالا پایین پریدن یک چیزی گفت که تقریبا میشه : جومونگ اشغال ترین سریالی که این یارو بازی کرده!!! و توی کره فقط داهاتی های پشت کوهی اونو نگاه میکنن۰

برای کسی که در دوران «سالهای دور از خانه» (اوشین) بزرگ شده و شبهای زیادی عین ببعی این سریال اشغال روبه خوردش دادن ٫ خیلی تعجب نکردم که چرا سریال افسانه های جومونگ در ایران برایش سرو دست میشکنند. این واقعیت که سریال افسانه جومونگ که حتی خود کره ای ها هم اونو اشغال میدونن در ایران کولاک کرده نشونه این نیست که ما ایرانی ها اشغال پسند هستیم بلکه نشونه اینه که رسانه های داخلی ما چقدر محدوداند و هرچی تلویزیون نشون بده ملت مجبورند نگاه میکنن۰

داشتم پیش خودم فکر میکردم حالا که هرچی نشون بدهند ما نگاه میکنیم٫چرا تلویزیون ما شب و روز بسکتبال ان بی ای نشون نمیده٫ حداقل این مزیت رو داره که بعد از یک مدتی ملت کم کم به بسکتبال علاقه مند میشند.آمتیاز پخش بازی های ان بی ای هم در خاورمیانه در دستِ شبکه تلویزیونی دوست و برادر آلجزیره است. تازه برای سانسور چی ها هم این مزیت رو داره که دیگه لازم نیست به جای مشروب نوشابه دوبله کنن و سناریو رو چنان زیر و زبر کنن که هر زنی در فیلم تبدیل به خواهر زاده نقش اصلی مرد فیلم بشه۰ جومونگ درسته که خوشگله ولی خیلی بد بازی میکنه٫ عوضش کوین گارنت که زشته٫ خیلی خوب بازی میکنه۰

رایج ترین صدمه در ورزش بسکتبال٫ برخلاف تصور عامه٫ ضربه خوردن به نوک انگشت ها نیست٫ اگر چه این نوع صدمه بین دختران و نوآموزان بسکتبال رایج تره. هیچ بسکتبالیستی رو نمیشناسم که حداقل یک بار بدجوری یکی از مچ های پاهاش پیچ نخورده باشه.در ورزش بسکتبال لازمه که بازیکن های سریع مسیر عوض کنند و هنگام پریدن در جاهای شلوغ فرود بیان٫ همین دو مشخصه تهدید شماره یک برای مچ  پاهای هر بازیکن حساب میشه۰

برای جلوگیری از پیچ خوردن مچ پا بسکتبالیست ها از جادو جنبل و نظر قربونی تا روش های علمی رو به کار میگیرن ولی هنوز هم بسکتبالیست ها٫ در همه رده ها٫ گرفتار پیخ خوردن مچ پاهاشون هستند. معمولترین روش برای جلوگیری از این صدمه پوشیدن کفش ساقه بلند است. اگر چه بسیاری از کسانی که مچ پاهاشون پیچ خورده کفش ساقه بلند پوشیدند. اگر به عکس های بسکتبال قبل از ۱۹۸۰ نگاه کنید تقریبا همه کفش ساقه کوتاه میپوشیدند٫ حتی یادم میاد اون خیلی قدیما تو ایران هم بازیکن های کفش ساقه کوتاه میپوشیدند. اگر قدیمی باشین اون کفش های آسیکس ساقه کوتاه رو یادتون میاد که رویه هاش جیرِ قرمز بود و کف هاش هم لاستیک سبز. در دهه هشتاد و نود مارکهای مثل نایکی کفش های ساقه بلند رو مد کرد و تقریبا همه کفش ساقه بلند میپوشیدند. الان بعد از این همه سال دوباره تَقِش در آومده که کفش ساقه بلند آن چنان هم مچ پا را حفاظت نمی کنه و فقط یک تضمین روانی به بازیکن میده۰ گیلبرت آریناس٫ بازیکن اسبق تیم واشنگتن ویزارد با تمام حماقتش٫ در مورد الکی بودن کفش ساقه بلند گفته که اگر بتونید انگشتتون رو توی ساقه کفشتون بکنید این به این معناست که این کفش مچ پای شما رو حفاظت نمیکنه! حتی ان بی ای هم برای پوشیدن کفش های ساقه بلند الزامی نداره۰

هنوز هم بهترین راه حفاظت از مچ پا٫ بانداژ کردن صحیح هر دو مچ پا با نوار های مخصوص پزشکی قبل از هر تمرین و بازی است. تنبل بازی رو کنار بگزارید و ده دقیقه قبل از تمرین مچ پاهاتون رو باند پیچی کنید۰

قبلاها٫ انتخاب بازیکن برای تیم ملی بسکتبال خیلی از روی حساب و کتاب نبود. نه تحلیل آماری داشتیم٫ نه حساب کتابی در کار بود٫ نه خبری از اسکاوت ریپورت بود. روش به این شکل بود که کسایی که به عنوان مربی های تیم ملی انتخاب میشدن میامدن یک سری بازیکن از هر استان به اردو دعوت میکردن که انها هم با هماهنگی مربیای اون استانها به عنوان بهترین های بازیکن های استان انتخاب شده بودن. اردو که تشکیل میشد خبری از عدد و رقمی در کار نبود. هشت نه نفر از بازیکن ها که از قبل همه میدونستن انتخاب میشن ٫دعوا سره او سه چهار تای آخر تیم بود. در پایان هم٫ چون سند و مدرک و مکانیزیم درست و حسابی برای اثبات صحت انتخاب نبود ٫اونهای که انتخاب نشده بودن همیشه حرف و حدیث راه مینداختن که فلانی رفیقای خودش رو انتخاب کرد. بعدش هم تیم میرفت توی بازی های داخلی یا خارجی شرکت میکرد و بعد از بازی ها هم تیم از هم متلاشی میشد و نخود نخود هر که رود خانه خود تا مسابقات بعدی۰ 

به نظر میاد فدراسیون بسکتبال ایران در این هفت هشت ده سال گذشته تصمیم گرفته سیستم کیلویی سابق رو عوض کنه وسیستم استعداد یابی را برای انتخاب بازیکن های تیم ملی جایگزین کنند. در این روش جدید فرض بر این گذاشته شده که اگر ایران رو خوب بگردیم میتونیم این و اون ور بازیکن هایی پیدا کنیم که چون قبلا کسی اونا رو نمیشناخته حقشون خورده میشده و سر از تیم ملی در نمی آوردن. به خاطر همین هم اومدن تو هر استان یک اردوهایی راه انداختن به نام پایگاه های قهرمانی. توی این پایگاه های قهرمانی هم یک سری اردوی آزاد٫ منظور همون ترای اوت خارجی ها٫ راه افتاد تا هر کی هرچی داره رو کنه. بعضی موقع ها هم از مرکز یک ادمهایی میامدن و این اردو های کوتاه مدت رو زیر نظر داشتن۰این اردو ها درواقع یه موقعیتی بود که آدمهای فدراسیون بتونن استعداد های اون استان رو بدون واسطه ارزیابی کنن وخوباشون برای تیم ملی جدا کنند.  بچه هایی که در اردوها با استعداد تشخیص داده میشن برای اردو های دراز مدت زیر نظر سازمان تیم های ملی دست چین میشن. توی این اردو های دراز مدت مربی هایی که فدراسیون معتقده سرشون به تنشون میارزده با این بچه ها کار میکنن به امید اینکه یک تعداد جوون با استعداد از توشون در بیاد و بشن پشتوانه تیم ملی. این جوونهایی دیگه بعد از اون میرن زیر پرو بال تیم ملی٫ این وسط های هم ممکنه یک تیم باشگاهی یه بچه قراردادی باشون ببنده که زندگی شون بگذره۰

جدیدترین کار فدراسیون در همین راستا اینه که رفته هرچی مربی و بازیکن ملی قدیمی بوده که سری تو سری داشته٫ به عنوان مربی تیم ملی استخدام کرده و بهشون ماموریت داده برن شهرستانها٫ اونجایی که بازی های قهرمانی کشور انجام میشه بشینن بازی تماشا کنن و یادداشت وردارن به امید اینکه بتونن حامد حدادی یا ارسلان کاظمی بعدی رو پیدا کنند. تا اینجا همه چی درست ! به شرطی که تیم ملی یه تیم باشگاهی باشه۰

آخه این چه مدلیه که تیم ملی کشور داره عین یک باشگاه٫ البته باشگاه درست و حسابی اداره میشه. قول میدم اگر مجموع زمانی که تیم های مختلف ملی مردان توی اردوی هستن رو جمع کنیم از ده ماه بیشتر میشه. این پایگاه های قهرمانی که تو شهرستان ها راه افتاده عین هو سرمی که به مریض وصله تا بودجه اش لنگ در هوا بشه مریض رفته پیش کرام الکاتبین. باید رفت به شهرستان ها یاد داد چطوری باشگاه را بندازن و باشگاه رو اداره کنن و ازش پول دربیارن اون وقت دیگه لازم نیست همش به فکر باشیم که ای داد بیداد بودجه پروژه استعداد یابی رو از کجا بیاریم. فرستادن مربی ها و با افراد با تجربه برای تماشای بازی های قهرمانی کشور خیلی خوبه٫ ولی کی میره بازی های آموزشگاهی بین شهرستان کاکی و خورموج رو نگاه کنه؟ حالا که علی توفیق و محسن صادق زاده به عنوان اسکاوت (چه میدونم پیش قراول٫ بازبین٫ از این حرفا) رو میفرستیم برن جنوب برو بچهای قد بلند رو جدا کنن٫ به جای اینکه گزارششون رو بگذاریم تو کشو درش رو هم ببیندیم٫ روی اینترنت منتشرش کنید که همه باشگاه ها بخونن تا بدونند کی اینده داره٫ مخصوصا باشگاه های همون منطقه باید سردربیارن کی به کیه. تازه این آدما باید برن مربی های محلی رو آموزش بدهند که چطوری استعداد ها رو تشخیص بدهند٫ چون این ادمها بعد از یک هفته سوار هواپیما میشن برمیگردند تهران و همه چیز برمیگرده سرجاش دوباره۰

این روشی که فدراسیون بسکتبال برای تشکیل تیم های ملی در پیش گرفته یک نمونه خوب برای باشگاه داریه. بهترین کار اینه که فدراسیون همین مدل تیم آداره کردن رو بره به همه باشگاه ها یاد بده تا آونا هم اردو راه بندازن٫ تیم های آمادگی داشته باشن٫ یاد بگیرن اسکاوت میوه چه درختیه٫ مربی خارجی از کجا استخدام کنن٫ ارتباطشون را به لیگ های بین المللی و منطقه چطوری حفظ کنند. بهتون قول میدم اگر به گرسنه یاد بدید چطوری ماهی بگیره دیگه لازم نیست هر روز یه ماهی بهش صدقه بدین۰

نکنه فدرسیوان هم مثل صمد آقا میخواد بگه: هیشکی نمیتونه مثِ مو تیم داری کنه۰  

اورلاندو مجیک٫ تیمی که در دو ماه گذشته همه تیم های مقابلش را به دود تبدیل کرده٫ دیشب در فینال کنفرانس شرق در برابر باستن سلتیکس در خانه خودش متوقف شد. اوضاع اینقدر خراب بود در کوارتر سه اورلاندو مجیک بیست اختلاف عقب افتاد. سلتیکس پس از به زانو در آوردن بهترین تیم لیگ٫ کلیولند کولیرز٫ اکنون به تیمی تبدیل شده که متخصص شکوندن شاخص غول است. جالبترین اظهار نظری که درباره این بازی شنیدم این بود که : کیمیای یک تیم هنگامی به چالش کشیده میشود که تیم حریف بهترین قابلیت های اون تیم رو ازش بگیره؛ عکس العمل مناسب بازیکن ها به این شرایط چیزیه که تیم قهرمان رو از تیم خوب جدا میکنه۰

همینطور جلو بره باید در علم فلسفه یک شاخه جدید به نام فسلفه بسکتبالی بازکرد۰ 

وسلین ماتیچ٫ سر مربی صرب تیم ملی بسکتبال ایران در یک سال و نیم گذشته کارنامه مثبتی داشته. یکی از کارهای جالبی که این مربی کرده اینه که به جای اینکه مثل سابق شونصد تا بازیکن رو به اردوی تیم ملی دعوت کنه٫ بعد از دو سه ماه علافی هم همشون رو خط بزنه و همون دوازده نفری رو که از اول مد نظرش بود برای تیم انتخاب کنه٫ اومده تیم ملی بزرگسالان رو به تیم الف و ب تقسیم کرده و برای هر تیم برنامه و مسابقات خاص خودشون رو برنامه ریزی کرده. دمش گرم ولی چند روز پیش در یک مصاحبه یک حرف عجیبی زده که من زیاد سر در نیاوردم. ماتیچ گفت که میخواد ارسلان کاظمی رو در پست سه استفاده کنه و این درحالیه که ارسلان کاظمی رسما بازیکن پست چهاره۰

همه میدونن که بازیکن شماره سه در بسکتبال باید بهترین شوت منطقه ای رو بین همه پست های دیگه داشته باشه و برای فرار از تله دفاع دو به یک (دبل تیم)  باید دست به توپ (بال هندلینگ) خیلی عالی داشته باشه. این دو مهارت دقیقا چیزهایه که در همه گزارش های اسکاوت در مورد ارسلان به عنوان نقاطی که ارسلان باید برای فصل اینده تقویت کنه شناسایی شده. ارسلان بازیکن بسیار پرانرژیه که هم در دفاع و هم در حمله درک بسیار خوبی در جاگیری برای ریباند داره و قرار دادن او در این پست عملا تیم ملی رو از یک عالمه ریباند حمله محروم میکنه. هم قد بلند ارسلان و هم مهارت های بازی پشت به حلقه این بازیکن در حدی است که در بسکتبال بین المللی به کسی باج نده. آیا در حال حاضر بازیکن پست چهاری که بهتر از ارسلان باشه در اردو هست و با این تغییر میخوان به هر شکلی شده ارسلان رو فیکس بفرستن تو؟ این قضیه خیلی منطقی به نظر نمیرسه۰

Posted
AuthorKaran Makvandi
Categoriesغرغر
2 CommentsPost a comment

یکی از خوبی های وبلاگ داشتن اینکه که هر چی دلت میخواد توش مینویسی ٫ بعدش هم براش توجیه موضوعی پیدا میکنی.  امروز به جایی اینکه براتون توضیح بدم لیکرز چطوری فکِ یوتا جز رو اورد پایین میخوام یک تیکه موزیک با شما قسمت کنم. شنبه شب گذشته در برنامه ستردی نایت لایو ٫ جی زی یک آهنگ خواند با یه یارویی به نام مستر هادسِن. این آهنگ یک جور اجرای هیپ هاپ از یک آهنگ زمان جوونی های ما بود به نام فور اِور یانگ از گروه آلمانی آلفاویل. شباهت های زیاد این اهنگ با اجرای اصلی و حتی شباهت زیاد صدای مستر هادسن با خواننده اصلی٫ منو یکهویی برد به بسکت بازی کردن تو کوچه بیست و دو خیابون سنایی٫ موشک بارون های سال ۶۷ ٫ ضبط دوکاسته لاسونیک با باتری که میگذاشتیم زیر تیر چراغ برق که حلقه بسکتبال ما بهش وصل بود و خیال میکردیم الان داریم توی کوچه های هارلم سه به سه میزنیم. این اهنگ منو برد به واکمن یونیسف یا هدفون های ابری نارنجی رنگ که موقع تمرین شوت میگزاشتیم روی گوشمون تا شبیه بازیکن های ان بی ای بشیم و ابر روی گوشی های چنان خیس عرق میشد که حتی خودمون هم بدمون میامد و نهایتا منو برد به معجون فروشی چهار راه کالج که بعد از تمرین های تیم تهران در سگ دونیِ شیخ السلام (معروف به خانه بسکتبال تهران) با بچه ها میرفتیم اونجا تا با سفارش دادن نفری چهارتا معجون بزرگ با پودر نارگیل٫ ورژن بچه مثبتِ بساط عرق خوری رو اونجا پیاده کنیم۰  

راستی این ویدیو یه ربط دیگه ای هم داره با بسکتبال. جی زی تنها خواننده ایست که در یک تیم ان بی ای سهام مالکیت داره۰ اینم توجیه ارتباط با بسکتبال۰

ما ایرانی های هزار و یک رسم و رسوم داریم که خیلی هاش مثل سیزده بدر هنوز هم جالب و هم معنی داره  و خیلی هاش هم مثل خواستگاری٫ سرکاریه و فورمالیته شده. بی تعارف٫ با اینکه ادعای عمقِ فرهنگی مون گوشِ فلک رو پاره کرده٫ اغلب رسم و رسوماتمون بدرد زندگی امروزی نمیخوره. هر جا هم که رسم خارجی قشنگی میبینیم سه سوت میگیم نه داداش این روز ولنتاین مال زمان هوخشتره خودمون بوده الان خارجی های از رومون کّپ زدن. یکی از چیزهای که مدتیه بین تحصیل کرده هامون رسم شده اینه که فارق التحصیلهای یک مدرسه یا دانشگاه ٫هر جمعه آخر هر فصل توی رستوران نایب دوره هم جمع میشن تا کباب برگ بلمبونن و چک کنن کی از همه کچل تر شده یا کی تو کدوم اداره میتونه پارتی بشه. بیشتر این مراسم بی معنی هم در این خلاصه میشه که شیرین کاری ها و تقلب کردن های دوران تحصیل رو نشخوار کنیم. اگر هدف در ارتباط بودن با دیگرانه که به سلامتی فیس بوک زیر آب این جور جمع های بی معنی رو زده رفته۰ خارجی ها همین مراسم رو به شکل با معنی تری برگزار میکنند که بد نیست چند وقت یکبار رگ ۲۵۰۰ سال فرهنگمون رو کلفت نکنیم و ببنیم اونای که کشورشون به اندازه منار جنبون هم سابقه نداره چی میگن۰

اسم این رسم هوم کامینگِ٫ یعنی برگشتن به خونه است. هوم کامینگ یه مراسمیه که یک مدرسه یا دانشکده ٫فارق التحصیلان سابقش رو که الان برای خودشون کسی شدن رو دعوت میکنه و طی مهمونی بزن و برقص اونها رو به دانش آموزان یا دانشجویان فعلی مدرسه یا دانشگاه معرفی میکنه. اولین مراسم رسمی هوم کامینگ برای تیم فوتبال دانشگاه میسوری حدود ۱۲۰ سال پیش انجام شده و از اون موقع تا حالا بیشتر مدرسه های بزرگ و کوچک در آمریکای شمالی این مراسم را برای همه فارق التحصیلان ٬چه ورزشکار چه غیر ورزشکار برگزار میکنند و این مهمانی یکی از مهمترین رویداد های سال تحصیلی در تقویم آموزشی همه آموزشگاه هاست. جدا از بزرگداشت فارق التحصیل های دوره های گذشته ٫ هدف اصلی بساط هوم کامینگ اینه که به دانش آموزان و دانشجویان فعلی بصورت عملی نشون بدن که اگر زور بزنن و هی جا خالی نیان میتونن در آینده چی بشن. به جایی اینکه هی بهشون بگن درس بخونین تا آدم حسابی بشین ٫ مراسم هوم کامینگ بهشون نشون میده آدم حسابی چه شکلیه. همه بچه های در دوران تحصیلشون٫ چه در مدرسه و چه در دانشگاه٫ در یک دوره زمانی دچار سردرگمی میشن که باعث افت تحصیلی یا حتی ترک تحصیل میشه. حتی خیلی موقع ها ادم از خودش میپرسه این همه خر بزنیم که چی؟ مراسم هوم کامینگ میتونه یک جوری جواب همین سواله که چی باشه۰

بعضی از این مراسم هوم کامینگ در دانشگاه های آمریکا اونقدر جدی و سطح بالا برگزار میشه که شبکه های تلویزیونی ملی اونو بصورت زنده پخش میکنند. چند روز پیش شبکه ای بی سی آمریکا داشت مراسم هوم کامینگ٫ آلانزون مورنینگ٫ قهرمان اسبق ان بی ای و دانشجوی دانشگاه جورن تاون رو زنده از محل دانشکده ای که او از انجا فارق التحصیل شده بود رو نشون میداد. برنامه رو بصورت یک مصاحبه زنده با او ترتیب داده بودند و چند هزارتا دانشجوی جوون هم در آمفی تاتر اصلی دانشگاه نشسته بودن و با دهن های باز داشتن به حرفهای او گوش میدادن. او در مورد مشکلاتی که به عنوان یک کودک سیاه پوست داشت حرف میزد و گفت چطور تونست از خطراتی که سر راه یک جوون سیاه پوست هست پرهیز کنه. این برنامه رو که دیدم پیش خودم فکر کردم چرا ما ها که هزار چیز از خارجی های یاد میگیریم چرا این جور چیزاشون رو یاد نمیگیریم. مثلا دبیرستان منتظری قلهک یا دانشگاه تهران مگه شاقلوس میگیره یک همه مراسمی رو برای کسی مثل صفا علی کمالیان٫ که هم مهندسه٫ هم مربی تیم ملی بستکباله برگزار کنه... یا دبیرستانی مثل البرز یا دانشگاه آزاد مرکز میمیره یک مراسم اینجور برای یه آدمی شبیه علی توفیق برگزار کنه... روم به دیوار حتما باید یکی شَل و پَل بشه تا عکسش بره روی حجله و چهار نفر ازش یاد کنند. یک وقت فکر نکنید دارم درباره حلوا حلوا کردنِ پیش کسوت ها داستان میگم٫ نه٫ حرف من اینه که با رایج کردن این رسم اجنبی ها میشه به اون بچه هایی که الان توی دبیرستان ها و دانشگاه ها بدون هیچ هدف و روحیه ای مثل زامبی دارن روزهاشون رو میگزرونن ٫ هدف داد و الگو براشون بوجود آورد. تا همین چهار تا آدم حسابی هم فلنگ رو نبستن باید به داد این جوونا رسید۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

این ویدیو مربوط به یک برنامه رادیویی در شهر لوس انجلسه به نام ترک های جوان که در مورد همه چیز حرف میزنه. در این جلسه اش در مورد بسکتبال تفریحی بازی کردن با بعضی از ایرانی ها در آمریکا اظهار نظر کرده. امیدوارم خیلی به رگ غیرتتون بر نخوره چون من هم که چه در ایران چه در خارج با ایرانی های زیادی بسکتبال تفریحی بازی کردم به همین نتیجه رسیدم۰   

Posted
AuthorKaran Makvandi
2 CommentsPost a comment

هر وقت ورزشکاران یا تیم های ورزشی در سیاست دخالت کردند٫ یک افتضاحی به بار آمد. از ثبت شعارهای آنچنانی روی لباس فوتبالیست های لیگ آزادگان تا حضور ورزشکاران رده یک در مراسم دولتی که جای ورزشکار نیست٫ همیشه آخرش یک گندی بالامیاد یا زندگی ورزشی یک قهرمانی قربانی میشه. اما اینبار دخالت ورزش در سیاست رنگ و بوی دیگری داره۰

 هفته گذشته ایالت آریزونا قانون جدیدی تصویب کرد که دست پلیس رو باز میگذاره تا هر کسی رو که شکل و قیافه مکزیکی داره فقط به صرف همراه نداشتن گواهینامه رانندگی  بدون حکم قانونی دستگیر کنه  و از ایالت اخراج کنند. توی این خرتوخریِ احساساتِ ضدِ مکزیکی در ایالت آریزونا تیم بسکتبال فینیکس سانز٫ که تا حالا در بازی های حذفی کولاک کرده٫ یک تنه در برابر این همه احساسات ضد مهاجر ایستاده و اسم تیمشون را روی لباس به زبان اسپانیایی حک کرده. این کار بسیار زیبا از طرف مدیریت باشگاه فینیکس خیلی کارِ به جایی بود ولی حرف مایکل جردن رو یادتون نره که گفت «جمهوری خواه ها هم کفش ورزشی میخرند»۰

Posted
AuthorKaran Makvandi

کیه که صحنه خروس ول دادن وسط زمین فوتبال فرانسوی ها رو توی جام جهانی فرانسه یادش نیاد. یادتون میاد که تماشاچی های فرانسوی چه خر غشویی می رفتن که این خروس قراره چه بخت بلندی برای تیمشون بیاره. بیشتر آدما نقش بخت و اقبال در زندگی رو قبول دارن ولی بعضی ها خیلی درگیر نقش شگون در زندگی روزمره شون میشن و مواظبن یک وقت توی خونه شون اینه نشکنه که هفت سال بدبختی بیاره۰

آسمشو میخواهین بگذارین خل بازی یا خرافات٫ هر چی که باشه تیم های ورزشی همه جای دنیا به نقش شگون در برد و باختشون اعتقاد دارن و برای همین یک چیزی رو که برای تیم شگون میاره همراه خودشون میارن توی زمین. اون چیزی که برای تیم شگون میاره بیشتر وقتا در قالب یک جونور مثل یک سگ یا بزغاله یا حتی یک پرنده است٫ حتی بعضی موقع ها این چیز بخشی از اسم تیم هم هست۰ به اون چیز میگن مَسکات یا شگون نما۰

  آوردن مسکات تیم های توی زمین همیشه به سادگی آوردن یک بزغاله یا دو سه تا توله سگ نیست. فکرشون بکنید تیم ممفیس گریزلیز که مسکاتش یک خرس گریزلی یک تنی است٫ همین که پاشو بگزاره روی پارکت ها٫ همشون زیر پاش خورد میشن. بعضی از مسکات ها هم که اصلاوجود خارجی ندارن٫ مثلا مسکات تیم تورنتو که یه دایناسور تی رکسه. به همین دلیل تیم ها ناچار شدن یک عدده هنرپیشه استخدام کنن که لباس های این موجودات رو بپوشن و بیاین توی استادیوم ملت سرگرم کنن. این مسکات ها در موقع بازی های خانگی حسابی مردمو سرگرم میکنن و هر کدوم یک شیرین کاری خاص خودشون رو دارن۰ یکی از کارهای این مسکات ها شرکت در کرکری خوندن برای تیم مقابل هم هست. یکی از کرکر خوان ترین مسکات های این هفته بانگو ٫ مسکات تیم میلواکی باکسه که برای هَری دِِه هاک٫ قوش تیم اتلانتا هاک حسابی کُری خونده. حتی برای بانگو یک شعار هم درست کردن و میگن از گوزن بترس. تو بهبهه بازی هفتم میلواکی و آتلانتا یکی از طرفدارای با ذوق میلواکی این ویدیویی که توی این پست براتون گذاشتم رو درست کرده که بگه برای چی باید از گوزن ترسید۰   

Posted
AuthorKaran Makvandi

همه تا حتما تا حالا شنیدیدن که بسکتبال بازی ثانیه هاست ولی کمتر شنیدین که بسکتبال بازی دهم ثانیه ها هم هست. نتیجه بازی های زیادی در بسکتبال بین المللی و ان بی ای در کمتر از یک ثانیه عوض شده ولی هیچ وقت فکر کردین حداقل چند دهم ثانیه لازمه که یک شوت زده بشه. منظور دقیقا زمانی است که توپ دست بازیکن شوت زننده رو لمس میکنه تا هنگامی که تماس توپ با دست قطع میشه. در فصل ۸۹-۹۰ در ان بی ای بازیکن تیم نیویورک نیکز ٫ ترنت تاکر٫ توپی رو که از بیرون پرتاب شده بود گرفت و یک شوت سه امتیازی به ثمر رسوند و این درحالی بود که فقط یک دهم ثانیه وقت از بازی باقی مونده بود. داور گل رو قبول کرد و شیکاگو بولز بازنده شد. بعد ها قضاوت داور از سوی شیکاگو به چالش کشیده شد و نهایتا پس از مدتی منجر شد به وضع قانونی به نام قانون ترنت تاکر. این قانون میگه که هیچ تیمی نمیتونه در سه دهم ثانیه یا کمتر یک شوت کامل رو اجرا کنه یعنی اگر تیم شما عقبه و توپ هم دست شماست و فقط سه دهم ثانیه از بازی باقی مونده٫ باید بازی رو باخته فرض کنید. در این ویدیو بصورت علمی در آزمایشگاه این قانون رو به کمک سریعترین شوتزن ان بی ای ٫ جیسون کاپونو٫ به آزمون میگذارند. نتیجه رو با چشم خودتون ببینید۰   

جویی کرافورد یکی از معروفترین و کهنه کارترین سر داورهای لیگ ان بی ای که از سال ۱۹۷۷ داره توی این لیگ سوت میزنه و از بازی های حذفی حساس تا فینال ان بی ای رو قضاوت کرده. چند روز پیش که داشت بازی حساس فینیکس و پورتلند رو سوت میزد یک خطا از مارکس کمبی گرفت که به خر میگفتی میخندید. خودتون ویدیو رو ببینید دستگیرتون میشه جریان چیه. جالب تر از اون عکس العمل بازیکن هاست که علی رغم حساست وحشتناک بازی چقدر با آرامش قضیه رو قبول کردن۰

 

Posted
AuthorKaran Makvandi